جامعه ای که ماده جوجه های بی سرپناه نیز در پناه خروس
خوش غیرتی سرپرست خانوار، آب و دانه ای می یابند ...
پ ن: خروس خونه پدرمونه. هفده تا زن داشت؛ ولی هیچ وقت بین زنهاش دعوا نمی شد و هیچ وقت سر زن هاش داد نمیزد. گیر الکی هم نمی داد. واقعا خروس خوش غیرتی بود. دمش گرم.»
تصویری از مرغ و خروس خانه ی پدری درج کرده و زیر عنوان «فرق
باغیرت و خوش غیرت» نوشته است:
«با غیرت در هر
حال و درهمه جا غیرتش را به کار می برد؛ اما خوش غیرت جایی که باید به کار ببرد به
کار می برد ...پ ن: خروس خونه پدرمونه. هفده تا زن داشت؛ ولی هیچ وقت بین زنهاش دعوا نمی شد و هیچ وقت سر زن هاش داد نمیزد. گیر الکی هم نمی داد. واقعا خروس خوش غیرتی بود. دمش گرم.»
از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش درخور از سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر
... و من یاد ویدیویی که چندی پیش درباره ی زنانی که از
روی ناچاری صیغه ی این یا آن شکمباره ی نوکیسه ی مسلمان شده اند، می افتم که در
بخشی از آن، آخوندی که پشت فرمان خودرویی گرانبها نشسته، در حالیکه سرش را به سوی
سرنشین یا سرنشینان صندلی های پشتی برگردانده، با پرررویی هرچه بیش تر از خوبی های
عربستان سعودی در این زمینه، کم و بیش چنین چیزهایی می گوید:
«... آنجا می بینی که
آقائه پنج زن خود را با هم سوار ماشین کرده و به گردش می برد ... و هیچکدام شان با
هم سرِ ناسازگاری ندارند؛ اینجا [ایران] دو تا زن ...»
اکنون، دیگر دیدگانم به اینگونه نوشته ها که
نه بگونه ای سرراست و رُک و پوست کنده که در کالبد یاوه سرایی هایی اینچنین، شیوه ی
اندیشگی وامانده ی بیابان نشینان های ۱۴۰۰ سال پیش عربستان را به ذهن خواننده
تزریق می کند، آشناست؛ می نویسم:
آره! راست میگه؛ تو عربستان سعودی هم از این خوش غیرت ها
هنوز کم نیستند! ولی، شتر در خواب بیند پنبه دانه! اینجا ایرانه. صبر کن به وقتش می
بینی، همون بیچاره هایی هم که از بدبختی ناچار شده اند، صیغه ی این یا آن حاج آقا
بشن، چطور به میدون خواهند اومد و دمار از روزگارشون در میارن.
ب. الف. بزرگمهر هشتم آبان ماه ۱۳۹۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر