«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

ما انقلاب نکردیم، تا به عقب برگردیم!


روز ٨ مارس ١٨٥٧ در آمریکا، زنان کارگر نساجی و پارچه بافی نیویورک، برای افزایش دستمزد و پایین آوردن ساعات کار، دست بها اعتصاب و تظاهرات عظیمی زدند که با حمله پلیس در هم شکست و شمار زیادی از زنان اعتصابی کشته، زخمی، دستگیر و زندانی شدند. این روز نقطه عطفی در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه زنان و مبارزات حق طلبانه آنان در سطح جهان است.

حزب سوسیالیست آمریکا، در ٢٨ فوریه ١٩٠٩ ، یعنی پنجاه و دو سال بعد، برای گرامی داشت این رویداد، مراسمی برگزار کرد و بدین سان مبارزات زنان به حلقه دیگر مبارزات اجتماعی پیوست. صد سال پیش، در اوت ١٩١٠ ، در کنفرانس بین الملل دوم سوسیالیستی زنان، که درشهر کپنهاک دانمارک با شرکت صد تن از نمایندگان سازمان ها و احزاب زنان از هفده کشور دنیا برگزار شد، "کلارا زتکین"، زن مبارز و انقلابی نامدار و یکی از رهبران حزب سوسیالیست وقت آلمان، تعیین یک روز را بعنوان «روز جهانی زن» و شاخص مبارزات زنان و نمونه ای الهام بخش پیشنهاد کرد. وی قطعنامه ای چهار ماده ای جهت کسب حقوق زنان به کنفرانس ارائه داد که مفاد آن عبارت بودند از:
ـ مبارزه برای حق رأی زنان
ـ مبارزه علیه خطر جنگ
ـ مبارزه برای تأمین حقوق مادران و کودکان
ـ مبارزه علیه تورم و گرانی

این کنفرانس، موفق شد روز ١٩ مارس را موقتاً به عنوان «روز جهانی زن» برای سال ١٩١١ تصویب کند، اما تعیین تاریخ قطعی، به بعد موکول شد و از این تاریخ، جنبش زنان، یکی از جنبش های مهم اجتماعی علیه نظام مرد سالاری و سرمایه داری حاکم بر جهان به شمار می آید. تعیین یک روز بعنوان «روز جهانی زن»، تأکیدی بر جهانی بودن مبارزات زنان و جهانی بودن نظام ستم بر زن است. متعاقب این کنفرانس و بنا بر تصمیم آن، ١٩ مارس ١٩١١ ، راهپیمایی قدرتمند زنان در کشورهایی چون اتریش، سویس و دانمارک برگزار شد. در اتریش، نیروهای پلیس، در این روز به هزاران تظاهر کننده، حمله کردند. در سال ١٩١٣ ، دبیرخانه زنان انترناسیونال سوسیالیستی، روز ٨ مارس را به یاد مبارزات زنان نساج در آمریکا به عنوان «روز جهانی زن» تعیین کرد. در این سال بود که زنان بسیاری، از روشنفکر گرفته تا زحمتکش در روسیه تزاری و سراسر اروپا مراسم ٨ مارس را برگزار کردند.

روز ٨ مارس سال ١٩١٧ ، زنان کارگر روس، علیه گرسنگی، جنگ و تزاریسم و برای صلح و نان، تظاهرات عظیمی به راه نداختند که ادامه آن به اعتصابات کارگری وسرنگونی تزار انجامید. در سال ١٩٢١ ، بار دیگر، کنفرانس بین الملل سوم زنان سوسیالیست، که در مسکو برگزار شد، روز ٨ مارس را بعنوان «روز جهانی زن» تصویب کرد.

گرچه با توسعه صنعتی جهانی و مبارزات مداوم و حق طلبانه، زنان موفق به کسب بسیاری از حقوق قانونی خود شده‌اند ولی موقعیت آنان همچنان در درجه دوم قرار دارد. از طرف دیگر زنان اولین قربانیان رکود و بحران اقتصادی جوامع پیشرفته و در حال توسعه هستند. در دوران جنگ های توسعه طلبانه و تجاوزگرانه ی مهم نیز، زنان همچون کودکان و سالمندان، در شمار بزرگترین قربانیان جنگ و خرابی های ناشی از آن می باشند. این تناقضات و مصائب، مسأله زن را حادتر و مبارزات رهایی بخش زنان را با مسائل پیچیده تر اجتماعی روبرو کرده و تأثیرات مهمی بر مبارزات آنان در سراسر جهان می گذارد.

در ایران، در روز ٨ مارس ١٣٥٧، در تهران تظاهراتی با شرکت هزاران زن علیه فرمان حجاب اجباری برگزار شد. این زنان از هر قشر و طبقه، با حجاب و بی حجاب، فقط یک روز پس از فرمان حجاب اجباری خمینی بطور خود انگیخته به خیابان ها ریخته و دست به تظاهرات زدند. زنانی که در دوران انقلاب ضد دیکتاتوری رژیم سلطنتی در سال ١٣٥٧ حضور داشته و خواهان تحولات اجتماعی و در رأس آن آزادی و برابری زنان با مردان بودند، در راهپیمایی علیه حجاب اجباری، شعارهایی همچون: «آزادی؛ نه شرقی، نه غربی، جهانی استو «ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیمرا فریاد می زدند. این تظاهرات مورد تهاجم باندهای فاشیستی حزب الهی، قرار گرفته و سرکوب شد. راهپیمایی ٨ مارس ١٣٥٧ سرآغاز دو قطبی شدن جامعه و تمایز بین مبارزه حق طلبانه و سازشکاری، بین آزادی خواهی زنان و ارتجاع حاکم بود. زیرا فرمان حجاب اجباری، سمبل حاکمیت و قانونی شدن اسلام ارتجاعی و طرح برنامه اجتماعی و فرهنگی روحانیت بود. برنامه ای که در تمام سطوح اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اش، زنجیرهای روابط مردسالارانه را که بر مبنای قوانین زن ستیز جمهوری اسلامی و متکی بر احکام دینی و فقه شیعه است را تقویت می کرد. قوانینی که در چهارچوب اساسی اش هیچگونه تفسیر و اصلاح جدی را بر نمی تابد.

خواسته ها و مطالبات زنان در این تظاهرات که محرک یک انقلاب اجتماعی بود و تنها با تحولات عمیق اجتماعی نیز می توانست تحقق یابد، تأمین نشد، ولی شعله های آن هرگز خاموشی نگرفت و هنوز ادامه دارد و پویایی آن را در مبارزات هشت ماهه اخیر مشاهده می کنیم که درصف اول جنبش، ... زنانی قرار دارند که با کوله پشتی پر از سنگ و جان بر کف، بدون ترس از زندان، شکنجه و تجاوز و بی واهمه از حمله مزدوران رژیم، در خیابانها با مشت های گره کرده در برابرنیروهای سرکوبگر رژیم
قرار گرفته اند.
...
آیا این زنان و دختران جسور، با خواسته های مشخص خود یعنی لغو حجاب اجباری، لغو قوانین زن ستیز و لغو سنگسار به نبردهای خیابانی خود تدوام خواهند بخشید؟
آیا می توان با طرح مطالبات و خواسته های پایه‌ای زنان، شکوفایی و پویایی این جنبش عظیم مردمی را تضمین کرد؟

زهره ستوده مارس ٢٠١٠ ـ اسفند ١٣٨٨


با سپاس از فرستنده: شهلا

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!