«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

پاسخ هایی درخور بازاندیشی از ابوالحسن بنی صدر به چند پرسش

چرا جنبش مردم تونس برخلاف جنبش سبز، موفقیت آمیز بود؟

۱ ـ علت اینکه جنبش مردم تونس توانست موفقیت آمیز باشد ولی جنبش مردم ایران که از ۱۲۶ سال پیش هم در انقلاب مشروطه، انقلاب ملی کردن صنعت نفت، انقلاب ۵۷ و جنبش سبز، شروع کنندگان جنبش های اجتماعی در منطقه بوده اند، موفقیت آمیز نبوده است چیست؟

بنی صدر: دو دلیل عمده که در تونس تحول شد ولی در ایران تحول نشد را شرح می دهم. دوباره می بینیم که انقلاب ارزش شده است و می بینید که مردم دنیا در همه جا انقلاب مردم تونس را ارج می نهند و ارزش می دانند و به آن مردم می گویند کاری که کردید عالی بوده است. تونسی ها مرحله اول را انجام دادند. ما هم  درانقلاب خودمان این مرحله را انجام دادیم. مرحله دوم یعنی تغییر ساخت دولت مانده است و یک مرحله سوم هم هست که جامعه با فرهنگ آزادی و دمکراسی تحقق بیابد.

جامعه ایرانی طی دو دهه بمباران فکرهای جمعی جبار شده بود یعنی فکرهایی که در جامعه القا می کنند که جامعه را فلج می کند و از حرکت می اندازد چند تا از این فکرهای جمعی جبار را شماره می کنم:
یکی اینکه انقلاب مساوی خشونت است، تنها راه حل اصلاح است آنهم در محدوده رژیم!
ضعف بزرگ رژیم که انعطاف ناپذیری است را تبلیغ می کردند که این رژیم در خشونت تا آخر می رود پس در برابر او نمی شود ایستاد؛ حال اینکه درست به همین دلیل که تا آخر می رود می توان در برابرش ایستاد، چون ظرفیت سیاسی ـ فکری لازم برای اینکه شیوه دیگری را حتی در لحظه بحران بر عهده بگیرد ندارد، ضعفش کامل است؛ منتها اگر جامعه ای این ضعف را قوت دید، طبیعتا بیرون نمی آید و جنبش همگانی نمی شود تا نتیجه بدهد. 

اسفند امسال انتخابات ریاست مجلس خبرگان رهبری رژیم برگزار می شود و این امر آقای هاشمی را که چند ماهی سکوت اختیار کرده بود را به تکاپو واداشته است. باندهای رسانه ای او نیز در خارج کشور، هاشمی را پل پیروزی می خوانند و سعی در ترمیم وجهه او در افکار عمومی دارند؛ در حالیکه همانطور که هاشمی چند روز پیش گفت، در اصول که ولایت فقیه و حفظ رژیم به هر وسیله ایست با آقای خامنه ای اختلافی ندارد و اختلافشان جزیی است!

 امید اصلاح طلبان هم هاشمی است تا براساس تز "فشار از پایین، چانه زنی در بالا!" برایشان چانه زنی کند، البته عده ای از آنها هم هستند که در محافل خصوصی می گویند هرچه می کشیم از دست این هاشمی است و هر بلایی سرش بیاید حقش است، عده ای حتی از سکولارها بر این باورند که اگر هاشمی ریاست خبرگان را از دست بدهد، رژیم، فاشیسم اسلامی را وسعت بخشیده، حکومت اسلامی را برقرار می کند؛ پس باید از هاشمی در برابر جناح خواهان گسترش فاشیسم، حمایت کرد. حال پرسش من این است که:
ـ آیا حمایت احتمالی افکار عمومی از هاشمی تاثیری روی انتخاب او به ریاست خبرگان در دوره بعدی دارد؟

۲ ـ موضع پیشنهادی شما به مردم و فعالین سیاسی داخل کشور در قبال این انتخابات چیست؟
ـ چه عواملی انتخابات ریاست خبرگان را در اسفند امسال اینقدر محل توجه کرده است که در تاریخ این مجلس سابقه ندارد؟
ـ با توجه به سیر اتفاقات تا به امروز، بنظر شما هاشمی رفسنجانی در پست ریاست خبرگان ابقا خواهد شد؟


بنی صدر: اینکه یک ملتی خود را معطل این بکند که "آیا آقای سید علی خامنه ای بیمار هست، اگر بیمار هست، آیا این بیماری او را خواهد کشت، کی خواهد کشت، یا اینکه اگر پشت سر آقای هاشمی رفسنجانی برویم، او می تواند خامنه ای را مهار کند یا نمی تواند؟ بر فرض که بتواند، خود او بلای جان ما نمی شود یا می شود؟"، یعنی مستاصل و ناتوان شده است، اینها سوالهای آدم مستاصل است نه یک ملتی که صاحب حق است و باید حقش را از آن خود کند.
هاشمی رفسنجانی همان کسی که این وضعیت را ساخته است. دستیار اول آقای خمینی در کودتای خرداد ۶۰ است به ترتیبی که خودش در کارنامه اش در عبور از بحران نوشته است. در جنگ ۸ ساله نیز همه کاره بوده است، به ولایت فقیه باور دارد و آنچه که برایش مطرح است، فقط قدرت است؛ آنهم قدرتی که خودش داشته باشد. اگر شما توجه بکنید در رژیم نظیر او کم مانند است که اصلا عقیده و دین برایش مطرح نیست؛ فقط قدرت برایش مطرح است. شما می خواهید نقشی که به خود می دهید، این باشد که این دو طرفی که می خورند و می برند یعنی مافیاهای سنتی و مافیاهای نظامی ـ مالی با هم گلاویز کنند، شما هم پشت یک طرف را بگیرید بلکه یک مقداری فشار بر شما کم بشود. آخر توجه می کنید که اگر قرار شود این دو طرف با هم تفاهم کنند و بخورند، چه برای شما می ماند؟ این هم شد راه حل که شما پشت هاشمی بروید که او جلوی خامنه ای بایستد یا نایستند؟

راه حل اینستکه حق خودتان را بخواهید و روی حقتان بایستید.

هرگاه رژیم یعنی مافیاهای نظامی ـ مالی و بیت رهبر ببینند مرگ خامنه ای نزدیک است و مساله جانشینی آقا مجتبی است و هاشمی مزاحم است او را کنار خواهند گذاشت، اگر نه خامنه ای سلامت باشد و در حال تصدی ولایت مطلقه اش باشد و حتی فکر می کنند از طریق آقای هاشمی می تواند اصلاح طلبان نظام را کنترل کنند سر جایش نگه می دارند؛ ربطی هم به شما مردم ندارد که پشت آقای هاشمی بیایید یا نیایید، مساله از دید قدرت است که حل می شود؛ هرگاه شما مردم بودید و توانایی از خود نشان می دادید اصلا مساله بصورت دیگری طرح می شد که این نظام چگونه برود، چگونه نظام دموکراسی که حاکمیت شما مردم است جای آنرا بگیرد، به این بیاندیشید.

برگرفته از «انقلاب اسلامی»

برجسته نمایی ها از اینجانب است.     ب. الف. بزرگمهر

۱ نظر:

ناشناس گفت...

صوت کامل این مصاحبه:

http://www.4s.io/audio/TbTUM4xc

پیشنهاد می کنم لینک صوت کامل را در متن مصاحبه قرار بدهید, چون بحث اساسی مصاحبه در چکیده نیامده یا خیلی خلاصه آمده است.

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!