تصویر پیوست، آموزشگاهی جنگ زده در سوریه را نشان می دهد
که آموزگار با دانش آموزانی چند، کار آموزش و پرورش را پی می گیرند و به پیش می
برند؛ بخودی خود، نشانه ای خوب از چربیدن هستی بر نیستی و پیروزی توده های مردم بر
نیروهای اهریمن خوی امپریالیستی با همه ی ریزه خواران و مزدوران شان. با این همه،
هنگامیکه این تصویر را با تصویر بسیاری از آموزشگاه های مان در گوشه و کنار کشور
از آموزش در هوای آزاد و زیر کَپَرهای کوتاه گرفته تا دبستان ها و دبیرستان های
درب و داغان و خاک آلود که هر آن، دیوار یا آسمانه ی (سقف) ترک برداشته ی هر یک از
آن ها می تواند فروریزد و جان دانش آموزان و آموزگاران شان را بگیرد، می سنجم،
حقیقتی سهمناک جان و روحم را می انباید و می خُلد:
آنجا جنگ و بمباران و خُمپاره چنین بلایی بسر آن آموزشگاه
آورده، ولی در کشورمان بی آنکه در جنگی درگیر شده باشد، چنان ویرانی پدید آمده که آن
آموزشگاه های درب و داغان، تنها نمودی از میان بیشمار نمونه های دیگر در هر زمینه
ای است! بلایی بس سهمگین تر از جنگ، گریبان مردم ایران را گرفته و ایران زمین را
بسوی نابودی می کشاند؛ بلایی که تا دیر نشده، باید آن را دور کرد؛ وگرنه، کشوری به
نام ایران بر جای نخواهد ماند.
ب. الف. بزرگمهر
۱۳ مهر ماه ۱۳۹۷
* «این رجز نیست که می گوییم؛ نظام در حال پیشرفت
است ...» («کیرِ خرِ نظام»)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر