«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

حزب کمونيست چين در اجلاس دهلی نو


سخنرانی آی پينگ، رهبر هيأت نمايندگی حزب کمونيست چين در يازدهمين ‏اجلاس جهانی ‏احزاب کمونيست و کارگری (۲۲-۲۰ نوامبر ۲۰۰٩، دهلی نو)‏
منبع: اسناد يازدهمين اجلاس جهانی احزاب کمونيست و کارگری

برای من و همکارانم افتخار بزرگی است که بخش بين‌الملل کميته مرکزی حزب کمونيست چين را در ‏گردهم‌آيی اجلاس جهانی احزاب کمونيست و کارگری نمايندگی کنيم.‏

اولاً، اجازه بدهيد درودهای گرم و بهترين آرزوهای وانگ جياورئی ‏Wang Jiarui‏ وزير ما و معاونان او را در ‏بخش به شما منتقل کنم. اجلاس جهانی احزاب کمونيست و کارگری برای احزاب کمونيست سراسر جهان ‏جهت در ميان گذاشتن اطلاعات، تبادل نظرات و بحث پيرامون موضوعات مشخص، صحنه مهمی است. تا ‏کنون، ده کنفرانس با موفقيت برگزار شده است و امروز، ما در اينجا در دهلی نو گرد هم آمده ايم تا شاهد ‏افتتاح يازدهمين کنفرانس «اجلاس جهانی احزاب کمونيست و کارگری» باشيم.‏

ثانياً، مايلم از فرصت استفاده کرده به اجمال شما را در جريان تحولات جديد در چين و تلاش‌های اخير حزب ‏کمونيست چين قرار دهم. بحران مالی که سال گذشته از ايالات متحده شروع شد اقتصاد و معيشت مردم ‏در کشورهای مختلف جهان را جداً تحت تأثير قرار داده است. در نتيجۀ تأثير بد بحران، سال ۲۰۰٩ دشوارترين ‏سال برای توسعه اقتصادی چين از آغاز اين قرن بوده است. برای مقابله با اين بحران و حفظ رشد اقتصادی ‏مستمر و سريع، حزب کمونيست چين و دولت چين با اتخاذ سياست مالی کنشگرايانه و سياست پولی ‏نسبتاً سهل‌گيرتر، و تدوين يک بسته برنامه‌ای برای گسترش تقاضای داخلی و ارتقای رشد، به موقع ‏سياست‌های کلان اقتصادی را ترميم کردند. يک برنامه دو ساله سرمايه‌گذاری با مبلغ کل ۴ تريليون يوآن در ‏دست اجراست که هزينه‌های دولت را در جهت بالابردن تقاضای داخلی و بهبود زندگی مردم بسيار افزايش ‏داده است. سياست‌های تخفيف ساختاری ماليات به اجرا گذاشته شد که جهت افزايش نقدينگی نظام ‏بانکی و تثبيت تقاضای خارجی، به چند کاهش در نرخ بهره انجاميد. جهت تشويق نوآوری و تقويت ‏صرفه‌جويی در انرژی، کاهش توليد گاز دی‌اکسيد کربن و حمايت از محيط زيست برنامه گسترده صنعتی و ‏بازسازی شروع شد. تلاش‌های عظيمی جهت بسط بازار داخلی، به ويژه بازار روستايی، تثبيت توسعه ‏کشاورزی و افزايش درآمد دهقانان صورت گرفته است. اقدامات مؤثری جهت اصلاح نظام تأمين اجتماعی ‏جهت تضمين دسترسی به خدمات پزشکی اوليه، آموزش عمومی رايگان و هم‌چنين مسکن ارزان برای ‏سکنه شهری و روستايی، جهت رفع نگرانی‌های آن‌ها در دست اجراست.‏

در حال حاضر، اين اقدامات تأثيرات اوليه خود را داشته اند و برخی علايم مثبت توليد کرده اند. از ژانويه تا ‏سپتامبر، توليد ناخالص ملی ما ٧٫٧ درصد، حجم خرده‌فروشی ۱۵٫۱ درصد افزايش يافت، درآمد دولت ۵٫۳ ‏درصد رشد کرد در حالی که شاخص قيمت مصرفی ۱٫۱ درصد کاهش يافت. اين داده‌ها نشان می‌دهند که ‏مصرف داخلی ما نيرومند است، تقاضا برای سرمايه‌گذاری به طور مستمر افزايش دارد، جامعه در کل از ‏ثبات برخوردار است و وضعيت داخلی روی‌هم‌رفته رو به بهتر شدن دارد. اين اقدامات چين برای مقابله با ‏بحران نه تنها بر اقتصاد چين تأثيرات مثبت داشته اند، بلکه به رونق اقتصاد منطقه و جهان نيز کمک کرده ‏اند.

امسال ۶۰-مين سالگرد بنيانگذاری چين جديد است. طی ۶۰ سال گذشته، حزب کمونيست چين و مردم ‏چين تحت رهبری آن به دست‌آورهای افتخارآميزی رسيده اند که توجه جهان را به خود معطوف کرده است: ‏توان اقتصادی و کلی چين بسيار تقويت شده است و چين سومين اقتصاد در جهان و سومين کشور از نظر ‏حجم مبادلات تجاری شده است. با افزايش درآمد سرانه از ۳۵ دلار در سال ۱٩۴٩ به ۳۲۶۶ دلار در سال ‏‏۲۰۰٨ و افزايش ميانگين طول عمر از ۳۵ به ٧۳ سال، زندگی در چين به نحو چشم‌گيری بهبود يافته است. ‏استاندارد روحی و اخلاقی جامعه چين بالا برده شده است. يک نظام قضايی سوسياليستی ويژه چين ‏شکل گرفته است؛ تلاش مستمر برای ارتقای حاکميت قانون و بهبود کلی حرمت فرهنگی مردم ما صورت ‏می‌گيرد. روابط بين چين و جهان تغييرات تاريخی داشته است، جهان بيش‌تر و بيش‌تر به چين توجه می‌کند. ‏سرنوشت چين و سرنوشت جهان هر چه بيش‌تر از نزديک با هم گره می‌خورد.‏

تجربه در ۶۰ سال گذشته نشان داده است که در سراسر مرحله اوليه سوسياليسم، ما بايد هميشه به ‏توسعه اقتصادی به عنوان وظيفۀ مرکزی نگاه کنيم، از رفرم و گشايش به عنوان نيروی محرکه برای ارتقای ‏همه‌جانبۀ توسعه اقتصادی، سياسی، فرهنگی و اجتماعی استفاده نموده و يک احساس هواداری را در ‏ميان عامه مردم پرورش دهيم. ما بايد در جهت برانگيختن کل جمعيت به دلگرمی، ابتکار و خلاقيت بيش‌تر ‏برای تحقق بخشيدن به يک جامعه برابر و عادلانه و پُر کردن کشور از سرزندگی، رفرم اقتصادی و سياسی ‏و رفرم در ديگر عرصه‌ها را پيش ببريم. ما بايد دمکراسی سوسياليستی را پيش برده، نظام قضايی ‏سوسياليستی را بهبود بخشيده، به حاکميت قانون پایبند مانده و ثبات پايدار کشور را تضمين کنيم. ما بايد ‏ساختن حزب را تقويت نموده و بهتر کنيم، کارزار مبارزه با فساد را عميقاً پيش برده و پيوند حزب و مردم را ‏محکم‌تر کنيم.‏

برخی احزاب، به علت بی‌اطلاعی از شرايط ملی چين، فکر می‌کنند که چين مارکسيسم را کنار گذاشته ‏است و از مسير سوسياليستی منحرف شده است، و برخی حتا نظام چين را «سرمايه‌داری اقتدارگرا» ‏می‌نامند. اما اين اتهامات حقيقت ندارد. همان طور که همه شما می‌دانيد، چين يک کشور بزرگ شرقی با ‏اقتصاد و فرهنگی نسبتاً عقب‌مانده است. چين در مرحله اوليه سوسياليسم است و برای مدت زمان ‏طولانی در آينده در اين مرحله خواهد بود. در کلاسيک‌ها هيچ اشاره‌ای به چگونگی پيشبرد مارکسيسم و ‏توسعه دادن به سوسياليسم بدون درنظر گرفتن شرايط ملی وجود ندارد. حزب کمونيست چين هميشه ‏مارکسيسم را به عنوان ايدئولوژی بنيادين راهنمای ما حفظ نموده، بر انطباق اصول اساسی مارکسيسم به ‏شرايط جين و خصوصيت زمان تأکيد کرده و سعی نموده راه نوينی برای ساختمان سوسياليسم بررسی و ‏بيازمايد. رهبران حزب کمونيست چين، طی نسل‌های متوالی خرد جمعی کل حزب را، با در نظر گرفتن ‏تجربيات و درس‌های کشورهای ديگر و ايجاد سيستمی از تئوری‌های سوسياليسم با ويژگی‌های چينی ‏گرد آورده اند. حزب کمونيست چين به عنوان حزب حاکم، در مسير بررسی و آزمون بايد از دست‌آوردهای ‏عالی تمدن بشری، شامل ابزار و سيستم‌های مديريتی که می‌توانند قوانين حاکم بر توليد اجتماعی مدرن ‏مانند نظام اقتصادی بازار سرمايه‌داری را منعکس کنند، بياموزد. اما، اين بدين معنا نيست که ما دنبال ‏سرمايه‌داری هستيم، چه برسد به آن‌که به آن تبديل شده باشيم. بالعکس، هدف ما بهبود، تقويت و ‏توسعه سوسياليسم است. من معتقدم که بررسی و آزمون بی‌وقفه کمونيست‌های چينی، موفقيت آن‌ها ‏در ساختن يک چين نيرومند، نه فقط به غنا و رشد مارکسيسم کمک می‌کند، بلکه کمونيست‌های سراسر ‏جهان را نيز به پایبندی به سوسياليسم تشويق و  ترغيب می‌کند. من معتقدم اين بزرگ‌ترين کمک به ‏جنبش سوسياليستی جهانی خواهد بود.‏

سپتامبر گذشته، چهارمين نشست پلنوم هفدمين کميته مرکزی حزب کمونيست چين برگزار شد، که در آن ‏‏«تصميم کميته مرکزی حزب کمونيست چين پيرامون استحکام و بهبود ساختمان حزب» تصويب شد و ‏اقدامات مشخصی برای کوشش جهت ساختمان حزب در دوره جديد در نظر گرفته شد. ايده‌های اصلی اين ‏سند به شرح زيرند:‏
‏۱- اهميت ساختن حزب در شرايط جديد
حزب کمونيست چين که به مدت ۶۰ سال دولت را در دست داشته، ثابت کرده است که کليد هر موفقيتی ‏است که در کشور حاصل شده و نقش رهبری آن بايد بدون تزلزل حفظ شود. در جهانی که يک تحول بزرگ، ‏يک انتقال و انطباق بزرگ را طی می‌کند، چين اکنون با يک سری شرايط جديد و مشکلات جديد ‏روبه‌روست. حزب کمونيست چين وظايف عظيم، دشوار و سنگينی را در پيشبرد اصلاحات و گشايش و ‏حرکت مدرنيزاسيون سوسياليستی بر دوش دارد. بنابراين، بر حزب واجب است که نسبت به چالش‌های ‏پيش رو هشيار بوده، برای باز کردن راه‌های جديد شجاعت نشان داده و برای بهتر کردن خود تلاش‌های ‏خستگی‌ناپذير بنمايد.‏

‏۲- درس‌های مقدماتی برای ساختن حزب 
ساختن ايدئولوژيک و تئوريک بايد برای قادر کردن کل اعضای حزب به داشتن تسلط بهتر بر جوهر ‏مارکسيسم، در درجه اول قرار داده شود. تلاش‌ها برای ساختن حزب بايد با مأموريت نهايی حزب عجين ‏شود تا رهبری مرکزی آن را در توسعه سوسياليستی تضمين نمايد. ما بايد تلاش خود را بر تقويت توانايی ‏حکمرانی حزب و حفظ ماهيت پيشاهنگ آن متمرکز کنيم تا حزب کمونيست چين هميشه در خط اول ‏زمان‌ها باشد. ما بايد هميشه به خاطر داشته باشيم که حزب کمونيست چين برای خدمت به منافع ‏عمومی است و مأموريت آن اعمال قدرت حکومتی برای مردم است، و بايد رابطه نزديک خود با مردم را ‏حفظ کند. علاوه براين، حزب برای تقويت پويايی بايد بايد ايده‌ها و پراتيک‌های جديد را بپذيرد. آخر، اما به ‏همان اندازه مهم، اين‌که حزب بايد انضباط درونی داشته باشد، با اعضای خود سخت‌گير بوده و مديريت امور ‏حزبی را بهتر کند.‏

‏۳- وظايف آتی ساختن حزب در دورۀ جديد
حزب کمونيست چين خود را به شکل يک حزب مارکسيستی يادگيرنده خواهد ساخت و آگاهی ايدئولوژيک ‏و سياسی آن را ارتقاء خواهد داد. ما بايد مرکزيت دمکراتيک را بهتر کنيم و دمکراسی درون حزبی را ‏گسترش دهيم. ما بايد اصلاح سيستم کادرها را نيز ژرف نموده و گُردانی از کادرهای آزموده را بسازيم که ‏بخش مهمی از ارتقای توسعه علمی و همدلی اجتماعی هستند. علاوه براين، بايد تلاش مضاعفی برای ‏تقويت سازمان‌های پايه‌ای حزب جهت استحکام شالوده سازمانی حزب صورت گيرد. در عين حال، برای ‏حزب لازم است که شيوۀ خوب کار خود را پيش برده و روابط نزديک با مردم را حفظ کند. ما بايد ايجاد نظام ‏مجازات فساد و جلوگيری از آن را تسريع نموده و مبارزه عليه فساد را تشديد نماييم.‏

ثالثاً، مايلم برخی از نظرات شخصی خود را که از موضوع نشست الهام گرفته است با شما در ميان بگذارم. ‏در حال حاضر، بحران مالی جهانی هنوز پايان نيافته است و هنوز خطرات بالقوه زيادی در اقتصاد جهانی ‏وجود دارد. سياستمداران و پژوهشگران بسياری مطالعات گسترده‌ای پيرامون بحران انجام داده و نظرات ‏ارزشمند بسياری ارايه نموده اند. بسياری تقصير اين بحران مالی و اقتصادی جهانی را- که بحران وام‌های ‏مسکن نامرغوب در ايالات متحده ماشه آن را کشيد- به گردن «سوداگری بی حد و حصر در بازار مالی»، ‏‏«رقابت شريرانه» يا «قرض دادن‌های افراطی» انداخته و انتظار دارند با «نظارت» بر سرمايه‌داری موج را به ‏عقب رانده و به شفا دست يابند.‏

به نظر من، اين بحران با بحران‌های ديگر تاريخ که تضاد دورنی سرمايه‌داری علت آن‌ها بود تفاوتی ندارد. اين ‏بحران‌ها را نمی‌توان ريشه‌کن کرد و مادامی که مالکيت خصوصی سرمايه‌داری وجود دارد و تضاد درونی ‏تغيير نيافته است، به طور ادواری رخ خواهند داد. به اين دليل است که ما شاهد سيکل مکرر بحران- بهبود-‏بحران در سرمايه‌داری پيشرفته بوده ايم. رونق موقت در زمان‌های مشخص در واقع پيش درآمد بحران ‏ديگری است. اين بحران مداوم شاهد ديگری است بر اين‌که کارل مارکس در قضاوت خود پيرامون سيکل ‏اقتصادی سرمايه‌داری درست می‌گفت و شيوه  توليد سرمايه‌داری محکوم به شکست است.‏

اما آيا ما می‌توانيم عجولانه چنين نتيجه بگيريم که سرمايه‌داری در اين بحران خواهد مرد؟ جواب من «نه» ‏است. آنچه ما می‌توانيم بگوييم اين است که اين بحران گذار از سرمايه‌داری به سوسياليسم را تسريع ‏خواهد نمود. اين بدين علت است که از اواسط قرن بيستم، با انقلاب علمی و فنی و خودتعديلی ‏سرمايه‌داری، همراه با رونق اقتصادی در پی گسترش سرمايه، جهان سرمايه‌داری يک دوره نسبتاً باثبات و ‏پررونق را تجربه کرده است. در ۳۶۰ سال گذشته بعد از انقلاب بورژوايی انگلستان، جهان سرمايه‌داری ‏تجربيات بسياری را در مقابله با بحران‌های خود انباشت کرده است. در حال حاضر، هنوز برای رشد بهره‌وری ‏سرمايه‌داری جا وجود دارد و ظرفيت خودتعديلی شيوه توليد سرمايه‌داری تمام نشده است. تضاد درونی ‏سرمايه‌داری در اشکال پيچيده‌ای از حرکت خود را نشان می‌دهد که می‌تواند در زمانی راديکال، و در زمانی ‏ديگر ملايم باشد. در نتيجه، زمان طولانی برای جايگزين کردن سرمايه‌داری با سوسياليسم لازم است. اين ‏در انديشه مارکسيستی نيز متبلور است که می‌گويد: «يک فرماسيون اجتماعی هيچ‌گاه از بين نخواهد ‏رفت، قبل از اين ‌که همۀ نيروهای مولدۀ آن اجتماع به اندازۀ کافی توسعه نيابند؛ و مناسبات توليدی جديدتر ‏و بالاتر به جای آن پديدار نمی‌گردد، قبل از اين که شرايط مادی حيات آن اجتماع در بطن جامعۀ کهن زاده ‏نشود.»‏

يک شناخت درست از توسعه سرمايه‌داری و يک پاسخ درست به آن می‌تواند به کسب ديد علمی از ‏واقعيت و اتخاذ سياست‌های درست کمک کند. من فکر می‌کنم که با توجه به توازن کنونی نيروها، برای ‏دوره معينی در آينده، سرمايه‌داری هنوز بسيار نيرومندتر از سوسياليسم خواهد بود و اين‌که کشورهای ‏سوسياليستی بايد با کشورهای سرمايه‌داری با مبارزه و همکاری برخورد کنند تا شاخ‌های خود را تيز کرده ‏و فضای خود را برای بقا گسترش دهيم.‏

در پايان برای اين کنفرانس موفقيت کامل آرزو دارم.‏

برگرفته از تارنگاشت «عدالت»:
http://www.edalat.org/sys/content/view/4563/1/

برجسته نمایی ها، همه جا از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر است.

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!