جنبش ملی خلق كرد (در ایران) به اعتبار گذشته ی تاریخی تابناكش، یكی از جنبش های مردمی و مترقی كشورمان به شمار می آید. این جنبش، علیرغم طی مسیر طولانی و از سرگذراندن حوادث و رویدادهای فراوان و گذشت از تندپیچ های نفسگیر تاریخی كه در مواردی با اشتباهات خطرناك و تاسف انگیزی همراه بوده، همواره یك جنبش مردمی، به حق و ضد استبدادی و ضد امپریالیستی بوده و بنابر ماهیت خود، در راه رفع ستم ملی و تامین حقوق برابر هم میهنان كرد با بقیه ی ایرانیان كوشیده است.
تردیدی نیست كه مبارزه برای تامین حقوق برابر همه ی ایرانیان، در تمامی عرصه های حقوقی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره یكی از اهداف اصلی همه نیروهای مترقی و مردمی كشورمان است و باید باشد. بنابراین مبارزه در راه رفع انواع نابرابری و تامین و تثبیت حقوق برابر همه ی ایرانیان، بدون توجه به زبان، مذهب، نژاد و جنسیت و ... وظیفه ی بی اما و اگر همه ی نیروها و كسانی است كه در عمل به برابری همه ایرانیان اعتقاد دارند و آنان را بنابر اعتقادات سیاسی، مذهبی و ویژگیهای فرهنگی تاریخی شان به شهروند «درجه یك و درجه دو» تقسیم نمی كنند.
دقیقا با توجه به این اصول است كه جنبش ملی كرد را نیز كه رفع انواع ستم و نابرابری در حق مردم كرد و مبارزه با استبداد حاكم را هدف خود قرار داده است، باید بخشی از مبارزه مردمی و مترقی كشورمان دانست و از آن حمایت به عمل آورد.
همچنین بر همه ی جریانات و سازمانها و شخصیت های مبارز كرد لازم است كه همواره از یاد نبرند كه شرط اصلی رفع نابرابری های ملی و مذهبی و اشكال دیگر بی عدالتی، تنها و تنها با پیوند دادن جنبش ملی خلق كرد با جنبش ضد استبدادی سراسری ممكن و میسر می گردد. اصل بسیار مهمی كه از همان روزهای نخست پیدایش جنبش ملی كرد در سالهای نخست ده چهل میلادی و در جریان تشكیل جمهوری كردستان (در سال ۱۳۲۴شمسی) با وضوح تمام در شعار «دمكراسی برای ایران ـ خودمختاری برای كردستان» در برنامه ی سیاسی مبارزین ملی كردستان تبلور یافت .
گاه در حاشیه ی جنبش ملی كرد رویدادها و پدیده هایی رخ می نماید كه نمی توان و نباید از آن چشم پوشی یا مهر تایید برآن زد. از جمله، طی یكی دو سال اخیر جریانات و افراد مشكوك و بی ریشه ای با مستمسك قرار دادن جنبش ملی كرد و به بهانه تلاش در جهت «رفع ستم ملی از كردهای ایران» در عرصه سیاسی كردستان، سربرآورده اند كه جادارد اهداف و اعمال آنها با دقت مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
این جریانات جدیدالولاده ، اخیراً در یكی از كشورهای خارجی جلسه ی مشتركی باعنوان «همایش جبهه استقلال طلبان كرد» برگزار نمودند كه طی آن ضمن سردادن مشتی شعار تند و تیز عوامفریبانه، بار دیگر بر تلاش در جهت «استقلال كردستان» تاكید نمودند!
قبل از هرچیز لازم است تاكید كنیم كه ما (تحریریه كازیوه) به هیچ عنوان بحث درباره استقلال كردستان یا هر منطقه دیگری از كشورمان را «تابو» نمی دانیم. به اعتقاد ما چنین امری، همانند همه ی مسایل گوناگون كشورمان می تواند مورد بحث و بررسی قرار گیرد و چنانچه این مسئله تبدیل به «خواست» بخشی از هم میهنانمان، اعم از كرد و غیركرد گردید، لازم است به شیوه های دمكراتیك و بدور از حساسیت های معمول و متركزگرایانه، در مسیر حل آن گام برداشت. بنابراین حساسیت ما درباره این همایش و اهداف شركت كنندگان در آن، از گونه ی دیگری است .
نخستین چیزی كه باید در باره شركت كنندگان در این همایش كه خود را با عناوین پرطمطراقی چون: حزب سوسیال دمكرات كردستان، حزب لیبرال دمكرات كردستان و حزب استقلال كردستان نامیده اند، بدانیم این است كه اینان همگی شبه احزابی هستند كه طی چند سال اخیر با راهنمایی و كمك علنی و غیرعلنی برخی احزاب و كشورهای خارجی «سرهم بندی شده اند» و علیرغم تاكید افراطی بر «استقلال كردستان» خود جریاناتی «وابسته» و فرمانبر «دیگران» هستند! بگونه ای كه دبیركل یكی از این به اصطلاح احزاب افتخار می كند كه در «دوره ی ویژه ی ده روزه یی كه ״ناتو״ برگزار كرده حضور داشته است؛ و سركرده آن یكی حزب مفتخر به این است كه «از طرف اسرائیل كمك مالی دریافت می كند» و همگان می دانند كه شخص (به ظاهر) اول سومین حزب شركت كننده در این همایش بعد از جدایی از كومه له با كمك و امكانات «پ.ك.ك» در كوه های قندیل مستقر شد و یك شبه از مقام یك كادر نه چندان ورزیده به مقام فرد اول حزب جدید الولاده اش ارتقا یافت.
اكنون این سوالات اساسی و بسیار مهم به ذهن خطور می كند كه آیا افراد و جریاناتی با این سابقه ی "درخشان" می توانند نماینده ی جنبش ملی كرد یا بخشی از آن باشند؟
آیا اگر، به هر دلیل و تحت هر شرایطی شعارهای آنان عملی شود و كردستان را از ایران «مستقل» كنند، آن را تبدیل به «شبه مستعمره» و «پایگاه نظامی ـ تداركاتی رده هشتم» یكی از آن دولت هایی نخواهند كرد كه از هم اكنون خود را و كردستان مستقل خود را به «بهای اندك» به آن عرضه كرده اند؟
جواب این سوالات را هر كسی كه از اندك هوشی برخودار باشد از هم اكنون به خوبی میداند. بنابراین نمی توان ادعا كرد كه سردمداران و گردانندگان این جریانات به ظاهر «استقلال طلب» از جواب دادن به آن عاجزند.
به همین دلیل، خوشبختانه مردم كردستان با تردید به اهداف واقعی این افراد و جریانات می نگرند و حساب جنبش ملی ی حق طلبانه و مترقی خود را از آن جدا می دانند.
برگرفته از «كازیوه» (سپیده دم)، شماره ۹، خردادماه ۱۳۹۰
این نوشتار در برخی جاها از سوی اینجانب ویرایش شده است. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر