«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۸۹ اسفند ۲۵, چهارشنبه

پیشکش برای مولانا احمد خاتمی

به مناسبت سخنان حکیمانه اش در نماز جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۸۹


... فرموده بودند:
«... مكتب ما هم شادی دارد و هم حزن. هم باید در شادی‌های مردم بدمیم و هم در حزن مقدس مردم همراه باشیم ... مراقب باشیم شادی با خرافات همراه نشود در شان یك ملت بزرگ فرهنگ سازی مثل ایران نیست كه پایبند به خرافات بی ‌اساسی مثل چهارشنبه ‌سوری باشد ...»


می پندارم کمی بیش از اندازه برای بر زبان راندن چنین سخنان گُهـ...ـرباری به مغز خود فشار آورده بودند:
دیشب، مردم در همه جای ایران تا آنجا که در توان داشتند، این جشن بزرگ و دیرینه را که یکی از نمودارها و نشانه های بزرگ و ارزشمند فرهنگی ایرانیان است، با شکوه هرچه بیشتر برگزار نمودند.

عُبید زاکانی:
«شخصی خواست كه پُف در آتش كند بادی از كونش بجست فی الحال پشت در آتشدان کرد کونش را گفت: اگر تو را تعجیل است بفرمای.»

... و سپارش من به ایشان این است که زین پس در فرمایشات خود کمتر شتاب کنند!

ب. الف. بزرگمهر               چهارشنبه ۲۵ اسپند ماه ۱۳۸۹

۱ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام
من مولانا را نمی شناسم و لاشخورستان را هنوز به چشم خود ندیده ام.
طنزهای شما ولی در زمانه اندوه تسلائی اند، برای خاطری که خود خاطره ای است.
مولانا می بایستی تعریف روشنی از خرافه دهند که اجرشان دو چندان شود:
آتش افروزی به سنتی دیرین، خرافه است و آبروی عیرانی ها را می برد، ولی شق القمر چی؟
آیات مستحکم مربوط به اجنه و شیاطین چی؟
دیدن موی فلانکس در لای قرآن و جمالش در کره قمر چی؟

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!