نگاهی به شرایط کار کارگران خباز و اعتراض های اخیر کارگران خباز سقز
خبازی کارگاهی است که همه کارگران آن در یک مکان معین و در زیر یک سقف نیستند و هر خبازی در یک نقطه شهر و یا روستا قرار دارد. به این دلیل کارگران خباز در سطح شهر و در تمام جامعه، پراکنده و در بین مردم کار و زندگی می کنند. ارتباط آنها با مردم، به صورت روزمره وجود دارد و روزانه خانواده های بسیاری برای خرید نان، گذرشان به آنجا می خورد. به این دلیل، کارگران خباز به جزئی از خانواده شهروندان، تبدیل شده اند و عموم مردم، یعنی مشتریان دایمی خبازی ها، با شرایط کار و زیست این کارگران آشنا هستند. بنابراین لازم دیدم برای آشنایی بیشتر خوانندگان و دیگر دوستان کارگر، نگاهی به موقعیت و مشکلات این بخش از طبقه کارگر و اعتراضات اخیرکارگران خباز شهر سقز داشته باشم. امیدوارم که مطالعه این نوشته، مورد استفاده دوستان کارگر و بخصوص کارگران خباز قرار بگیرد.
کارخبازی یکی از مشاغلی می باشد که صدها کارگر را به خود مشغول کرده است. در بسیاری از شهرها، کودکان از سنین ۶ تا ۱۰ سالگی وارد کارگاه خبازی شده، تا کمک خرجی برای خانواده خود شوند. این کارگران کوچک از همان ابتدای زندگی خود، به جای اینکه به مدرسه رفته و تحصیل کنند، باید هر روز ساعت ۴ صبح تا ۸ شب، با دستمزدی ناچیز کار می کردند و با برخورد غیر انسانی کارفرمایان نیز مواجه بودند. آنها از همان روزی که وارد محل کار می شوند، احساس نابرابری می کنند و همیشه دنبال راهی هستند که خود را از جملات رکیک، کتک کاری های روزمره یا برخورد های تحقیر آمیز کارفرما نجات دهند. بسیاری از کارگران خباز بارها از سوی کارفرماها، مورد حمله فیزیکی قرار می گیرند و اگر روزی در این رابطه فراخوانی داده شود، من اولین نفری هستم که آثار به جا مانده از کتک کاری و شکنجه بدنی دوران کودکی ام را به معرض دید همگان خواهم گذاشت.
کار در خبازی به عنوان شغل سخت و زیان آور شناخته می شود، اما تعداد زیادی از کارگران به سن بازنشستگی نرسیده و فوت کرده اند. چرا که کارفرمایان زیادی هستند که از بیمه کارگران خودداری کرده و یا همسران خود را به جای کارگران بیمه می کنند. در چنین شرایطی اگر کارگران دور هم جمع شده و می خواستند به فکر چاره ای برای اعتراض به این وضعیت باشند، مورد تعرض کارفرما قرار می گرفتند و اخراج می شدند. پس از اخراج کارگر، کارفرمای دیگری حق نداشت او را به کار بگیرد.
مواردی را نیز به یاد دارم که کارگر خبازی به دلیل شرایط بد کاری، از دست کارفرما فرار کرده و برای کار به شهرهای دیگر ایران رفته، اما کارفرما او را با زور و کتک کاری به سقز باز گردانده است. زمان شاه من با چند نفر از کارگران در یکی از خبازی های شهر کار می کردم، یکی از کارگران ( که لازم نمی دانم نام او را ببرم )، دیر از خواب بیدار شده بود، کارفرما به درب منزل او می رود و کارگر بیچاره را بیرون آورده و یک پارچه قرمز رنگ به نشانه عروس، روی سرش می اندازد و او را با شادی و کف زنان، در میان مردم شهر به مغازه آورد.
از آن روز به بعد، من و دیگر کارگران احساس کردیم که باید برای خلاصی از این همه بی حرمتی کاری بکنیم. اما چگونه و از چه راهی باید با این شرایط مقابله می کردیم؟ این را نمی دانستیم. تنهای کاری که بلد بودیم و همیشه آن را تبلیغ می کردیم فرار به دیگر شهرها بود. اگر امروز در برخی از شهرهای ایران، کارگران خباز سقزی فراوان است، یکی از دلایلش همین مسئله و دلیل دیگر، بیکاری روزافزون این منطقه است. این کارگران در اوج نا امیدی، همیشه دنبال راهی بودند که بتوانند یک زندگی دور از تحقیر و بی حرمتی داشته باشند. بعد از انقلاب ۵۷ نیز،هر زمان به شرایط نامطلوب کاری معترض می شدیم، بلافاصله آرم کومله به پیشانی ما می زدند و هنوز هم با این اتهام، ما را سرکوب می کنند و از ادامه راه باز می دارند. کارفرمایان بر اساس منافع خودشان، هر کاری که لازم بدانند بر علیه ما کارگران انجام می دهند.
کارگران خباز همواره در دفاع از مطالبات خود، در حال جدال و کشمکش با کارفرمایان هستند و این امر باعث اتحاد هر چه بیشتر آنها شده است. حتی این اعتراض ها تا آنجا پیش رفته که در مواردی، کارگران خباز برای رسیدن به خواسته های خود، دست از کار کشیده اند. اولین اعتصاب کارگران خباز در دوره حکومت رضا شاه بود که آنها خواهان ایجاد تشکل خود شدند و با این اعتراض دولت وقت، " سندیکای کارگران خباز تهران و حومه " را به رسمیت شناخت.
کارگران خباز سقز نیز در هر شرایطی، برای متحقق شدن خواسته های خود و ایجاد تشکل خود ساخته ، تلاش های فراوانی کرده اند و بارها نیز مورد سرکوب دولت های مختلف بوده و نمایندگان شان به زندان افتاده اند. اگر چه تشکل خود ساخته کارگران خباز، مورد تعرض قرار گرفته و درب آن پلمب می شد، اما آنها هیچ وقت نا امید نشده و مبارزه خود را برای داشتن حق تشکل و افزایش دستمزدها ادامه داده اند. کارگران خباز اولین صنف کارگری شهر سقز بودند که در بهار سال ۱۳۵۸، اقدام به تشکیل سندیکای تازه تاسیس خود نمودند. سپس آنها طی یک اطلاعیه ای اعلام کردند که برای افزایش دستمزدها، دست از کار می کشند و در محل سندیکا اعتصاب خود را شروع کردند. خواست کارگران این بود که دستمزد آنها باید یک برابر اضافه شود و کارفرمایان موظف اند کارگران خود را بیمه نمایند. این اعتصاب بعد از کار روزانه یعنی از ساعت ۸ شب تا ۳ نیمه شب ادامه داشت که در نتیجه، کارفرمایان خواست کارگران را قبول کردند و کارگران هم اعتصاب خود را شکستند.
خبازی های سقز فعالین زیادی را به جنبش کارگری ایران تقدیم کرده است. از جمله آنها می توان از عبدالله خوش پیام، محمود محمدی اخکند، رحمان محمدی اخکند، عبدالحمید کریمی ( شاطر حامد) و در این سالهای آخر محمد عبدی پور، جلال حسینی، را نام برد. کارگران و فعالین خباز همواره با حربه سرکوب مواجه شده و یا توسط مامورین امنیتی بازداشت و زندانی شده اند. برخی از آنها بر اثر فشارهای پلیسی، از شهر و دیار خود مهاجرت کرده و در شهرهای ایران و یا در کشورهای دیگر، مشغول به کار شده اند.
به دنبال تصرف شهر سقز توسط نیروهای نظامی دولت و پلمب سندیکای کارگران خباز، عده ای از کارفرمایان از فعالین کارگریی که سابقه دفاع از مبارزه طبقاتی کارگران داشتند، شکایت کردند. این امر باعث شد که این چهره های سرشناس کارگری از شهر خارج شوند و سندیکای کارگران خباز عملا" بسته شد.
در سال های بعد، کارگران خباز سقز، مراسم ها و جلسات خود را برای حل مشکلات شان را در خارج از شهر برگزار می کردند. همچنین اعتراض های خود را نسبت به شرایط نا مطلوب کاری شان را به طور انفرادی انجام می دادند که برای کارگران معترض هیچ نتیجه ای حاصل نمی شد. سال ۱۳۷۳ جمع کثیری از کارگران خباز تصمیم گفتند که به هر طریقی که شده سندیکای خود را تاسیس کنند. در این سال، انجمن صنفی کارگران خباز سقز اعلام موجودیت کرد و فعالیت خود را آغاز کرد. نمایندگان کارگران قبل از هر چیز روی چند نکته اساسی تاکید کردند که باید به دست بیاورند:
۱ – بیمه کلیه کارگران در محل کار.
۲ – عقد پیمان دسته جمعی با نماینده کارفرما.
۳ – آموزش کارگران در مورد مسائل کارگری.
۴ – تشکیل کلاسهای نهضت سواد آموزی در سندیکا و زیر نظر هیئت مدیره.
این چهار بند در دستور کار نمایندگان خباز قرار گرفت و برای به دست آوردن آن تلاش های زیادی به عمل آمد.
از همان ابتدای تشکیل انجمن، بارها نمایندگان کارگران از طرف کارفرمایان، مورد حمله قرار گرفتند و آنها را تهدید می کردند که استعفا دهند. این اقدام در اراده نمایندگان در دفاع از هم طبقه ای های خود، تاثیری نداشت. کارفرمایان راه دیگری را در پیش گرفتند: عده ای از آنها، این بار از طریق مسئولین امنیتی اقدام کردند و از آنها خواستند که نمایندگان کارگران را به عنوان " کمونیست و کومله و..." تحت پیگرد قضایی قرار دهند. مامورین امنیتی نیز نماینده ها را تحت فشار گذاشتند که استعفا دهند، اما چون نتیجه ای نگرفتند، اداره اطلاعات در سال ۱۳۷۸ اقدام به دستگیری ابراهیم کریمی ، محمود صالحی، محمد عبدی پور و جلال حسینی نمود و آنها مدت زیادی را در بازداشت بسر بردند.
کارگران خباز سقز، اولین کسانی بودند که بعد از ده ۶۰ مراسم روز جهانی کارگر را به داخل شهر ها هدایت کردند ( ۱۳۷۶ ) و برای اولین بار مراسم روز جهانی کارگر را به خیابانها شهر آوردند که در این مراسم ده ها نفر از کارگران دستگیر شدند. ( ۱۳۸۳ ) با این پیشینه مختصر می خواهم به اعتراض اخیر کارگران خبازبپردازم .
اعتراض های اخیر کارگران خباز سقز و نتایج آن
کارگران خباز سقز هر ساله برای عقد پیمان، با مشکلاتی روبرو بوده اند و نماینده کارفرما هیچ وقت به میل خود حاضر به عقد پیمان با نماینده کارگر نمی شد. چند سال است که این نماینده با حمایت بعضی از مسئولین شهر، حاضر به نشست با نماینده کارگر نبوده و اگر هم در این جلسه شرکت می کرده، بی نتیجه پایان می یافت. این کارشکنی باعث می شد که ابتدای هر سال، بعد از مذاکرات طولانی و یا حتی با اعتصاب کارگران، نماینده کارفرما ناچار می شد که تن به قرارداد و پیمان دسته جمعی بدهد. به همین دلیل در سال های گذشته در مواردی حتی ۶ ماه از سال هم می گذشت، بدون اینکه دستمزد کارگران خباز افزایش داشته باشد.
امسال هم نماینده کارگران خباز سقز از اسفند ماه سال گذشته، از نماینده کارفرما درخواست نمود تا برای عقد پیمان، تشکیل جلسه دهند، اما هر بار نماینده کارفرما از حضور در جلسه امتناع می کرد. به این ترتیب کارگران وقتی سخنان نمایندهای خود را در این باره شنیدند، تصمیم گرفتند که خودشان دست به کار شوند. آنها در محل سندیکا اقدام به تشکیل جلسات نمودند و همه کارگرانی که در مدت ۲۰ روز به آنجا مراجعه کرده بودند، طوماری امضا کردند. پس از آن از بین همکاران خود، چند نفر نماینده را انتخاب نمودند تا برای یک اعتصاب سراسری آنها را رهبری کنند.
نمایندگان منتخب کارگران خباز در اولین اقدام، اطلاعیه ای صادر نموده و دولت و کارفرمایان را تهدید کردند که درصورت عدم رسیدگی به خواسته های شان، دست از کار خواهند کشید. اولین اطلاعیه و طوماری که به امضای ۱۳۸ نفر رسیده بود برای تمام ارگانهای دولتی ارسال شد. بلافاصله نماینده دولت از استان، عازم سقز شد و با نماینده کارگران تشکیل جلسه داد. اگر چه در این نشست، قول افزایش دستمزدها را به کارگران دادند، اما هیچ اقدام عملی جدیی انجام نگرفت.
سرانجام در تاریخ ۲۵/۳/۸۹ اطلاعیه شماره یک از طرف کارگران صادر شد و در آن اعلام کردند که تصمیم گرفته اند در روز ۲۶/۳/۸۹ ساعت ۷ صبح به مدت چند ساعت دست از کار بکشند. مسئولین دولتی در شهر سقز، پس از پخش اطلاعیه، نماینده کارگران را احضار کردند و از آنان درخواست نمودند که اقدام به اعتصاب نکنند تا ما نماینده کارفرما را موظف به امضای پیمان کنیم. این مذاکرات ساعت ها ادامه داشت، اما نتیجه ای حاصل نشد و نماینده کارفرما تن به امضای پیمان دسته جمعی نمی داد.
بعدازظهر روز پنج شنبه صدها کارگر در محل انجمن تجمع کردند و از نمایندگان منتخب خود انتقاد کردند که چرا به وعده وعیدهای مسئولین و کارفرمایان، اکتفا نموده و هیچ اقدامی نکرده اند و در همان روز چند نفر دیگر نماینده انتخاب می کنند تا به جمع نمایندگان قبلی اضافه شوند. غروب همین روز از طرف کارگران اطلاعیه دیگری صادر می شود و در آن اعلام می کنند:" ما کارگران در روز شنبه مورخه ۲۹/۳/۸۹ ساعت ۶ صبح تا ۱۰ صبح یعنی ۴ ساعت دست از کار خواهیم کشید ". این اطلاعیه سریع و در عرض چند ساعت در تمام کوچه و خیابان های شهر جهت اطلاع مردم نصب شد. ساعاتی بعد، همه جا در میان مردم، بحث از اعتصاب کارگران خباز بود.
به دنبال پخش این خبر در سطح شهر، نمایندگان کارفرما دست به کار شدند و اسامی کارگاه هایی که در روز شنبه ۲۹/۳/۸۹ تعطیل رسمی هستند را به مقام های نیروی انتظامی اعلام کردند. اعلام اسامی این کارگاها به این دلیل بود که اگر هر کارگاه دیگری تعطیل باشد، مجرم شناخته شود و ....
سرانجام روز جمعه مورخ ۲۸/۳/۸۹ در حالیکه همه ارگانهای دولتی تعطیل بودند، در مرکز اداره اطلاعات شهرستان سقز، جلسه ای با حضور نماینده منتخب کارگران خباز و نماینده کارفرمایان تشکیل شد و بعد از چند ساعت گفتگو، ساعت ۹ شب پیمان دسته جمعی برای مدت یک سال به امضای دو طرف رسید.
بعد از امضای پیمان از طرف نماینده کارگران و نماینده کارفرما، " انجمن صنفی کارگران خبازی های سقز و حومه " طی اطلاعیه ای از کارگران خواست تا به اعتصاب دست نزنند .
اطلاعیه انجمن صنفی کارگران خبازی های سقز و حومه
ضمن تشکر و قدردانی از کلیه کارگران عزیز خباز به اطلاع کلیه همکاران گرامی ، کارگران خباز می رساند . با توجه به اینکه در تاریخ ۲۸/۳/۸۹ راس ساعت ۹ شب نمایندگان کارگران خباز از طرف انجمن صنفی و نمایندگان کارفرمایان از طرف اتحادیه در خصوص دستمزد سال ۱۳۸۹ به توافق رسیده اند.
لذا از کلیه کارگران عزیز دعوت به عمل می آید تا طبق روال گذشته به کار خود ادامه داده و جهت تنظیم برگ دستمزد جدید در بعدازظهر روز شنبه مورخ ۲۹/۳/۸۹ و دیگر روزهای آتی به انجمن صنفی مراجعه فرماید.
با تشکر انجمن صنفی کارگران خبازیهای سقز و حومه
قابل ذکر است که شب ۲۸/۳/۸۹ جمع زیادی از کارگران در محل انجمن، منتظر نتیجه مذاکره بودند که بعد از توافق و تنظیم اطلاعیه، سریع و در همان شب به دست کارگران رساندند و یا اطلاعیه را داخل مغازه های نانوایی انداختند، تا صبح که کارگران جهت کار مراجعه می کنند آن را ببینند.
به این ترتیب کارگران برنده این میدان مبارزه نابرابر بودند. از سویی کارگرانی که به جز نیروی کارشان، هیچ چیزی در اختیار نداشتند و از سوی دیگر دولت، اداره کار، فرمانداری، اتحادیه کارفرما و نیروی انتظامی قرار داشتند که ازهر نظر دارای قدرت بودند.
اما کارگران تنها با اتحاد و یکپارچه بودن خود در برابر بی عدالتی پیروز شدند. من این موفقیت را به کلیه کارگران خباز و نمایند گان آنها، تبریک می گویم و آرزو دارم که همیشه و در هر حال سر بلند و پیگیر برای احقاق حق محرومان باشند.
محمود صالحی
۵ تیر ۱۳۸۹
برگرفته از:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر