«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۸۹ خرداد ۲۵, سه‌شنبه

اگر مسوولیتی ندارید، لطفا گورتان را گُم کنید!

وضعیت کم و بیش شگفت انگیزی در کشور پدیدار شده که این هم یکی از نمونه های آن است. 


دستکم هر آگاه سیاسی نیک می داند که پرداختن به پوشش بانوان به بهانه "بدحجابی" و مانند آن در کشور ما، یکی از مهم ترین راهکارهای فریب دهنده توده های مردم در ایران بوده و می باشد. این جُستار، همواره بویژه آنگاه که نارسایی ها، ناتوانی ها، نیرنگ ها و شکست های حاکمیت در حل دشواری های اقتصادی ـ اجتماعی یا سیاست خارجی رُخ می نمایاند، بگونه ای ساختگی و با هوچی بازی و جنجال به مهم ترین دشواری کشور ما تبدیل می شود. 


چند روز پیش نوشته ای در یکی از گاهنامه های وابسته به حاکمیت ایران خواندم که  آخوندی به نظرم جوان، آن را نگاشته بود. وی همه کوشش خود را بکار برده بود تا ثابت کند میان نولیبرالیسم و تار موی زنان رابطه وجود دارد. از دید وی، بدحجابی بانوان به رشد لیبرالیسم کشورهای سرمایه داری باختری در ایران یاری می رساند!!! در سراسر نوشته، کوچک ترین اشاره ای به رابطه چنین نولیبرالیسمی با سرمایه داری نولیبرال ایرانی یا حتا به عنوان نمونه اختاپوس اقتصادی ایران: هاشمی رفسنجانی ندیدم. صرف نظر از هر چیز دیگر، کمی خنده ام گرفته بود و با خود می اندیشیدم:
«اگر چنین رابطه ای میان تار موی زنان با نولیبرالیسم وجود دارد، باید بی گفتگو رابطه ای نیز با آن چند تار شمردنی زیر بینی و چانه هاشمی رفسنجانی نیز داشته باشد ...».
اکنون، نوشتار زیر در یکی از گاهنامه ها نظرم را به خود جلب می نماید. جُستار کهنه و شناخته شده ای است: «مبارزه با بدحجابی بانوان»؛ ولی نکته چشمگیر، این بار، به گردن نگرفتن بدرفتاری ها و کژرفتاری های ماموران انتظامی از سوی رییس قوه اجرایی کشور است که بی هیچ گفتگو و بطور رسمی، مسوولیت نیروهای انتظامی، به عنوان یکی از ابزارهای سرکوب طبقاتی حاکمیت را نیز برعهده دارد.


باید از ایشان خواست: اکنون که مسوولیت به گفته خود، توهین به بانوان را برعهده نمی گیرید و شهامت نشان دادن مسوول چنین بدرفتاری هایی را نیز نداشته و نمی توانید آنها را به سزای کردار ناشایست شان برسانید، لطفا گورتان را گم کنید و دست از سر مردم بردارید.


ب. الف. بزرگمهر               بیست و پنجم خرداد ماه هزار و سیصد و هشتاد و نه 


***

برخورد با «بدحجابی»؛ «احمدی نژاد مسئولیت را به گردن رهبر انداخت»


رییس جمهورى اسلامى ايران در مصاحبه يكشنبه شب خود با تلويزيون دولتی ایران اعلام كرد «برخورد با دو تار موى زنان و جريمه نقدى آنان در خيابان توسط مأموران نيروى انتظامى هيچ ربطى به دولت ندارد.»

آقاى احمدى نژاد مدعی شد که «دولت واقعاً در اين مسايل هيچ دخالتى ندارد و حتى مواردى از اين دست را كه از زن و مردى در خيابان سؤال شود چه نسبتى با هم دارند، توهين مى داند.»



رییس دولت دهم با بيان اين كه هيچكس حق ندارد در اين موارد از مردم سؤال كند، افزود: «اما اين طور نيست كه ما نابسامانى هاى اجتماعى را در جامعه نمى بينيم و يا به دنبال اصلاح آن نيستيم، بلكه تاكيد مى كنم اين روش براى حل مشكل درست نيست.»

آقای احمدى نژاد در حالى اين سخنان را مطرح كرد كه طی ماه هاى گذشته برخورد با آن چه در جمهورى اسلامى «بدحجابى» ناميده مى شود به بدترين شكل خود در سال هاى اخير رسيده است.

شاهدان عينى می گویند که گشت های ويژه در خيابان هاى تهران به بررسى وضعيت حجاب زنان و نسبت آنها با مردان همراهشان مى پردازند.

دامنه اين سختگيرى ها تا دانشگاه ها نيز كشيده شده و بحث تفكيك جنسيتى دانشگاه ها مدت هاست كه بحث روز رسانه هاى ايران است.



آسيه امينى، فعال حقوق زنان، درباره سخنان روز يكشنبه محمود احمدى نژاد مى گويد: «من ديشب مقابل تلويزيون حيران مانده بودم از واكنش ايشان نسبت به سوال هايى كه مطرح مى شد. البته اگر به قانون مراجعه كنيم حق با آقاى احمدى نژاد است و ايشان رياست نيروى انتظامى را منصوب نمى كند، بلكه فرمانده نيروى انتظامى قدرت مطلقه ولايت فقيه را بعد از تفويظ به نيروى انتظامى به عهده مى گيرد، ولى آقاى احمدى نژاد بهتر از هر كس ديگرى مى داند نيروى انتظامى دست كم در پنج سال گذشته در حوزه هاى اجتماعى بدون هماهنگى با دولت قدمى بر نداشته است. ضمن اين كه تامين نيروهاى انتظامى و امكاناتى كه در اختيار دارند بر عهده دولت است، بنابر اين چگونه ممكن است در خيابان ها با زنان برخوردهاى آن چنانى شود و رئيس دولت بگويد ما از اين موضوع بى خبريم. حتى اگر در اين حوزه بى خبر هم باشند بايد پرسيد پس چگونه رئيس جمهورى هستيد كه از اتفاقات زير دست خود بى اطلاعيد. آن چه ايشان مى گفت بى خبرى نبود بلكه بى مسئوليتى در اين حوزه بود. آقاى احمدى نژاد به نوعى فرافكنى كرد و مسئوليت اين ماجرا را مستقيماً به عهده رهبر كشور گذاشت.»

محمود احمدى نژاد همچنين به تندروى هاى شخصى در برخورد با حجاب اشاره كرد و نمونه اى از اين تندروى ها را مثال زد و گفت: «مثلاً فردى با آيت الله خامنه اى ملاقات مى كند اما زمانى كه با همان هيبت بيرون مى آيد تذكر مى گيرد درحالى كه ايشان پذيرفته اند با او صحبت كنند.»

آسيه امينى در اين مورد مى گويد: «‌ اين صحبت فرافكنى ديگرى بود يعنى مسئوليت نه به عهده من است نه به عهده رهبر. آيا در بيت رهبرى كسانى حضور دارند كه بيش از رهبرى اختيار دارند؟ هر كسى اين مصاحبه را شنيده و اندكى در جريان وضعيت اجتماعى و سياسى ايران قرار داشته باشد غيرصادقانه بودن اين حرف ها برايش محرز است. چون ما نمى توانيم مسئوليت كل را از نظر قانونى، امكانات مالى و دستگاه اجرايى براى خودمان قايل باشيم اما از پاسخگويى نسبت به حوزه هاى مسئوليتمان مبرا باشيم و بگوييم افراد ديگرى حضور دارند. اين قدرت در سايه كيست و چرا به مردم معرفى نمى شود؟ اگر شما قدرت نداريد پس چرا ادعاى رئيس جمهورى داريد؟ اگر شما قدرت نداريد پس چه كسى قدرت دارد؟»

سخنان محمود احمدى نژاد در بى ارتباط خواندن برخورد با بدحجابى در خيابان هاى تهران با دولت واكنش اعضاى سابق دولت وى را نيز برانگيخت.

محمدحسين صفارهرندى، وزير پيشين دولت احمدى نژاد، در گفت و گو با سايت روزنامه ايران تاكيد كرد در دوران مسئوليت وى در دولت نهم شوراى فرهنگ عمومى دستورالعمل حجاب را تصويب و رئيس جمهور در سال ۸۵ اجراى آن را ابلاغ كرده است.

محموداحمدى نژاد در روز ۲۳ خرداد در گفت وگوى خود با سيماى جمهورى اسلامى از برخورد با زنان تبری جست.

در واکنش به این اظهارات همچنین رئيس مركز رسيدگى به امور مساجد به خبرگزارى ايلنا گفته است: «اگر برخودها با بدحجابى در سطح جامعه از سوى دولت نيست پس بفرمايند چه نيرويى خارج از دولت اين برخوردها را مى كند؟ ايشان مصوبه همين شورا مبنى بر حجاب و عفاف را به عنوان رئيس جمهور به وزير كشور ابلاغ كرده اند. ماموران نيروى انتظامى كه در سطح جامعه با بدحجابى برخورد مى كنند ماموران وزارت كشور محسوب مى شوند. پس چطور دولت مى گويد اين برخوردها از سوى دولت نيست؟»



برگرفته از تارنگاشت «رادیو فردا»

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!