«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ فروردین ۹, سه‌شنبه

بهتر نبود سرِ خرِ اقتصاد رو از همون اول می چرخوندین یه طرف دیگه؟


«نماینده ی خدا در ایران» فرمودند:
«امسال سال جهاد اقتصادی است ...»

«نماینده ی پیشین خدا» که اکنون جایی در بهشت برین زیر درخت سِدر لم داده، فرموده بودند:
«اقتصاد مال خره ...»

نخود آش:
آخه وقتی فتوای جهاد می دی، این مقلّدین بیچاره و زبون بسته نباید بدونن برای چی باید جهاد کنن، بر ضد کی باید جهاد کنن، دوستاشون کیان، دشمناشون کیان، به کدوم طرف باید برن و اصلا چطور شده که تازه بعد از این همه سال تازه باید جهاد اقتصادی کنن، اونم واسه ی یه سال؟! بهتر نبود از همون اول سرِ خرِ اقتصاد رو می چرخوندین به یه سمت دیگه که خلق الله هم به یه نوایی برسن و اینقده به بدبختی نیفتن؟

از عبید زاکانی که درود خلق خدا بر او باد، آمده:
«سربازی را گفتند چرا به جنگ بيرون نروی؟ گفت
به خدا سوگند كه من يك تن از دشمنان را نشناسم و ايشان نيز مرا نشناسند پس دشمنی ميان ما چون صورت بندد؟»

اگه مطلبو گرفتی به خدا برسون!

نخود آش

۲ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام
این طنز واقعا دریائی سخن برای گفتن دارد. نغز و پرمغز است.
مرا یاد ماجرائی در دن آرام انداخت.
خدا بر گوینده اش رحمت کند.
زنده باشید

ب. الف. بزرگمهر گفت...

خرسندم که به تارنوشتم توجه دارید و آن نوشتار کوچک را پسندیده اید.

خداوند بر گوینده اش آنچنان تاکنون رحمت داده که اگر تاکنون از نیش ماران و کژدمان و بوی خرچُسنگان جان به جان آفرین (یا عزراییل!) نسپرده و ریغ رحمت را سر نکشیده، باید بسی خرسند باشد ...

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!