«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه

تأملی در اوضاع حساس و پیچیدهٔ ایران (سایه های خاکستری)

سردبیر سیاسی مورنینگ استار و عضو هیئت سیاسی حزب کمونیست بریتانیا (John Heylett)نوشتهٔ جان هایلت

به نقل از نشریهٔ انگلیسی مورنینگ استار

٣ تیر ۸۸

ما باید تحلیل خودمان را از دولت‌هایی مثل دولت ایران داشته باشیم. باید دیدگاه‌های رفقایی را که در آنجا برای استقلال ملی، دموکراسی، برابری و حقوق کارگران می‌رزمند در نظر بگیریم. ... کمونیست‌های کشور – حزب تودهٔ ایران – با تمام قوا در اعتراض‌ها شرکت داشته‌اند. حزب تودهٔ ایران روز ۲۱ ژوئن (۳۱ خرداد) اعلامیهٔ شمارهٔ ۶ خود را پیرامون رویدادهای اخیر منتشر کرد.

تأملی در اوضاع حساس و پیچیدهٔ ایران

شورای نگهبان در ایران پذیرفت که در انتخابات ریاست جمهوری اخیر در این کشور، در ۵۰ شهر تعداد آرای ریخته شده در صندوق‌ها بیشتر از تعداد افرادی بوده است که واجد شرایط رأی دادن بوده‌اند. با وجود این، عباسعلی کداخدایی سخنگویی این شورا می‌گوید که این بدان معنا نیست که «خلاف عمده یا تقلبی در انتخابات» صورت گرفته است!

کدخدایی توضیح داد که شرکت بیشتر از ۱۰۰ درصد رأی دهندگان در هر حوزه امری غیرعادی نیست چرا که رأی دهندگان مجبور نیستند در همان منطقه‌ای رأی بدهند که در آن ثبت نام شده‌اند. به نظر او، میزان اختلاف رأی‌ها بیشتر از ۳ میلیون در قیاس با ۴۰ میلیون رأی شمارش شده نیست، که نمی‌تواند تأثیری در نتیجهٔ انتخابات داشته باشد؛ نتیجهٔ انتخابات در فاصلهٔ دو ساعت پس از بسته شدن صندوق‌های رأی اعلام شد، که در آن نمایندهٔ رژیم، یعنی محمود احمدی نژاد، با کسب ٪۶۳ درصد آرا به آسانی برندهٔ انتخابات اعلام شد.

اما سه نامزد دیگر انتخابات معتقدند [در زمان تحریر این نوشته] که میزان آنچه آنها ابایی ندارند که آن را تقلب بخوانند، بسیار بیشتر از آن است که کدخدایی به آن معترف است. محسن رضایی، فرماندهٔ پیشین سپاه پاسداران، که همه او را از دوران سرکوب‌های وحشیانهٔ نیروهای دموکراتیک در دههٔ ۱۹۸۰ به یاد دارند؛ میرحسین موسوی، نخست وزیر سابق؛ و مهدی کروبی، رئیس سابق مجلس، با اعلام بیشتر از ۶۴۶ مورد «تخلف» انتخاباتی، خواستار تجدید برگزاری انتخابات ریاست جمهوری شدند. در این میان، میرحسین موسوی حتی پس از آنکه علی خامنه‌ای، ولی فقیه، دستور منع برگزاری تظاهرات و گردهمایی‌های اعتراضی را داد و خواستار پذیرش مطیعانهٔ نتیجهٔ انتخابات شد، کماکان پیگیر خواست برگزاری مجدد انتخابات است. او خطاب به تظاهرکنندگانی که به رغم خطر دستگیری و ضرب و جرح توسط نیروهای نظامی و انتظامی و لباس شخصی‌های دولتی گرد آمده بودند گفت: «کشور به شما تعلق دارد. اعتراض به دروغ و تقلب حق شماست

رژیم مذهبی مداخلهٔ دولت‌های امپریالیستی و به ویژه بریتانیا را در روند رویدادها محکوم کرد و دو دیپلمات بریتانیایی را از کشور اخراج کرد که با مقابله به مثل لندن رو به رو شد.

باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا اظهار داشت که «تهدیدها، ضرب و جرح و دستگیری‌های چند روز اخیر به شدت او را نگران و آشفته کرده است.» او خود را در «سوگواری مردم آمریکا برای همهٔ کسانی که بی‌گناه جان خود را از دست می‌دهند» شریک دانست، آن هم به صورتی که حتی شش ماه پیش در جریان تهاجم ویرانگر اسرائیل به غزه و کشتار مردم آن ناحیه توسط اسرائیل ابراز نکرده بود.

در پی سخنان بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، و اظهار نگرانی او نسبت به استفادهٔ حکومت تهران از تهدید و خشونت علیه تظاهرکنندگان، حسن قشقاوی سخنگوی وزارت خارجهٔ ایران از او به خاطر «مداخله»‌اش در این جریان انتقاد کرد. به گفتهٔ قشقاوی، بان کی مون «با پیروی ناآگاهانه از برخی قدرت‌های سلطه‌گر که سابقهٔ طولانی در دخالت‌های نابجا در امور داخلی دیگر کشورها و استعمارگری دارند، اعتبار جهانی خود نزد کشور های مستقل جهان را خدشه دار کرد

بی‌تردید آمریکا و بریتانیا سوابق خرابی از جمله اشغال ایران، چپاول ثروت‌های نفتی آن، و دوبار تحمیل دیکتاتوری سبعانه بر مردم ایران دارند. مردم ایران چه درسی می‌توانند از دموکراسی در سرزمینی بگیرند که در آن دار و دستهٔ جورج بوش انتخابات سال ۲۰۰۰ را با تقلب از آن خود کرد، یا از بریتانیا بگیرند که در آن مسئولیت و پاسخگویی دموکراتیک آن‌چنان به مضحکه گرفته شده است که پس از انتخاب رئیس مجلس عوام گوردون براون اعلام کرد که این تصمیم را با ریاست موروثی دولت در میان خواهد گذاشت و نظر او [ملکه] را جویا خواهد شد؟

عجله‌ای که جامعهٔ بین‌المللی – جامعهٔ بین‌المللی واقعی، نه آن جامعه‌ای که با تقلب و ریا توسط واشنگتن و اعوان و انصارش معرفی شده است – برای پذیرش انتخاب مجدد احمدی نژاد از خود نشان داد، بسیاری را متقاعد کرد که حمایت از معترضان در شهرهای ایران به معنای همدستی با امپریالیسم است.

رائول کاسترو، رئیس جمهور کوبا، به پیروز اعلام شدهٔ انتخابات تبریک گفت و تمایلش را نسبت به تحکیم و گسترش پیوند و همکاری بین ایران و کوبا ابراز داشت. رفیق ونزوئلایی او هوگو چاوز نیز از جهانیان خواست که «به ایران احترام بگذارند چرا که تلاش‌هایی برای تضعیف انقلاب ایران صورت می‌گیرد.» او اضافه کرد که «پیروزی احمدی نژاد یک پیروزی تمام عیار بود. می‌خواهند پیروزی احمدی نژاد را لکه‌دار کنند و از آن طریق دولت و انقلاب اسلامی را تضعیف کنند. من می‌دانم که موفق نخواهند شد

آنچه روشن است این است که ایران متحد نزدیک کوبا و به ویژه ونزوئلاست که در سازمان نفتی بین‌المللی اوپک در کنار یکدیگر قرار دارند و قاطعانه سرکردگی آمریکا را رد می‌کنند. از دیدگاه روابط دولتی، بسیار معقول است که چنین روابطی ایجاد و حفظ شود. از دید دیپلماسی معمول، خرسندی نسبت به روابط بین دولتی غالباً به بیان اغراق‌آمیز علایق منجر می‌شود.

سندیکاها و نیروهای چپ بریتانیا، ضمن اعلام همبستگی با تحولات مترقی در کشورهایی که در آنها نمایندگان کارگران در دولت حضور دارند و نیز با دولت‌های دیگری که در برابر تهدیدهای امپریالیستی زانو نمی‌زنند، باید مواظب باشند که صرفاً به اسم ضد امپریالیسم بودن، نسنجیده از آنانی دفاع نکنند که رفتارشان غیرقابل دفاع است، که این جز یک خودکشی آرام نخواهد بود.

در گذشته نیز نیروهای چپ اشتباه‌های مشابهی را مرتکب شده‌اند و نه تنها خود نفع چندانی از اتخاذ چنان مواضعی نبرده‌اند بلکه دولت‌های برخوردار از آن وفاداری افراطی نیز سودی از آن نبردند.

ما باید تحلیل خودمان را از دولت‌هایی مثل دولت ایران داشته باشیم. باید دیدگاه‌های رفقایی را که در آنجا برای استقلال ملی، دموکراسی، برابری و حقوق کارگران می‌رزمند در نظر بگیریم. برخی از مدافعان رژیم خامنه‌ای – احمدی نژاد بر این نکته اصرار دارند که معترضان علیه تقلب انتخاباتی منحصراً یا به طور عمده ساکنان متمول شمال شهر تهران هستند، در صورتی که چنین امری به هیچ‌وجه صحت ندارد. تظاهرات اعتراضی نه فقط در بسیاری دیگر از مناطق شهر، بلکه در جنوب شهر فقیرنشین پایتخت نیز صورت گرفت. و اگرچه دانشجویان در تظاهرات پیشگام بوده‌اند، اما تمام اقشار جامعه، از زحمتکشان گرفته تا سازمان‌های چپگرای «غیرقانونی» در تظاهرات اعتراض‌آمیز برای کسب حقوق دموکراتیک خود شرکت داشته‌اند.

کمونیست‌های کشور – حزب تودهٔ ایران – با تمام قوا در اعتراض‌ها شرکت داشته‌اند. حزب تودهٔ ایران روز ۲۱ ژوئن (۳۱ خرداد) اعلامیهٔ شمارهٔ ۶ خود را پیرامون رویدادهای اخیر منتشر کرد.

حزب تودهٔ ایران هم در کشتارهای رژیم سلطنتی پهلوی پس از کودتای طراحی و اجرا شده توسط غرب در سال ۱۹۵۳ (۱۳۳۲ خ) و سرنگون کردن نخست وزیر قانونی کشور، محمد مصدق، لطمات شدید متحمل شد، و هم پس از شرکت فعال در انقلاب مردمی سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷ خ) دچار سرنوشت مشابهی شد، اما این بار به دست رژیم مذهبیون.

حزب تودهٔ ایران رژیم را در پیش گرفتن سیاست اقتصادی‌ای مقصر می‌داند که به سود ثروتمندان و به زیان تنگ‌دستان است. حزب به اصل ۴۴ قانون اساسی ایران اشاره می‌کند که در مراحل آغازین انقلاب به تصویب رسید و اقتصاد کشور را متشکل از سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی تعریف می‌کرد. طبق این ماده، «تمام صنایع سنگین و مادر، بازرگانی خارجی، معادن عمده، بانک‌داری، بیمه‌ها، نیروگاه‌ها، سدها و شبکه‌های بزرگ آبیاری، رادیو و تلویزیون، خدمات پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، جاده‌ها، راه‌های آهن، و مشابه آن» در مالکیت دولتی هستند. این ماده از قانون اساسی در سال ۲۰۰۷ و با ابلاغیهٔ ولایت فقیه تغییر داده شد که به گرمی مورد استقبال صندوق بین‌المللی پول قرار گرفت. این صندوق اعلام کرد که «اخیراً دولت [ایران] با جدیت بیشتری به امر خصوصی ‌سازی پرداخته است. بر اساس ابلاغیهٔ آیت‌الله خامنه‌ای در ارتباط با اصل ۴۴ قانون اساسی، بیشتر از ۸۰ درصد از بنگاه‌های تحت مالکیت دولت باید در ۱۰ سال آینده به بخش خصوصی واگذار شود. ابلاغیهٔ اصل ۴۴ برنامه‌های خصوصی سازی را احیا کرد. خصوصی سازی بنگاه‌های دولتی تا پایان برنامهٔ ۵ ساله تکمیل خواهد شد

همخوان با رهنمودهای صندوق بین‌المللی پول و در تضاد آشکار و مطلق با سیاست‌های مردمی دولت ونزوئلا، درهای بازارهای داخلی ایران گشوده شده است و حجم عظیمی از کالاهای وارداتی برای مصرف ثروتمندان به کشور سرازیر شده است، که پیامد آن چیزی نبوده است جز تخریب تولید داخلی، افزایش بدهی‌های ملی و افزایش فقر در کشور.

کاهش شدید سطح زندگی طبقهٔ کارگر منجر به اعتراض‌های همگانی و اعتصاب شده است، که از آن جمله می‌توان به اقدام اعتراضی کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران اشاره کرد که با خشونت سرکوب شد. منصور اسانلو، رئیس سندیکای کارگران شرکت واحد، به جرم داشتن فعالیت‌های سندیکایی کماکان در زندان به سر می‌برد.

این که بگوییم باید بین حمایت از زحمتکشان ایران در مبارزه‌شان برای صلح، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی از یک طرف، و حق کشور به مقاومت در برابر برتری‌طلبی امپریالیستی یکی انتخاب شود، موضع تعارضی خطایی است. استقلال ملی به بهترین صورت توسط جامعه‌ای تأمین خواهد شد که متحدانه در راه ترقی و پیشرفت حرکت کند، نه جامعه‌ای که در زیر سرکوب و ظلم به خود می‌پیچد و زجر می‌کشد.

انتخابات اخیر وجود شکاف‌هایی را در درون نخبگان رژیم ولایت فقیه نیز بروز داد که ممکن است فرصت‌هایی را برای نیروهای مترقی به وجود آورد. این نیروها باید بتوانند روی همبستگی اصولی و فعال سندیکاها و نیروهای چپ بریتانیا حساب کنند، نه اینکه به آنها انگ زده شود که به ساز امپریالیسم می‌رقصند.

برگرفته از تارنگاشت حزب توده ایران:

http://tudehpartyiran.org/detail.asp?id=693

تاکیدها (برجسته نمایی ها) از اینجانب (ب.الف. بزرگمهر است).

۱۳۸۸ تیر ۶, شنبه

پيام همبستگي كارگران ايران با اقدام جهاني اتحاديه هاي كارگري (٢۶ ژوئن)

چهار اتحادیه بزرگ بین المللی (ITUC - ITF – IUF – EI ) روز ٢۶ ژوئن ـ پنجم تیرماه را به عنوان روز حمایت جهانی از حقوق پایه ای كارگران در ایران و مبارزات آنان اعلام كرده اند و قرار است در این روز اعضای این اتحادیه ها در سراسر جهان اقدام به حمایت عملی از مبارزات كارگران در ایران بنمایند .این همبستگی جهانی با كارگران در ایران یك اقدام تاریخی و بزرگ در مبارزه طبقه كارگر جهانی برای دستیابی به حقوق انسانی كارگران در ایران و سراسر جهان است و بی تردید نقش تاریخی در پیشبرد مبارزات كارگران ایران ایفا خواهد كرد و از سوی دیگر اتحاد و همبستگی جهانی طبقه كارگر را عمق و دامنه بیشتری خواهد بخشید. ما امضا كنندگان این بیانیه خود را دوشادوش و همراه این حركت متحدانه جهانی می دانیم و از این طریق ضمن قدردانی عمیق از سازماندهی چنین اقدامی از سوی ITUC - ITF – IUF – EI دست سازماندهندگان این حركت متحدانه جهانی را به گرمی می فشاریم و درودهای گرم و بی پایان خود را نثار تمامی كارگران جهان و یكایك اعضای این اتحادیه ها می كنیم.

زنده باد همبستگی جهانی طبقه كارگر

چهارم تیرماه ١۳۸۸

ـ سندیكای كارگران شركت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

ـ سندیكای كارگران نیشكر هفت تپه اتحادیه آزاد كارگران ایران

ـ كمیته پیگیری برای ایجاد تشكل های آزاد كارگری

ـ انجمن صنفی برق و فلزكار كرمانشاه

ـ جمعی از كارگران نساجی خامنه- کارگران کارخانه پرریس سنندج

ـ كارگران کارخانه بافندگی شین بافت سنندج

ـ کارگران کارخانجات شاهو

ـ كارگران نساجی کردستان

ـ كارگران فرش غرب بافت

ـ كارگران آجر شیل

ـ كارگران شیرپاک آرا

ـ كارگران گونی بافی سما

ـ كارگران آرد فجر

ـ كارگران نیرو رخش

ـ کارگران بخش خدماتی بیمارستان توحید سنندج

ـ جمعی از بازنشستگان شهرستان سنندج

ـ کارگران شرکت فرش غرب کرمانشاه

ـ جمعی از کارگران کارخانه صنایع فلزی شماره ٢

ـ جمعی از كارگران لاستیك البرز

ـ جمعی از کارگران شهرستان مریوان

ـ جمعی از کارگران وفعالین شهر کامیاران

ـ جمعی از کارگران و فعالین شهر مشهد

ـ كارگران شرکت کارگلاس تهران

ـ کارگران یراق آلات قم

انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه

۴ ـ ۴ ـ ١۳۸۸

برگرفته از وبلاگ انجمن کارگران برق و فلز کار کرمانشاه:

http://www.anjomanbarqflez.blogfa.com/


همبستگی احزاب کارگری و کمونیستی جهان با مبارزات مردم ایران!

حزب کمونیست یونان هرگونه تلاش برای تحریف و خدشه‌دار کردن اراده و خواست مردم ایران و دست زدن به اقدامات سرکوبگرانه علیه جنبش مردمی در این کشور را محکوم می‌کند.

حزب کمونیست کانادا همبستگی خود را با کارگران و مردم ایران در تلاش‌شان برای افشا کردن و ابطال این انتخابات سرشار از تقلب اعلام می‌دارد. حزب کمونیست کانادا همچنین ازخواست مردم ایران برای برگزاری یک انتخابات دوباره، عادلانه و دموکراتیک حمایت می‌کند.

حزب کمونیست یونان رویدادهای اخیر ایران در پی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را از نزدیک و با نگرانی دنبال کرده است.

وضعیت موجود در ایران با ادامهٔ نقشه‌های امپریالیستی در این منطقه به طور گسترده‌تر بی‌ارتباط نیست که تلاش دارد مرکز کشمکش‌ها و برخوردها و بی‌ثباتی‌ها را به سوی آسیای مرکزی و جنوبی بکشاند. عامل مرتبط دیگر در این وضعیت، تضادها و کشمکش‌های درونی بورژوازی در ایران و برخورد داخلی نیروهای درون حاکمیت برای کسب تسلط و کنترل بر قدرت سیاسی در ایران است.

حزب کمونیست یونان هرگونه تلاش برای تحریف و خدشه‌دار کردن اراده و خواست مردم ایران و دست زدن به اقدامات سرکوبگرانه علیه جنبش مردمی در این کشور را محکوم می‌کند.

حزب کمونیست یونان همبستگی قاطع خود با مبارزهٔ طبقهٔ کارگر و اقشار مردمی ایران را در راه دفاع از حقوق دموکراتیک و اجتماعی‌شان و برای دستیابی به آزادی‌های صنفی-سندیکایی و سیاسی اعلام می‌کند.

حزب کمونیست یونان خواستار آزادی زندانیانی است که به جرم مبارزه برای حقوق کارگران و زحمتکشان به زندان افتاده‌اند.

حزب کمونیست یونان همچنین خواستار قانونی کردن فعالیت حزب تودهٔ ایران و فعالیت آزادانهٔ سیاسی کمونیست‌ها در ایران است.

در عین حال، حزب کمونیست یونان هرگونه دخالت امپریالیست‌ها در ایران را محکوم می‌کند که تلاش دارند به بهانهٔ شرایط حاکم بر ایران، نقشه‌های خود را برای ایجاد «خاورمیانهٔ بزرگ» به هزینهٔ مردم این منطقه به پیش ببرند.

آنچه مهم است این نکته است که این فقط و فقط مسئولیت و حق مردم ایران است که راه حل برون‌رفت از این بحران را بیابند.

۲۴ ژوئن ۲۰۰۹

سرکوب و دروغ مردم ایران را از مبارزهٔ عادلانه‌شان باز نخواهد داشت!

به رغم موج سرکوب دولتی، میلیون‌ها شهروند ایران در سراسر کشور به خیابان‌ها آمده‌اند تا به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری که در روز ١٢ ژوئن برگزار شد اعتراض کنند. حزب کمونیست کانادا همبستگی خود را با کارگران و مردم ایران در تلاش‌شان برای افشا کردن و ابطال این انتخابات سرشار از تقلب اعلام می‌دارد. حزب کمونیست کانادا همچنین ازخواست مردم ایران برای برگزاری یک انتخابات دوباره، عادلانه و دموکراتیک حمایت می‌کند و خواستار آزادی تمام آنانی است که به ناحق بازداشت شده‌اند و در زندان به سر می‌برند. همچنین ما خواستار پیگرد تمام افرادی هستیم که مسئول تلاش ناشیانه برای جعل نتایج انتخابات و خشونت دولتی‌ای هستند که در پی آن اعمال شد.

مسئله تنها محدود به دور کنونی انتخابات نیست، بلکه کل سیستم انتخاباتی در ایران مضحکه‌ای است که به گونه‌ای توسط رژیم مذهبی طراحی شده است تا مانع تحقق ارادهٔ مردم بشود و کنترل رهبری مذهبی را به هر قیمتی ادامه دهد. تمام نامزدهای انتخابات، چه از احزاب و چه از افراد، باید از قبل توسط دار و دستهٔ حاکم تأیید صلاحیت شوند؛ نیروهای سکولار و دیگر نیروهای منتقد نظم حاکم مذهبی و حکومت احمدی نژاد از شرکت در انتخابات محرومند و مورد سرکوب، زندان و حتی اعدام قرار می‌گیرند.

بلافاصله پس از انتخابات ١٢ ژوئن «شورای نگهبان» و «ولی فقیه» آن خامنه‌ای انتخابات را «عادلانه و دموکراتیک» اعلام کردند و رئیس جمهور کنونی یعنی محمود احمدی نژاد را به رغم شواهد بی‌شماری که خلاف آن را نشان می‌داد، پیروز انتخابات اعلام کردند. زمانی که این «مهر تأیید» تقلبی نتوانست مردم را از برخاستن به اعتراض باز دارد، خامنه‌ای به یک عقب نشینی تاکتیکی دست زد و وعدهٔ بازشماری بخشی از آرا را داد. در همین حال، نیروهای «راست سنتی» حاکم هواداران خود را بسیج کردند و به دفعات به نیروهای مخالف حمله کردند، از جمله حملهٔ خونین ١۴ ژوئن به خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران که به کشته شدن تعداد بسیاری و مجروح و دستگیر شدن تعداد بیشتری توسط مقامات منجر شد.

سپس «شورای نگهبان» اعلام کرد که سه میلیون رأی بیشتر از آرای واقعی که به صندوق‌ها ریخته شده بوده است «شمارش» شده است – سه میلیون! و به رغم این اعتراف، همچنان انتخاب مجدد تقلبی احمدی نژاد را مورد تأیید قرار داد.

حزب تودهٔ ایران انتخابات تقلبی و سرکوب بی‌رحمانهٔ پس از آن را محکوم کرده است. کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران در اعلامیهٔ ١۳ ژوئن خود اعلام کرد که:

«شواهد غیر قابل انکار تقلب سازمان‌دهندگان انتخابات و اعلام میلیون‌ها رأی تقلبی به نام احمدی نژاد... بار دیگر نشانگر این واقعیت است که ولی فقیه رژیم و انصار مسلح و نیمه مسلحش، سازمان گران اصلی خشونت دولتی بر ضد ارادهٔ ملی میلیون‌ها ایرانی هستند... باید همهٔ نیروهای سیاسی و اجتماعی کشور با اعلام بی اعتبار بودن نتایچ اعلام شده انتخابات از سوی وزارت کشور رژیم و با استفاده از همهٔ امکانات صدای اعتراض خود را بر ضد این شعبده بازی ولی فقیه و مزدوران مسلح و نیم مسلحش بلند کنند. باید با گسترش مبارزهٔ سازمان یافتهٔ توده‌ها رژیم را زیر فشار قرار داد. تمکین به نتایج اعلام شده خیانت به رأی مردم و همکاری با رژیم تزویر و تاریک‌اندیشی است

برخی در جنبش بین‌المللی صلح‌طلبانه و ضد امپریالیستی به غلط به این نتیجه رسیده‌اند که چون حکومت احمدی نژاد توسط امپریالیسم و ژاندارم منطقه‌ای آن، رژیم صهیونیستی، مورد هدف قرار گرفته است، و چون که برخی از عناصر سرمایه‌داری و نیروهای طرفدار غرب در زمرهٔ نیروهای اپوزیسیون هستند، بنابراین باید سکوت اختیار کرد و حتی بدتر، باید این رژیم ارتجاعی را مورد حمایت قرار داد. این حساب ساده‌اندیشانه که مبتنی بر این انگاشت نادرست است که «دشمن دشمن من، دوست من است»، از اساس خدشه‌دار است.

حکومت احمدی نژاد حتی اگر در مواردی هم در سطح بین‌المللی از نیروهای ضد امپریالیستی جانبداری کرده باشد، به هیچ‌وجه مترقی نیست و دولت «هوادار زحمتکشان» به حساب نمی‌آید. این حکومت یک رژیم ارتجاعی و اهریمنی است که بارها تشکیلات کارگری، دانشجویان و نیروهای سکولار را مورد تهاجم قرار داده است، و در حاکمیت سی سالهٔ خود به زندانی کردن، شکنجه و قتل مخالفانش دست یازیده است.

ولی روزهای عمر این رژیم به شمارش افتاده است. همه با هم از نیروهای مردمی ایران در مبارزهٔ برحق آنها پشتیبانی کنیم.

هیأت اجراییهٔ مرکزی

حزب کمونیست کانادا

٢٢ ژوئن ٢۰۰۹

برگرفته از تارنگاشت حزب توده ایران:

http://tudehpartyiran.org/detail.asp?id=691

تاکیدها (برجسته نمایی ها) همه جا از اینجانب (ب. الف. بزرگمهر) است.

۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه

فراخوان کمیته مرکزی حزب توده ایران

فراخوان حزب توده ایران، حزب طبقه کارگر، به کارگران و زحمتکشان میهن!

کارگران و زحمتکشان آگاه!

بیش از سی سال ازخیزش تاریخی و دوران ساز شما، در انقلاب بهمن ۵٧، در معیت اکثریت مردم میهن ما برای کسب آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی می گذرد. حضور قاطع و تعیین کننده شما در آن نبرد دوران ساز بود که، سرنوشت آن حادثه تاریخی قرن را رقم زد. دست توانای طبقه کارگر، آن گاه، دقیق، آگاهانه و حساب شده، شیرهای مخازن سوخت و انرژی ماشین جنگی و سرکوب رژیم را از کار انداخت که، سینه زنان و مردان بپاخاسته برای احقاق حقوق از دست رفته شان را نشانه گرفته بود و این چنین شد که رژیم ظلم و ستم با ماشین سرکوب خون ریزش، با چند تکان جدی از کار افتاد و انقلاب پیروز شد. و اما بعد؟ شما طی این سی سال برروی گوشت و پوست و استخوانتان تبعیض کشنده، واپس روی و نکول پی درپی و پیگیر رژیم ولایت فقیه را از آنچه بر پرچم انقلاب نوشته شده بود، هر روز به شکل فزاینده ای احساس کردید و باز آزمودید. طبقه شما و دیگر مردم محروم جامعه از بند رسته، دگر بار به زنجیر کشیده شدید. شما امروز با بیکاری، فقر و بیماری و بی خانمانی دست به گریبانید. بر پایه آمار رسمی که، از سوی نهادهای حکومتی منتشر گردیده، سالانه دو درصد به جمعیت زیر خط فقر کشور افزوده می شود. مدیر کل دفتر مطالعات اجتماعی و فقر زدایی وزارت رفاه اعلام نموده است، خط فقر در پایتخت کشور ۸۵۰ هزار تومان می باشد، که این رقم بیش از دو برابر حداقل دستمزد ماهیانه کارگران مصوبه شورای عالی کار است! دولت ضد کارگری احمدی نژاد با سیاست مخرب خود سبب گردیده در چهار سال اخیر شکاف طبقاتی در جامعه ژرف تر شود. برپایه آمار بانک مرکزی جمهوری اسلامی از زمان روی کار آمدن دولت کارگر ستیز احمدی نژاد فاصله طبقاتی و نابرابری در توزیع درآمدها افزایش یافته و بیش از ۸۰ درصد درآمد کشور به کمتر از ٢۰ درصد جامعه یعنی ثروتمندان تعلق می گیرد و ۸۰ درصد جامعه و پیشاپیش همه، شما کارگران فقط از ٢۰ درصد درآمدها بهره می برید. به علاوه اقتصاد میهن در بحران و رکود و تورم به نفس زدن افتاده است که حاصل آن بیکاری گسترده، اخراج های پی در پی و تیره روزی بیشتر و بیشتر زحمتکشان است. مطابق آمار انتشار یافته از سوی مرکز آمار ایران بررسی نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ٢۴ ساله حاکی از آن است که فقط در زمستان سال گذشته، ۵¸٢٧ درصد از جمعیت این گروه سنی بیکار بوده اند.

خصوصی سازی منجر به آن شده تا نزدیک به ٧۰ درصد کارگران با قراردادهای موقت که به حق یوغ بردگی خوانده می شود مشغول به کار باشند. گزارش رسمی بانک مرکزی که در اوایل امسال انتشار یافت با اشاره به رکود شدید اقتصادی در کشور از تعطیلی واحدهای تولیدی و کارخانجات خبر می دهد. فقط در سال ۱۳۸۷ دست کم ۴۰۰ واحد تولیدی ورشکسته و تعطیل شدند که پیامد آن بیکاری بیش از ٢۰۰ هزار نفر بود. همه اینها در اوضاعی اتفاق افتاد که درآمدهای نفتی دولت احمدی نژاد بالغ بر ۱۹۸ میلیارد دلار بوده است. شما کارگران و زحمتکشان حق داشتن تشکل مستقل صنفی را ندارید، رهبران و فعالان سندیکایی بازداشت شده و مورد شکنجه قرار می گیرند. برخورد رژیم ولایت فقیه با سندیکاهای مستقل چون سندیکای کارگران شرکت واحد و نیشکر هفت تپه گویای واقعیت سرکوب شدید سندیکاها و تشکل های مستقل است.

اصلاح قانون کار به زیان زحمتکشان و به سود کلان سرمایه داران در چارچوب طرح تحول اقتصادی که در سال گذشته با حذف ماده ۴۱ قانون کار مبنی بر تعیین حداقل حقوق و اضافه شدن بند ز به ماده ٢۱ قانون کارکه اخراج کارگران را ”قانونیت“ می بخشد و بازگشت به ماده ۳۳ قانون کار رژیم سرنگون شده سلطنتی است، آغاز گردیده ماهیت و سرشت رژیم خدمتگزار سرمایه بزرگ تجاری را به خوبی افشا می سازد. امروز حکومتی اهرم های هدایت اجتماعی و سیاسی کشور را به دست گرفته است که جز منافع قشر کوچک غارتگران و قدرتمندان ثروت و حاکمیت به چیزی نمی اندیشد، به رای و نظر مردم کشور در اداره امور جامعه کوچکترین اعتقادی ندارد.

صحنه های رویارویی گزمگان تا دندان مسلح رژیم با مردم بی سلاح و مسالمت جوی میهن، می رود کارد برد باری مردم را به استخوان برساند. شما بدون تردید در این نبرد نابرابر برکنار نبوده اید و نیستید. توان بالقوه اصلی بازدارنده و تعیین کننده شما هنوز در رزرو و در ذخیره است. همراهی با خواهران و برادران بی سلاحتان در مقابل آدمکشان مصمم به تداوم حکومت زور، ستم، فساد و دروغ از خصلت آزادیبخش طبقه زحمتکش شما نیرو گرفته است.

کارگران و زحمتکشان رزمنده!

با دقت و هوشیاری حوادث عرصه پهناور نبرد آزادی با استبداد ولایی را در افق دید مانورها و اقدامات احتمالی خود داشته باشید. ساعت موعود، در صورتی که رژیم ولایت زور و استبداد، سرکوب خونین خود را ادامه دهد، فرا می رسد. برای فردایی که ضرورت به کار بردن سلاح برنده و قاطع طبقه توانای شما، فرمان تاریخی خودش را صادر خواهد کرد آماده باشید. رژیم باید بداند که، اگر سی سال پیش شما توان از کار انداختن یکی از بزرگترین ماشین های جنگی و سرکوب نظامی، دنیا را داشتید، اینک پس از همه این سال ها به مراتب آبدیده تر، توانمند تر و آگاه تر شده اید.
رژیم باید بداند، در این نبرد نابرابر بین توده های مردم در عرصه، با استبداد ولایی، طبقه توانای شما، مردم را تنها نخواهد گذاشت و از سلاح برنده خود استفاده خواهد کرد
.

درود برطبقه کارگر ایران ستون فقرات جنبش مردمی ایران!

استوار ومستحکم باد پیوند جنبش کارگری با دیگرگردان های جنبش مردمی!

مرگ بر استبداد ولایی!

کمیته مرکزی حزب توده ایران

۳١ خرداد ماه ١۳۸۸

http://tudehpartyiran.org/detail.asp?id=681

۱۳۸۸ خرداد ۳۰, شنبه

مهندس موسوی و ماهیت بحران کنونی

یک توضیح ضروری

با این که بخش هایی از نوشتار برگرفته زیر را نقطه چین کرده ام، درج آن به معنای همداستانی بی برو برگرد با آن نیست. از سوی دیگر، بخش های نقطه چین شده، بویژه اظهارنظرهای نویسنده درباره درست بودن نتایج گزینش ریاست جمهوری، به معنای نپذیرفتن آن ها نیست که بیشتر نشانه ای از کمبود داده های بسنده و آگاهی های ضروری اینجانب در آن باره و برخی نکته های درمیان نهاده شده دیگر است. با این همه، این نوشتار نکته های چشمگیر و مهمی در بردارد که شاید و بویژه برای آنها که چپ و راست درودهای آتشین برای مردم ایران می فرستند، سودمند باشد. واژه ها و جمله های برجسته نما و نیز افزوده های درون [] از اینجانب است. خوانندگان کنجکاوتر می توانند نوشتار کامل را در پیوند زیر بخوانند:

http://www.iranaifc.com/public_f.php?id_news=31

پیش از این در نوشتاری با عنوان «تاریخ به ما نمی گوید چکار کنیم، به ما می گوید چکار نکنیم!» از جمله چنین نگاشته بودم:

«... امپریالیست ها ... سیاست های ماجراجویانه خود را که همیشه آماج های اقتصادی ـ و در مورد منطقه ما بویژه نفت ـ را در نهاد خود دارد، گام به گام و بسیار حساب شده، پی می گیرند. گرچه، سیاست های پراگماتیستی آنها که در مجموع خود سیاست هایی کوته بینانه و سودجویانه است، گاه با شکست هایی سخت در اینجا و آنجا همراه می شود، ولی کاربرد روش های تجزیه و تحلیل علمی در نهادهای پژوهش های استراتژیک این کشورها ... به آنها امکان پیشبرد دقیق تر، حساب شده تر، با ریسک بسیار کمتر و تصحیح های به هنگام را می دهد. بدینسان آنها، بویژه در دوران کنونی، توانسته اند بخوبی موقعیت هایی را برای دشمنان خود فراهم نمایند که نه راه پس و نه راه پیش برایشان برجای نمانده است. چنین وضعیتی را که بی شباهت به بازی موش و گربه نیست با حاکمیت جمهوری اسلامی نیز انجام می دهند. حاکمیتی که به خاطر دور شدن از توده های مردم زحمتکش و تولید کنندگان ثروت های مادی و معنوی، بیش از پیش تکیه گاه های خود را از دست می دهد و بهتر بازیچه دست آنها قرار می گیرد

http://behzadbozorgmehr.blogspot.com/2009/03/blog-post_31.html

آنگونه که به نظر می آید، هم اکنون امپریالیست ها گام هایی دیگر در سوی گرانبار نمون دو سناریوی بن بست برای رژیم جمهوری اسلامی و همراه با آن مردم ایران به پیش برداشته و برمی دارند:

ـ یا گرانبار نمودن رژیمی سرتاپا گوش به فرمان امپریالیست ها برای پیشبرد بی برو برگرد سیاست های شکست خورده نولیبرالیسم سرمایه داری و گرانبار نمودن بیش از پیش بحران فزاینده سامانه سرمایه داری به کشورمان؛

ـ یا وادار نمودن رژیم جمهوری اسلامی به سرکوب بازهم افسار گسیخته تر توده های مردم و بستن بیش از پیش آزادی ها و جلوگیری از پیشرفت سازماندهی طبقه کارگر و زحمتکشان و پیدایش زمینه های دخالت امپریالیستی.

هر دو این سناریوها که می تواند بسته به شرایط پیش بینی نشدنی، شکل های بسیار گوناگونی از "انقلاب" رنگی تا جنگ داخلی به خود گیرد، در سرانجام خود چیزی جز فروپاشی ایران زمین و تسلط مستقیم امپریالیست ها، بویژه بر سرچشمه های نفت و گاز میهن مان دربرنخواهد داشت. همه چیز وابسته به ایستاندن روند ایران برانداز راه رشد سرمایه داری که جز در چند ماه نخست انقلاب به این یا آن شکل از سوی همه دولت های اسلام پیشه موسوی، رفسنجانی، خاتمی و نیز احمدی نژاد پیگیری شده و در پیش گرفتن راه رشد غیر سرمایه داری یا بهتر است بگویم راه رشد با سمتگیری سوسیالیستی دارد. کشور ما هم اکنون در آستانه این گزینش قطعی قرار گرفته است. ادامه راه رشد سرمایه داری و پذیرش نقش پیشکار امپریالیست ها برای حاکمیت جمهوری اسلامی، بویژه با زمینگیر شدن بیش از پیش سامانه سرمایه داری در پهنه جهانی، شرایطی بسیار مرگبار برای میهن مان به ارمغان آورده و خواهد آورد. از سوی دیگر، ادامه سیاست های هرج و مرج جویانه نیروهایی در حاکمیت که کوچک ترین چشم انداز اقتصادی ـ اجتماعی در پیش رو ندارند ـ و از همین رو بیش تر منتظر رسیدن امدادی آسمانی یا از درون چاه های خشک کویر هستند ـ بویژه در نبود نیروی چپ سازمان یافته با زیربنای نیرومند مارکسیست ـ لنینیستی، سرکوب افسارگسیخته توده های زحمتکشان و نیز لایه های میانی جامعه را که به نوبه خود نقش مهمی در پیشرفت و یکپارچگی اقتصادی ـ اجتماعی ایران دارند بیش از پیش دامن زده و افزایش تنش های اجتماعی ـ اقتصادی را تا مرز فروپاشی سرزمین ایران و در پی آن دخالت مستقیم نظامی امپریالیست ها و برخی کشورهای همسایه مانند پاکستان و ترکیه را در پی خواهد داشت.

به نظر اینجانب، انگیزه اصلی رویدادهای اسفناک روزهای اخیر را که سبب مرگ چندین نفر از هم میهنان مان شده است را باید در ترس و نگرانی نیروهای بورژوا ـ لیبرال که امکان کشیده شدن فرش از زیر پایشان را به خوبی احساس نموده اند از یکسو و نگرانی نیروهای اهریمنی سرمایه امپریالیستی از اوجگیری جنبش های توده ای، مدنی و سندیکایی زحمتکشان میهن مان دانست. بسیاری از آنها که سازماندهی حتا خودجوش طبقه کارگر و زحمتکشان را در سازمان های صنفی ـ سیاسی خود برنمی تابند و از آن جلوگیری می کنند، گاه بی آن که بدانند بر شاخه نشسته و بُن شاخه می برند.

رویدادهای کنونی کشورمان، یکبار دیگر نشان داد که مردم ایران نیازمند سامانه ای سیاسی ـ اجتماعی برتر از چارچوب های دمکراسی بورژوایی است. این رویدادها به خوبی نشانگر آن است که سامانه استوار بر شوراهای شهر و روستا و استوار بر توده های سازمان یافته در سازمان های صنفی ـ سیاسی خود، پاسخ درست به نیازمندی های امروز و فردای کشور ماست. این رویدادها، بار دیگر به خوبی نشان می دهد که سپردن فرماندهی و رهبری مبارزه به نیروهای بورژوا ـ لیبرال، بورژوا ـ دمکرات و دنباله روی در کردار از آنها، بر سردرگمی نیروهای انقلابی باز هم بیشتر خواهد افزود و زمینه شکست های بیشتر را فراهم خواهد نمود. نیروهای بورژوا ـ لیبرال و بورژوا ـ دمکرات، توان رهبری چنین مبارزه ای را نداشته و به هنگام خود به سازش با نیروهای واپسگرای درون و پیرامون میهن مان دست خواهند یازید.

سیاست های امپریالیستی درباره ایران، بویژه سیاست های امپریالیست های ایالات متحده جنبه های دیگری را نیز دربرمی گیرد که پرداختن به آنها را به نوشتاری جداگانه وامی گذارم. اینک، این نوشتار خواندنی:

مهندس موسوی و ماهیت بحران کنونی

موسوی به دلیل عملکرد های خود در دوران جنگ تحمیلی به عنوان شخصیتی که طرفدار توسعه عدالت محور است شناخته شده بود. "عدالتخواهی" که بر خلاف احمدی نژاد "دموکرات" نیز هست. "اصلاح طلبان" و در رأس آنها هاشمی و خاتمی که طعمه تلخ شکست را بعلت اجرای برنامه های اقتصادی نئولیبرالی چشیده بودند، موسوی را بهترین کاندید برای انشعاب در بین هواداران احمدی نژاد میدانستند. اما اعلام برنامه های اقتصادی از جانب او نیرو های عدالت محور را که از احمدی نژاد به دلایلی دور شده بودند مجدداً به احمدی نژاد نزدیک کرد.

احمدی نژاد در روز مناظره با نشان دادن رابطه موسوی با استوانه های سرمایه و دفاع از سیاست خارجی خود ضربه نهایی را به موسوی وارد ساخت ...

مردم ما از موسوی روی برگرداندند [و] ... به او رأی ندادند زیرا بخش مهمی از کارزار انتخاباتی او از طریق رفسنجانی اداره می شد. مردم ما در سال ۱۳٨۴ با بیش از ۶١٪ آقای احمدی نژاد را بر رفسنجانی ترجیح دادند. چهار سال گذشته عرصه مبارزه بین نیروهای عدالت محور و نیرو های زیاده طلب و فاسد بوده است. ... هر سه کاندید دیگر [به جز احمدی نژاد]، بویژه نیرو هایی که کارزار موسوی را سازماندهی میکردند، از طرفداران توسعه عدالت محور نبودند و خواهان برگشت به دوران "سازندگی و اصلاحات" و اقتصاد نئولیبرالی بودند.

موسوی از آنجا که به خوبی میداند چه کرده و در داخل و خارج در کنار که ایستاده با عصبانیت بچگانه بجای اینکه از طریق قانونی خواهان تحقیق و بررسی سلامت انتحابات شود خواهان ابطال آن است. خواستی که حتی دشمنان انقلاب ایران در خارج مرز ها جرأت بیان آنرا ندارند. آقای کن بالن و پاتریک دورتی روز دوشنبه ١۵ ژوئن ٢۰۰۹ در روزنامه واشینگتن به آقای اوباما هشدار میدهند "که مبادا عجولانه از آقای موسوی پشتیبانی کنی زیرا مردم ایران واقعاً احمدی نژاد را میخواهند." آنها اشاره میکنند "برخلاف هیاهوی تبلیغاتی که "متخصصین ایران" در غرب بویژه آمریکا، بدون کوچک ترین مدرکی، علیه سلامت انتخابات و پیروزی قاطع محمود احمدی نژاد راه انداخته اند، آمار گیری علمی در فاصله زمانی ١١ تا ٢۰ می، چیز دیگری را نشان میدهد. این آمارگیری که نه در داخل ایران بلکه از طریق کشور های همسایه و در تماس تلفنی با ساکنان ۳۰ استان ایران صورت گرفته نشان میدهد محمود احمدی نژاد در تمام شهر ها به نسبت ٢ به ١ (حتی در استان آذربایجان محل تولد موسوی) بر موسوی برتری داشته است." این آمارگیری همچنین آشکار می سازد: "تنها گروه های اجتماعی که در رقابت نزدیک با محمود احمدی نژاد از موسوی پشتیبانی میکنند در میان دانشجویان و اقشار با درآمد بالا یافت میشوند." واقعییتی که صحت آن پس از مشاهده جدول رأی دهی اقشار مختلف مردم در استانهای مختلف ایران ثابت می شود.

موسوی هم زبان با سرسخت ترین محافل امپریالیستی- صهیونیستی انتخابات ایران را کودتا نام میگذارد. ناگفته روشن است که کودتا همواره از جانب نیروی شکست خورده صورت میگیرد نه نیروی پیروز! شواهد و داده های ما قبل انتخابات نیز نشان میدهد که آقایان موسوی، رفسنجانی و امثالهم با خرج مبالغ هنگفت تز "ابطال انتخابات" و "کودتای دولتی" را آماده کرده بودند. شعار "اگر تقلب نشه موسوی اول میشه" و " اگر تقلب بشه شنبه قیامت میشه" از جانب حامیان موسوئ از یک ماه قبل داده می شد. همچنین آقای موسوی قبل از شمارش آرا به دروغ خود را پیروز معرفی کرد. یکی از چند تاکتیکی که در انقلابات مخملی استفاده می شود. او متأسفانه از تاکتیک های دیگر انقلاب مخملی نیز مانند دروغگو خواندن دولت و ابطال انتخابات نیز بهره جست. نامه موسوی به شورای نگهبان و پاسخ شهاب http://shbesf.persianblog.ir/اسفندیاری را در لینک

باید مطالعه کرد تا به درجه بی منطقی موسوی پی برد ... پیروزی اوباما ... نباید این توهم را ایجاد کند که استراتژی آمریکا در خاورمیانه بویژه در مورد شکست انقلاب ایران تغییری کرده است. وقتی که موسوی چهار سال سیاست خارجی احمدی نژاد را "ماجراجوئی" می نامد بطور جدی موجب نگرانی مردم ایران و منطقه می شود. آنها از خود سئوال خواهند کرد که سیاست "غیر ماجراجویانه" موسوی قرار است از چه جنسی باشد؟ وقتی امپریالیست های غربی همصدا با موسوی انتخاب تاریخی مردم را کودتا می نامند ... متأسفانه ماهیت ملی و مردمی آقای موسوی زیر سئوال می رود

... باید به هر ترتیب احمدی نژاد را از قدرت پائین کشید و ابن کار نه از طریق شمارش آرا بلکه از طریق ابطال انتخابات و پیروی از تاکتیک های انقلاب مخملی امکان پذیر است. به این ترتیب موسوی راه در مسیری گذاشته که میتواند برای انقلاب ایران و مردم ما فاجعه آفرین باشد. اما نمی توان این سئوال را بی پاسخ گذاشت که چرا توده های وسیعی به صف "مخالفین" احمدی نژاد پیوسته اند و در خیابانها راهپیمائی می کنند؟ ... مسئولین جمهوری اسلامی همچنین در تحقق آرمانهای انقلاب بهمن کمبود های جدی داشته اند که آقای احمدی نژاد نقش مهمی در تحقق این کمبود ها نداشته است. اتفاقاً آقایان موسوی، رفسنجانی، کروبی، خاتمی و دیگران بعنوان روسا دولت و مجلس مسئولیت بیشتری دارند. بدون این کمبود ها امکان گسترش اعتراضات کنونی در این سطح وجود نداشت. به همین دلیل جدا کردن ضد انقلاب، فرصت طلبان و مردمی که محقانه ناراضی هستند به وظیفه عمده ای تبدیل شده است و کار را بسیار دشوار کرده است. بدون استقرار عدالت اجتماعی و میارزه با مفاسد اقتصادی و توسعه عدالت محور هرگونه آرامش اجتماعی موقت و گذرا خواهد بود ... در چهار سال آینده مردم امیدوارند که به کارگران، زحمتکشان، اقشار محروم بویژه امر کارآفرینی توجه جدی شود ... اما سواستفاده مدیران دولتی و مفسدین اقتصادی را که به ثروت های نجومی دست یافته اند، برنمی تابند.

اصلاح ساختار های اقتصادی و مبارزه با مفسدین خواستی است که مردم [به آنها] اعتقاد دارند ... کشور ما دارای جمعییت وسیعی از طبقات مرفه و نیمه مرفه می باشد که با کار و کوشش و صداقت نسبی به این مقام رسیده اند. آزادی های اجتماعی، فردی و سیاسی و تساوی حقوق زن و مرد خواست محقانه این نیرو و دیگر زحمتکشان ایران می باشد. هرگونه بی توجه ای به این خواست ها با توسعه عدالت محور در تناقض است و به آرامش اجتماعی کمکی نمی کند. این خواست های محقانه شرایط را برای بهره برداری امپریالیست ها و ضد انقلاب آماده میکند. این نیرو ها پایه اصلی اعتراضات کنونی نیز هستند و رسیدگی به خواست های آنها به یک امر فوری تبدیل شده است. به جرأت می توان گفت که سازمان های جاسوسی موساد و سیا، بویژه در زمان جورج بوش، میلیونها دلار خرج کردند تا شرایط شکست انقلاب ایران را از درون آماده کنند. برای مثال تحت تأثیر این هجمه تبلیغاتی بخش قابل ملاحظه ای در میان مردم وجود دارند که دفاع از مردم فلسطین و لبنان را بر ضد "منافع ملی" ایران دانسته و از رابطه بی قید و شرط با آمریکا دفاع میکنند. آنها هرگونه قاطعیت در مقابل زورگوئی آمریکا و صهیونیسم را ماجراجویی می نامند و به این منطق سراسر کودکانه استناد میکنند که "دولت احمدی نژاد دشمنی با آمریکا و صهیونیسم را وسیله حفط قدرت خود کرده است." تنها با دفاع از خواست های به حق مردم و قاطعیت در مقابل دشمنان انقلاب ایران می توان از بحران خارج شد. هرگونه خواستی مبنی بر ابطال انتخابات ... با تکیه روی پشتیبانی از خارج نیز غیر ممکن است. فضای سیاسی، اجتماعی و نطامی ایران، علی رغم برخی موفقیت های نسبی سازمان سیا، فضای مشابه دوران ٢٨ مرداد [مُرداد به معنای مرگ و نیستی است. نام درست این ماه اَمرداد به معنای بی مرگی است.] نیست ... بهره برداری غرب از وقایع دو هفته گذشته بر علیه ایران بی سابقه بوده است و این ماهیت ضد ملی اقدامات اخیر را آشکار می سازد.

محمد کاظم آذین

کمیته دوستی آمریکائیان و ایرانبان

۱۳۸۸ خرداد ۲۹, جمعه

بیانیه سندیکای شرکت اتوبوس رانی تهران وحومه

هرگونه سرکوب و تهدید نهاد های مدنی محکوم است

در روزهاى اخير ما شاهد تلاش و حضور پرشور میلیونها زن، مرد، پیر و جوان، اقلیتهای ملی و مذهبی در ایران هستیم که از دولت میخواهند که پایه ترین حقوق اولیه شان را به رسمیت بشناسد یعنی بررسمیت شناختن حق انتخاب آزاد، مسقل و بدون تقلب. حقی که در اکثر جوامع دنیا نه تنها به رسمیت شناخته شده بلکه برای حفظ آن از هیچ کوششی فروگذاری نمیشود. در بطن چنین اوضاعی ما شاهد تهدید، دستگیری، کشتن و سرکوب عریانی هستیم که بیم آن می‌رود تا بر ابعادش افزوده شود و خون انسانهای بیگناهی ریخته شود که نتیجه آن اعتراضات بیشتر مردم است نه عقب نشینشان.

جامعه ایران با یک بحران عمیق سیاسی و اقتصادی روبرو است، اعتراضات میلیونی که گاها" با سکوتی که سرشار از ناگفتنی ها است خود را نمایان کرده و به یک الگو تبدیل شده است و هر روز بر دامنه و ابعادش افزوده می‌شود، که در این میان عکس العمل هر نهاد و فرد مسئولی را میطلبد.

سندیکای کارگران شرکت واحد در اطلاعیه ای که قبل از انتخابات ریاست جمهوری در اردیبهشت ماه انتشار یافته بود نوشت که "در نبود آزادی احزاب ، بالطبع تشکل ما نیز از نهادی اجتماعی که حامیش باشد محروم است ، حال آنکه سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی دخالت گری و فعالیت سیاسی را حق مسلم تک تک افراد جامعه دانسته و برآن است که کارگران سراسر ایران در صورت ارائه منشور کارگری کاندیداهای ریاست جمهوری و دادن تضمین عملی به شعارهای انتخاباتی در این رابطه ، می توانند در انتخابات شرکت کنند یا نکنند."

این موضوع که خواسته‌های اکثریت قریب به اتفاق جامعه ایران بسیار فراتر از خواسته‌های صنفی میباشد برهمگان روشن است و ما هم در سالهای گذشته بر آن تأکید کردیم که تا اصل آزادی تشکل و انتخاب بوجود نیاید صحبت از هر نوع آزادی اجتماعی و حقوق صنفی بیشتر شبیه طنز میباشد تا واقعیت.

براساس این واقعیت سندیکای کارگران شرکت واحد خود را در کنار تمامی ایثارگرانی میداند که برای ساختن نهاد مدنی آزاد و مستقل مبارزه میکنند و هر نوع سرکوب و تهدید را محکوم میکند.

در راستای به رسمیت شناختن حقوق صنفی و اجتماعی در ایران نهادهای کارگری جهانی پنجم تیرماه روز جهانی حمایت از کارگران زندانی و نهاد صنفی ایران اعلام شده است، ما از همه میخواهیم که این روز را فراتر از خواستهای صنفی بشمار بیاورند و این روز را تبدیل کنیم به روز حقوق بشر انسانی در ایران و از همقطاران خود بخواهیم در این روز در سراسر دنیا برای حقوق پایمال شده اکثر مردم ایران حرکت کنند.

با آرزوی گسترش عدالت و آزادی

سندیکای کارگران شرکت واحد

خرداد ۱۳۸۸

۱۳۸۸ خرداد ۲۷, چهارشنبه

بيانيه‌ کانون نويسندگان ايران درباره‌ى رويدادهاى خونين اخير

سرانجام، انتخابات نمايشى و غيردموكراتيك خردادماه به خون مردم رنگين شد. فرجام اين سناريوى ضددموكراتيك چيزى جز اين نمي‌توانست باشد.
روزنه‌ى كوچكى مانند اين انتخابات، كه حاكميت ناگزير از گشودن آن بود، كافى بود تا خواسته‌هاى سركوب‌شده و انباشته‌ى مردم از آن فوران كند و به موجى گسترده بدل شود كه در روزهاى گذشته شاهد آن بوده‌ايم. ما بدون توجه به بازى قدرتى كه ميان نامزدها و جناح‌هاى مختلف ساختار قدرت در جريان است، و جدا از سوداهايى كه گردانندگان نمايش انتخابات در سر دارند، سركوب مردم و به خاك و خون كشيدن جوانان آزادي‌خواه اين سرزمين را محكوم مي‌كنيم و بر اين باوريم كه تا آزادى بي‌قيد و شرط احزاب، سنديكاها،‌ اتحاديه‌ها و انجمن‌هاى آزاد و مستقل تأمين نشود، تا آزادى انديشه و بيان بى هيچ حصر و استثنا محقق نشود، تا بساط سركوب به طور جدى و كامل برچيده نشود، مشكل مرحله‌ى كنونى تاريخ جامعه‌ى ما حل نخواهد شد
.

به سركوب و كشتار مردم پايان دهيد! به اراده‌ى مردم گردن نهيد
!

کانون نويسندگان ايران

٢۶ خرداد ١۳۸۸


برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!