دکتر نوید فاضل، متولد سال ۱۳۴۷ خورشیدی در ایران است. تحصیلاتش در رشتهی پزشکی را در آلمان به اتمام رسانده و دانشآموختهی رشتههای ریاضیات و علوم رایانه نیز هست. وی یکی از پنج سرپرست «کانون پزشکان و دندانپزشکان ایرانی مقیم آلمان» و همچنین سرپرست شاخهی آلمان «انجمن پژوهشگران ایران» میباشد. دکتر فاضل علاوه بر مدیریت تکنولوژی کیفی در شرکت دویچه تلهکام آلمان (بزرگترین شرکت مخابراتی در آلمان و اروپا)، به پژوهش در زمینهی گسترش ظرفیتهای موجود در زبان فارسی نیز مشغول است.
چند سال است که در آلمان زندگی میکنید؟
دکتر نوید فاضل: امسال ۲۳ سال میشود که درآلمان هستم.
احتمالاً تحصیلات متوسطه را در ایران به اتمام رساندید. در ایران به دانشگاه هم رفتهاید؟
بله، من در ایران در رشتهی پزشکی تا ترم چهارم تحصیل کردم. از وسط ترم چهارم وارد آلمان شدم.
بعد اینجا هم در همان رشته ادامهی تحصیل دادید؟
بله، اینجا به خاطر این که تحصیلاتم تمام نشده بود، باید کالج هم میرفتم که یکسال زبان خواندم و یکسال هم کالج و بعد هم دوباره از ابتدا شروع به تحصیل در رشتهی پزشکی کردم.
ولی بعد از اینکه درستان تمام شد ظاهراً نخواستید در رشتهی پزشکی فعالیت داشته باشید.
من همزمان با رشتهی پزشکی، زمانی که رسالهی دکترایام را مینوشتم، با رشتهی کامپیوتر آشنا شدم و خیلی به آن علاقه پیدا کردم. برای همین هم از کالج دوباره اجازهی تحصیل در آن رشته را گرفتم و در دانشگاه مونستر هم نامنویسی کردم و در رشتههای ریاضی و کامپیوتر شروع به تحصیل کردم. آن موقع هنوز رشتهی کامپیوتر بهعنوان رشتهی اصلی وجود نداشت و به عنوان رشتهی فرعی ریاضیات شناخته میشد.
یعنی در کنار تحصیل در رشتهی پزشکی، ریاضی و کامپیوتر هم خواندید.
بله همزمان بود. پشت سرهم نبود.
ولی معمولاً افراد یا به رشتههای فنی علاقه دارند یا علوم تجربی و پزشکی. ولی مثل این که برای شما هر دو زمینه جذاب بوده است.
آن موقع که ما دبیرستان میرفتیم، هنوز رشتهی کامپیوتر به این حد نرسیده بود و به آن صورت آشنا نبود. شرایط ایران هم طوری بود که به رشتهی پزشکی بیشتر علاقه ابراز میشد. من هم با علاقه وارد این رشته شدم، ولی بعد دیدم که شاید ترکیبی از این دو رشته هم بد نباشد. به خاطر این که من الان هم که در کار مدیریت تکنولوژی هستم، گاهی وقتها فکر میکنم که داشتن آگاهیها در زمینهی علوم زیستی و علوم تجربی به من کمک میکند که نسبت به همکارانم دید متفاوتی داشته باشم.
به عنوان پزشک در آلمان کار هم کردید یا بعد از تحصیلتان به همین زمینههای کاری که الان مشغول هستید، پرداختید؟
من بعد از اینکه پزشکیام تمام شد، مدت کوتاهی در زمینهی پزشکی زنان و بیماریهای نازایی کار میکردم. ولی بعدش دیگر یک طرح کامپیوتری برایم پیش آمد که دیگر کار پزشکی را کنار گذاشتم.
از شما مقالاتی هم در زمینهی زبان فارسی ارائه شده است؛ پژوهشهایی در زبان فارسی که در بعضی از دانشگاههای ایران هم در سمینارهای علمی ارائه شده است. این هم یک شاخهی جدیدی از فعالیتهای شماست که باز میشود گفت تا حدودی بیارتباط به زمینههای دیگر است. پزشکی، کامپیوتر، ریاضی و حالا زبان فارسی. چه شد که اصلاً تحقیق روی زبان فارسی را به طور علمی دنبال کردید؟
علاقهای که من داشتم، از همان زمان دبیرستان، یعنی پیش از شروع به کار پزشکی در من بود و از همان جا کار بر روی زبان فارسی را شروع کرده بودم. حالا هرچه آدم با جنبههای بینالمللی زبان بیشتر برخورد میکند، متوجه میشود که ما زبانشناسیمان و دستورزبانمان بیشتر به گونهای کپیبرداری از زبان عربی است که با زبان ما همریشه نیست. برای همین ما همیشه از دیدگاه بررسی علمی زبان فارسی کاستیهایی داشتهایم . من هنوز جای خالی آن را در مجامع علمی زبانشناسی ایران میبینم و به نظر من رسید که شاید بهتر باشد دستبهکار شوم و زبانشناسی، آواشناسی و دستورزبان فارسی را براساس معیارهای بینالمللی و با توجه به زبانهای هم خانواده و خویشاوند مانند سانسکریت و هندی، یونانی و زبانهای اروپایی بررسی کنم. به نظر من، ما فرهنگ غنیای داریم که هنوز باید روی پایههایش کار شود و سنگ بنای این فرهنگ، زبان و سنگ بنای زبان هم آواشناسی و دستورزبان است. منتهی این گام اولی است که در این راه برداشته میشود. متأسفانه مدت زیادی از وقتمن را همین کار گرفت و نتوانستم به جنبههای دیگر برسم. امیدوارم در آینده بتوانم در زمینههای دیگر فرهنگی هم کار کنم. ولی البته در هرحال هر کدام از ما یک دین و وامی به کشورمان داریم و هر کسی سعی میکند براساس تواناییهای خودش، آن دین را ادا کند.
با توجه به این که تحصیلات آکادمیک در زمینهی زبان فارسی و زبانشناسی نداشتید، آیا فعالیت در زمینه زبان فارسی برای شما دشوار نبود؟
بله، سخت بود. از طرف دیگرهم بالاخره هر کسی باید دنبال پیشهی خودش برود. شاید دو سه ساعت در روز برای کار بر روی این زمینه وقت نداشتم. چون این اطلاعات را باید خودم در اوقات فراغت به دست بیاورم، همین باعث شد که زمان زیادی صرف شود. الان چندین سال است که من روی این طرح کار میکنم و امیدوارم که در چند ماه آینده به پایان برسد. طوری که خودم تخمین میزنم، کار دستورزبانی که دارم میکنم حدود ۸۵ درصدش انجام شده و امیدوارم که تا سال آینده بتوانم آن را ارائه دهم.
در واقع میشود به طور خلاصه گفت که پژوهش شما در زبان فارسی نوشتن یک دستورزبان مختص همین زبان است که الزاماً برپایهی دستورزبانهای بینالمللی نیست و ویژهی زبان فارسی خواهد بود.
بله، یکی از مسائلی که ما با آن در کامپیوتر برخورد داریم، فهمیدن و جوابدادن به زبانهای انسانیست. رشتهای که به آن «Natural language processing» میگویند. در این روش شما با کامپیوتر صحبت میکنید و کامپیوتر متوجه منظور شما میشود و با همان زبان به شما پاسخ میدهد. روی این «Natural language processing» در زبان فارسی کم کار شده و بیشتر پژوهشها در زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی صورت گرفته است. میدانم که دانشگاه دوبی در این زمینه در زبان فارسی کار میکند. اما آن هم هنوز به جایی نرسیده است. به خاطر این که ما هنوز یک دستورزبان جامع نداریم که بتوانیم پایهی این کار قرار دهیم و به کامپیوتر زبان فارسی را بفهمانیم. در هرحال فکر میکنم این زیربنایی باشد تا زبان فارسی در ردهی زبانهای پیشرفتهی دنیا قرار گیرد. با وجود این که کار یک کار پایهای و تا حدودی هم وقتگیر و حوصلهسربر است، باید این مرحلهی اولش انجام شود که ما بتوانیم از زبان فارسی در ردهی زبانهای یارانهای استفاده کنیم.
در واقع پژوهشهای شما در زمینهی کامپیوتر و فناوری اطلاعات، قرار است که به نوعی به نوشتن یک برنامه جدید و استفاده برای گسترش زبان فارسی کمک کند.
بله، و برعکس. یعنی زبان فارسی هم وارد ردهی زبانهایی میشود که کامپیوتر میتواند با آن سروکار داشته باشد.
از وضعیت آموزش زبان فارسی در دانشگاههای آلمان هم به عنوان رشتهی تحصیلی مطلع هستید؟ رشتههایی مانند ایرانشناسی، شرقشناسی و یا زبانهای باستانی در دانشگاههای آلمان تدریس میشوند.
در دانشگاه برلین، هامبورگ و توبینگن روی زبان فارسی و ایرانشناسی خیلی تأکید میشود و یکی از رشتههایی که در بامبرگ و برلین خوشبختانه روی آن خوب کار میشود، گویشهای ایرانی، در خارج از ایران است؛ گویشهای تاجیکی و افغانی. در واقع اینجا استادهایی بسیار خوبی داریم که توانستهاند کتابها و مقالاتی بنویسند که در این زمینه مرجع حساب میشوند.
بپردازیم به بخش دیگری از فعالیتهای شما که در زمینهی کامپیوتر است. جدا از برنامهای که برای دستورزبان فارسی در نظر دارید، ظاهراً اقدامات دیگری هم داشتهاید. ویدئویی از شما در سایت یوتیوب موجود است که شما در هواپیما هستید و سعی میکنید با کامپیوترتان از اینترنت استفاده کنید، که در نوع خودش کاری جدید و نو است. لطفا کمی در مورد این سیستم جدید توضیح دهید.
من مسئول مدیریت تکنولوژی کیفی در شرکت «تلهکام» آلمان هستم و در واقع طرحهایی که جدید و بدیع باشد، من در آنها شرکت میکنم. دو طرحی که اخیراً داشتم و خوشبختانه توانستیم خوب پیش ببریم، یکیاش همین است که شما اشاره کردید، این که در فراز اقیانوسها هواپیما بتواند با اینترنت در تماس باشد؛ این کار از طریق ماهواره انجام میشود. یعنی شما در داخل هواپیما کامپیوترتان از طریق اینترنت بیسیم به ماهواره وصل میشود و نکتهاش این است که شما وقتی از اینجا به آمریکا پرواز میکنید، با دو یا سه ماهواره سروکار داشته باشید و این نشست اینترنتی شما از ماهوارهای به ماهوارهی دیگر منتقل شود. این کاری است که برای نخستین بار و با موفقیت انجام شد. قبلا راههای دیگری هم بوده است، ولی در آن موارد، هواپیما با ایستگاههای زمینی مرتبط بود و نه با ماهواره. خوشبختانه توانستیم ماه گذشته این کار را به پایان ببریم. کار دیگری که من میکنم در زمینهی اینترنت همراه است که یک تکنولوژی جدید به اسم «ال تی ای» است. سرعت دانلود با کمک این تکنولوژی در حدود ۱۰۰ مگابایت در ثانیه است. یعنی چندین برابر اینترنتیست که شما با خطهای کابلی در خانهیتان دارید. امیدواریم این کار هم تا چند ماه آینده قابل عرضه باشد، تا شما هم با دستگاههای تلفن همراه و هم با کامپیوتر بتوانید در قطار، در خیابان، در کافه یا در هر جایی که هستید با سرعت زیاد و قوی به اینترنت وصل شوید.
طراحی این نرمافزارها را هم خودتان انجام دادهاید؟
نخیر، من مسئول بخش کیفیتاش هستم. یعنی ما نرمافزار یا سختافزاری را که لازم داریم، ویژگیهایش را تعیین میکنیم و به شرکتهایی که میتوانند اینها را انجام دهند، سفارش میدهیم. وقتی سفارش آماده شد، من مسئولیت معاینه و بررسی آن را دارم.
آقای دکتر فاضل، تعداد ایرانیهای موفق در خارج از کشور کم نیست؛ در زمینههای مختلف، در رشتههای مختلف و در کشورهای مختلف. نمونهی آن خود شما در آلمان. فکر میکنید رمز این موفقیت در مورد شخص شما چیست که در زمینههایی که علاقه داشتید، توانستید کار کنید و موفق هم بودید؟
در یک دیدگاه سطحی گفته میشود که ایرانیها میتوانند خوب خودشان را با جامعهی خارج از کشور تطبیق دهند. اگر یک مقدار عمیقتر نگاه کنیم، درمییابیم که ایران و اروپا ریشههای فرهنگی خیلی قویتر و محکمتری دارند. البته من از دید زبان هم به این قضیه نگاه میکنم، چون زبانهای ما همریشه هستند. ولی حس میکنم که ایرانیها راحتتر در جوامع اروپا جا میافتند تا شاید جوامع دوری مثل ویتنام یا ژاپن و چین. یعنی یک همبستگی فرهنگی هست که باعث میشود ایرانیها بهتر بتوانند در این جامعه جایگاه خودشان را پیدا کنند، تا مثلاً ترکها یا عربها که با طرز فکر دیگری وارد این جامعه میشوند.
یک عامل دیگر هم این است که در خانوادهی ایرانی همیشه درس خواندن یک ارزش است. در خانوادههای خیلی از ملتهای مهاجر دیگری که در اروپا میبینید، مهم این است که آدم هرچه زودتر و در سن هرچه پایینتر به لحاظ اقتصادی استقلال پیدا کند و بتواند نان خانوادهای را دربیاورد. ولی در ایران جدا از این که پدر و مادر خودشان درسخوانده و فرهیخته باشند یا نه، همیشه ارزش روی این است که بچههایشان دانشگاه بروند و درس بخوانند. این رمز موفقیت ما بوده است. ببینید، ما در کانون پزشکان آلمان هستیم. من یک لیست پزشکانی که در غرب آلمان هستند را دارم. از پزشکانی که در غرب آلمان هستند، تنها در همین ایالت نورد راین وستفالن و رایلندفالز، حدود هزار نفر پزشک ایرانی هستند که در درمانگاهها و یا در مطبهای خودشان کار میکنند. این آمار نسبت به درصد جمعیتی که ایرانیها در آلمان دارند و در مقایسه با مهاجران دیگر بسیار خوب و مثبت است. شما اگر به آمارهای نظام پزشکی دقت کنید، موفقترین خارجیها در رشتهی پزشکی در آلمان، یونانیها و ایرانیها هستند و بعد هم ایتالیاییها. با وجود این که ما در آلمان اقلیت نسبتاً کوچکی را تشکیل میدهیم. فکر میکنم این به خاطر یکی نزدیکبودن فرهنگ ما با فرهنگ اروپاست و یکی هم به خاطر ارزشی که در خانوادههای ایرانی به درسخواندن میدهند.
آقای دکتر فاضل بهعنوان آخرین سئوال میخواستم از شما بپرسم که وقتی به زمینههای مختلف کاری و تحصیلیتان فکر میکنید، برای شما نوید فاضل، پزشک است، پژوهشگر زبان فارسیست یا متخصص فناوری اطلاعات؟
علاقهی من بیشتر به همان زبان فارسی و فرهنگ ایرانیست و بقیه زمینهها تنها ابزارهایی است برای بالاتربردن ارزش و شکوه میهنمان.
کاوه بهرامی
تحریریه: یلدا کیانی
برگرفته از:
۳ نظر:
درود با بزرگمهر گرامی،
چندیست که با بلاگ شما آشنا شدهام و برخی نوشتههایتان را با اشاره به نام شما از راه ایمیل به دوستدارنشان در ایران میرسانم.
امروز تصمیم گرفتم تا برایتان بنویسم و سپاس خودم و دیگران را به شما ابراز کنم. درخواستی هم از شما دارم، که امیدوارم بتوانید کمکم کنید.
شک ندارم که با پرویز شهریاری آشنا هستید، و نیازی به معرفی وی به شما سرور گرامی که خواننده چیستا هستید نمیبینم. مدتی بود که قصد نوشتن یا انتخاب مطلبی دربارهٔ ایشان داشتم تا از راه ایمیل انتشار دهم تا شاید کمکی بسیار کوچک برای شناساندن این بزرگمرد ایران باشد به این خفته چند. با عرض تأسف چند روز پیش باخبر شدم که ایشان منزلشان را برای گرفتن مکانی برای بنیاد فرهنگی شهریاری فروخته اند. از شما تقاضا دارم تا مطلبی درخور برای ایشان روی بلاگتان قرار دهید تا از راه خوانندگانتان گسترش یابد؛ شاید شنیدن این فایل صوتی که امروز به آن برخوردم، هر چند اصل مقاله را خواند بودم، برای خواننده تیز بین شما کافی باشد. http://www.audiolib.ir/post-۲۱۴.aspx
یا فیلم کوتاه شده فانوس گلستان http://www.youtube.com/watch?v=Ub۱۸۲lTdC۶U
امیدوارم گستاخی بنده را به هدفی که در ذهن دارم ببخشایید. چون راه تماسی با شما ندارم مجبور هستم که در اینجا بنویسم. خواهش دارم پوزش من را بپذیرید و چون نیازی به انتشار مکاتبه نمیبینم، در صورت صلاحدید شما نا پیدا بماند.
با سپاس فراوان از شما،
کنجکاو باشی ویدئو ی گفتگویی آکنده از... و نویسنده مچ بند سبز پسر...
درود به شما دوست ناشناس!
پیش از هر چیز از توجه تان به تارنوشت و نوشته هایم سپاسگزارم.
درباره استاد پرویز شهریاری، این آدم گرانمایه، پرکار و نیکخواه مردم، بسیار اشاره درستی کرده اید. این جُستار که درباره ی وی نوشته ای بنویسم، جایی در گوشه ذهن من هم بوده است. به هر رو این کار انجام نشده و نمی خواهم «عذری بدتر از گناه» بیاورم. البته می پندارم که در این زمینه کسان دیگری هستند که هم از نظر شناخت اسلوب های کار زیستنامه نویسی و هم از جهت های دیگر، بسیار شایسته تر از کسی چون من هستند. یکی از آنها که من کارش را بسیار می پسندم آقای خسرو صادقی بروجنی هستند که من یکی دو کار وی را، از آن میان درباره زنده یاد صمد بهرنگی، در تارنوشتم درج نموده ام. البته، من وی را از نزدیک نمی شناسم؛ ولی یادآوری بسیار درست و بجای شما انگیزه ای شد که برای وی ای ـ میلی بفرستم و درخواست کنم تا در صورت تمایل و داشتن وقت، برای این استاد بزرگوار که حق بزرگی به گردن دو سه نسل از جوانان ایرانی دارند، نوشتاری فراهم نمایند.
با سپاس دوباره از شما.
بهزاد
درود بر بهزاد گرامی،
بی اندازه از شما دوست فرزانه سپاسگزارم؛ دست شما را به گرمی از راه دور میفشارم و امیدوارم که با روحیه خستگی ناپذیرتان همواره به گسترش حقیقت کمک کنید و این راه پر پیچ و خم را به سهم خویش روشنی بخشید.
"این ذره ذره گرمی خاموش وار ما یک روز بی گمان سر میزند جایی و خورشید میشود"
از تماس شما با آقای بروجنی نیز سپاسگزارم. امیدوارم به زودی از نظر ایشان با خبر شویم.
ارسال یک نظر