در گاهنامه اینترنتی «پیک نت»، یادداشت کوتاهی زیر عنوان «تصویری گویا تر از کلام!» همراه با تصویر محمد خاتمی و زهرا رهنورد درج شده است که ژرفای سقوط اخلاقی و مردم فریبی این گاهنامه را یکبار دیگر به نمایش می گذارد:
«کنگره حزب جوانان، با حضور محمد خاتمی افتتاح شد. خاتمی شانه به شانه دکتر زهرا رهنورد، همسر مهندس موسوی در این کنگره حضور یافت، که خود تائیدی بود بر حمایت همه جانبه اش از میرحسین موسوی در انتخابات ۲۲ خرداد. بویژه درکنار زهرا رهنورد که در روزهای اخیر با پوششی ویژه و عمدتا متکی به رنگ سبز (علامت سید بودن میرحسین موسوی) در همایش های انتخاباتی، گاه درکنار میرحسین موسوی و گاه مستقل از موسوی شرکت می کند.»۱ (تاکید ها در همه جای نوشتار از من است).
زشتی و پلشتی کار این گاهنامه که صورتکی چپ نیز بر جهره دارد و بیش از هر گاهنامه دیگری برای دلگرم نمودن توده ها به شرکت در گزینش ریاست جمهوری و رای به نماینده سرمایه داری لیبرال ایرانی تبلیغ و ترویج می کند، به جایی رسیده که حتا برای سیّد بودن «میرحسین» نیز تبلیغ می کند.
همین گاهنامه در نوشتاری زیر عنوان «بحث های انتخاباتی در جبهه دگراندیشان چپ داخل کشور»، با انتشار خبری از قول گاهنامه ای دیگر، با بزرگنمایی عبارت «سخنان سخت دلنشین» از اطلاعیه محمدعلی عمویی و برداشتی واژگون از آن، با وجود گفتار روشن نامبرده درباره پشتیبانی نکردن از نامزدی میرحسین موسوی و دیگر نامزدها برای گزینش ریاست جمهوری، چنین تفسیر می نماید که تکذیب وی گویاتر از تایید است:
«سایت "اندیشه نو" با انتشار عکسی که محمد علی عموئی نیز درجمع آنها قرار داشته، زیر این عکس نوشت که اینها حامیان موسوی اند. این عکس و این شرح عکس موجب شد تا روز گذشته محمدعلی عموئی در یک اطلاعیه کوتاه که در تهران اعلام کند علیرغم همه احترامی که برای آقای مهندس موسوی و سخنان سخت دلنشین اش قائل است، از هیچ کاندیدائی حمایت نکرده است. (این تکذیب به نظر گویاتر از تائید است، زیرا عموئی از میان کاندیداها، تنها درباره میرحسین موسوی نوشته است که برای وی و سخنان سخت دلنشینش احترام قائل است!)»۲
زهی پررویی و بی شرمی!
در شرایطی که نامزد به میدان فرستاده شده سرمایه داری لیبرال، آشکارا از ادامه سیاست های ایران برانداز نولیبرالیسم پشتیبانی نموده و هیچگونه موضع گیری روشن و آشکار به سود طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان ایران نداشته است و نیز در شرایطی که کوچکترین جنبش سازمان یافته کارگران و دیگر صنف های زحمتکش جامعه برای دستیابی به کمترین حقوق صنفی خود با سرکوب شدید حاکمیت واپسگرا که این نامزد ریاست جمهوری به همراه دیگر نامزدهای از صافی عبور کرده و پشتیبان های آنها با نام های دهان پرکن اصولگرا، اصلاح طلب و به تازگی «اصلاح طلب اصولگرا»، همگی بخش هایی از همان حاکمیت را دربرمی گیرند، پستان به تنور چسباندن این گاهنامه مردم فریب و موضع گیری های آن به سود بخشی از حاکمیت برای گسترش آزادی هایی که تاکنون هیچگاه منافع تولیدکنندگان ثروت های مادی و معنوی جامعه را دربرنگرفته است، می تواند و باید برای نیروهای باورمند به سوسیالیسم علمی کارپایه ای برای برطرف نمودن سستی ها و کاستی ها و یافتن موضعی روشن در برابر همه این جریان های انحرافی باشد؛ جریان هایی که به دلیل همان سستی ها و کاستی ها توانسته اند و هنوز می توانند زیر پوستین "چپ"، خرابکاری های خود را پی گیرند و حتا اندیشه رهبری نیروهای چپ راستین را درسر بپرورانند.
در همان شماره «پیک نت»، در یادداشتی زیر عنوان «موج سنگین اخبار حمله اتمی به ایران، احمدی نژاد را به قیمت حمله به ایران حفظ می کنند؟» در جمله ای پرمعنا، از جمله چنین آمده است:
«... هنوز بزرگترین مشکل داخلی راضی کردن مردم به شرکت درانتخابات و رای دادن است.»۳
به خوبی روشن است که حاکمیت دروغگو و ضدمردمی که از دلسرد شدن توده های مردم برای شرکت در "گزینش" دوره ای ریاست جمهوری به هراس دچار شده و آخرین پشتوانه های توده ای خود را نیز از دست می دهد، این بار پس از گذشت بیش از بیست سال، «نخست وزیر دفاع مقدس» و باید افزود «تجاوز بی شرمانه به خاک همسایه» را برای گرم تر نمودن تنور «انتخابات» از آستین خود بیرون آورده است. «آش آنچنان شور است که خان هم فهمیده است»!
اینکه چرا این گاهنامه، چنین با حرارت سنگ بخشی از حاکمیت را به سینه زده و سیاست های آن را پی می گیرد، چندان شگفت انگیز نیست. آنچه جای شگفتی دارد، سیاست های یک بام و دو هوایی است که همچنان از سوی بخش عمده نیروهای باورمند به سوسیالیسم علمی، تنها در چارچوب دستیابی به آزادی های بورژوا ـ لیبرالی بدون درنظرگرفتن حقیقت هایی بسیار روشن و آشکار که پیش چشم همه ماست، پی گرفته می شوند.
در یکی از نوشتارهای پیشین خود، از جمله نوشته بودم:
«برای یک حزب کارگری باورمند به سوسیالیسم علمی، آزادی های عمومی دربرگیرنده آزادی قلم، آزادی رسانه ها، آزادی فعالیت علنی حزب ها و مانند آن ها، همواره و در هر شرایطی، تابع و مولفه ای از آزادی هایی با گرایش های مشخص طبقاتی به سود طبقه کارگر و همه زحمتکشان و تولیدکنندگان ثروت های مادی و معنوی جامعه است. این آزادی ها از پشتیبانی از حداقل حقوق کارگران و زحمتکشان گرفته تا سازماندهی و شرکت سندیکاها و نهادهای کارگری و خلقی در حل مهم ترین چالش های اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی، همواره و در هر شرایطی سرلوحه کار یک حزب کارگری باورمند به سوسیالیسم علمی است.»۴
در همانجا، تاکید شده است که:
«کردار توده های زحمتکشان ... به آنها که می پندارند که پیشرفت انقلابی، پیش و بیش از هر کار دیگر، درچارچوب مبارزه برای آزادی های فردی و اجتماعی در چارچوب بورژوایی امکان پذیر است، به روشنی نشان می دهد که مبارزه برای دستیابی به خواست های کارگران و زحمتکشان ... از اهمیتی به مراتب بالاتر از مبارزه برای آزادی های دمکراتیک برخوردار است. کردار توده های زحمتکشان، همچنین به خوبی پوچ و نادرست بودن سیاست های راست روانه در حزب ها و سازمان های سیاسی چپ را که با پوششی از شعارهای چپ روانه، از سرنگونی تا طرد رژیم، همراه است، به نمایش می گذارد؛ سیاست ها و شعارهایی که از سویی، انجام هر پیشرفت اجتماعی، از جمله حرکت سازمانگرانه به سود زحمتکشان را در کردار، به سرنگونی یا طرد رژیم ولایت فقیه ـ که تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند ـ وایسته می سازند و از سویی دیگر گاه "شرکت در انتخابات را ...گامی در راه تغییر شرایط و باز از سرگیری روند اصلاحات در کشور" به شمار می آورند.»۵
به نظر می رسد که درنیافتن شکست سنگین نولیبرالسم سرمایه داری و زمینگیر شدن بیش از پیش آن در پهنه جهان و نیز در کشور ما که شاید آن را گونه ای «تاخیر فاز» باید نامید، تنها دامنگیر نیروهای پیرامون حاکمیت جمهوری اسلامی نیست و حتا بخشی از نیروهای باورمند به سوسیالیسم علمی هنوز نتوانسته است سیاست های کژدار و مریز پیشین خود را که زیر تاثیر سنگین سیاست های نولیبرالیسم سرمایه داری دنبال می نموده، به کناری گذاشته و سیاستی علمی برپایه مارکسیسم ـ لنینیسم را پی گیرد.
حقیقت های ساده، روشن و آشکار پیش چشم همه ما رخ می دهند. این تنها یک نمونه از آنهاست:
«سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در مورد انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری از هیچ کاندیدایی حمایت نمی کند ... در نبود آزادی احزاب، بالطبع تشکل ما نیز از نهادی اجتماعی که حامیش باشد محروم است، حال آنکه سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی دخالت گری و فعالیت سیاسی را حق مسلم تک تک افراد جامعه دانسته و برآن است که کارگران سراسر ایران در صورت ارائه منشور کارگری کاندیداهای ریاست جمهوری و دادن تضمین عملی به شعارهای انتخاباتی در این رابطه، می توانند در انتخابات شرکت کنند یا نکنند. ... امروزه برای کارگران و خانواده هایشان تشویق به شرکت در انتخابات یکی از بی معنا ترین بحث های موجود می باشد چرا که کارگران در سه دهه گذشته، تمام روسای جمهور از دوره جنگ و دوره سازندگی و دوره اصلاحات و هم چنین رئیس جمهور مهرورز را تجربه کرده اند.»۶ .
کار و وظیفه امروز و فردای ما پشتیبانی همه جانبه از سازماندهی و بازسازی سازمان های کارگری و دیگر صنف های زحمتکش جامعه مانند آموزگاران، یاری رسانی و کمک همه جانبه به جنبش صلح و دیگر سازمان های مدنی ناوابسته به امپریالیسم و یاری رسانی به جنبش خلق های ایران برای دستیابی به کمترین حقوق پایمال شده خود یعنی خودمختاری اداری و فرهنگی است. وظیفه ما همچنین پیدا نمودن آنچنان ساختارهای جایگزینی است که در آنها امکان شرکت، همکاری و همیاری هرچه گسترده تر توده های مردم برای اداره امور کشور و انباشته شدن فشار از پایین برای ایستاندن روند نابود کننده نولیبرالیسم سرمایه داری و درپیش گرفتن راه رشد با سمتگیری سوسیالیستی فراهم شود. در لحظه کنونی و آینده نزدیک، این ساختارها می تواند برپایه شوراهای شهر و روستا شکل گیرد.
وظیفه دلگرم نمودن توده های مردم برای شرکت در «سیاه بازی» گزینش های دوره ای ریاست جمهوری یا مجلس شورا که در آن حتا یک نماینده از طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان حضور ندارد را به «قلم به مزد» ها و کارچاق کن های سرمایه داری داخلی و خارجی واگذار نماییم!
ب. الف. بزرگمهر ۵ خرداد ماه ۱۳٨٨
پی نوشت ها:
۱ ـ «تصویری گویا تر از کلام!»، «پیک هفته» شماره ۱۰۷،
۲ ـ «بحث های انتخاباتی در جبهه دگراندیشان چپ داخل کشور»،
http://www.peiknet.com/1388/10khordad/05/PAGE/36AMOUYI.htm
http://www.peiknet.com/1388/10khordad/02/PAGE/34AHMADI.htm