از آنجا که کسی برای گفتگو درباره ی چالش های تلمبار شده و رویدادهای ماه های گذشته ایران و جهان با مسوولین هیات سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان (اکثریت) پیشگام نشده بود، دبیرخانه شورای مرکزی این سازمان، آستین ها را بالا زد و با بهروز خلیق مسوول هیات سیاسی ـ اجرایی خودشان «پیرامون مدل لیبی برای سرنگونی رژیم دیکتاتوری، اعتراضات مدنی مردم آذربایجان در ارتباط با خشک شدن دریاچه اورمیه، نگرانی ولی فقیه از انتخابات مجلس، جبهه پایداری و انتشار اعلامیه "کمیته مرکزی"» به گفتگو نشست. در اینجا نظر خوانندگان ارجمند را تنها به بخش نخست این گفتگو: «مدل لیبی برای سرنگونی رژیم دیکتاتوری»، جلب کرده و سایر بخش ها را نادیده می گیرم.
در گفتگوی کوتاهی، نظر «نخود آش» را در این باره پرسیدم که متن آن در دنباله ی همین گفتگو، تقدیم حضورتان می شود.
ب. الف. بزرگمهر ۲۵ شهریور ۱۳۹۰
||||||||||||||||||||||||
پرسش:
نظر شما نسبت به راه طی شده در این کشور برای سرنگونی دیکتاتور چیست؟
پاسخ:
جای خوشحالی است که به عمر دیکتاتور لیبی پایان داده شد. اما راه طی شده برای سرنگونی رژیم دیکتاتوری در لیبی، ویژگی های خودش را داشت که متفاوت از کشورهای دیگر منطقه است. در تونس و مصر، مردم بدون دخالت نظامی ناتو و با مبارزه مدنی و مسالمت آمیز، رژیم های دیکتاتوری را پائین کشیدند. در الگوی عراق و افغانستان عامل اصلی در سرنگونی صدام و طالبان، عامل بیرونی و حمله نظامی بوده است. دولت امریکا و برخی کشورهای اروپائی در این دو کشور نیروی نظامی پیاده کرده و دولت صدام و طالبان را سرنگون نمودند. در عراق نیروهای داخلی در سرنگونی رژیم صدام نقش نداشتند و مجاهدین افغانی در پائین کشیدن طالبان از قدرت، نقش ثانوی ایفا کردند.
سرنگونی صدام و طالبان، به برقراری صلح و امنیت در این دو کشور نیانجامید و جنگ داخلی راه افتاد که تا کنون ادامه دارد. حضور نیروی نظامی غرب در این دو کشور، عنصر بیگانه ستیزی را تقویت کرد و جنگ داخلی را تشدید نمود. اشغال عراق و افغانستان برای غرب به لحاظ نیروی انسانی و مالی فوق العاده پرهزینه بوده و مشکلات زیادی برای آن ها فراهم آورده است. به نوشته مطبوعات تنها جنگ عراق حدود ۳ هزار میلیارد دلار برای امریکا هزینه داشته است. دولت انگلیس هم حداقل بیست میلیارد پاند در عراق و افغانستان و دولت کانادا مبلغ ۲۰ میلیارد دلار کانادا هزینه کرده اند. هزینههای انسانی این دوجنگ نیز سرسام آور بوده است. از آغاز جنگ در عراق حدود ۳۰ هزار سرباز عراقی و بیش از ۸۰۰ هزار نفر غیر نظامی کشته و بیش از یک میلیون و پانصد هزار نفر مجروح شدهاند.
مدل اشغال کشورها توسط نیروهای نظامی، مدل پرهزینه برای غرب بوده و غرب قادر نشده است که ثبات و امنیت در کشورهای اشغال شده برقرار کند. موتور محرک حمله نظامی به عراق و افغانستان و پیاده کردن نیروی نظامی در آن کشورها، برنامه نئوکان ها بوده که با رویداد ١١ سپتامبر امکان پذیر شد. اما مدل لیبی ترکیبی از عامل درونی و دخالت بیرونی است. در لیبی ابتدا بخشی از مردم علیه دیکتاتور به پا خواستند و به خیابان ها آمدند. قذافی تظاهرات مردم را کوبید. مردم برای مقابله با سرکوب شدید، اسلحه به دست گرفتند. مسلح شدن مردم، دست قذافی را برای سرکوب مخالفین از زمین و آسمان باز کرد. شورای امنیت برای جلوگیری از کشتار مخالفین توسط قذافی، آسمان لیبی را منطقه پرواز ممنوع اعلام کرد و این ماموریت را به ناتو سپرد. کشورهای عضو ناتو بیش از ٢٠ هزار پرواز برای شناسائی و بمباران مقر قدافی و نیروهای نظامی هواداراش انجام دادند. بدین ترتیب غرب در لیبی بدون پیاده کردن نیروی نظامی به حمایت وسیع دیپلماتیک و بمباران مناطق نظامی و حمایت از شورشیان، پیروزی بر قذافی را امکان پذیر ساختند. ناتو از مصوبات شورای امنیت قراتر رفت و در جریان حمایت نظامی از مخالفین، با بمباران های گسترده به زیرساخت های لیبی آسیب فراوانی وارد آورد.
در این مدل هم دیکتاتور سرنگون شد و هم غرب هزینه سنگین انسانی و مالی نپرداخت. به همین خاطر، این مدل می تواند برای غرب و اپوزیسیون برخی کشورها جذبه داشته باشد.
ساختار قبیله ای لیبی، رویکرد اپوزیسیون به مبارزه مسلحانه و استقبال آن ها از پشتیبانی نظامی غرب، عوامل موثر در پدید آمدن چنین مدلی در لیبی بود. این مدل قابل تعمیم در کشورهای دیگر از جمله سوریه نیست. در سوریه وضع به گونه دیگری است. مردم سوریه علیرغم سرکوب شدید رژیم بشار اسد، تاکنون از رویکرد به مبارزه مسلحانه اجتناب کرده و مبارزه مدنی و مسالمت آمیز را با تحمل هزینه سنگین ادامه داده اند. فعالین جنبش اعتراضی در سوریه علیرغم تقاضا برای حمایت بین المللی، مخالف دخالت نظامی غرب هستند. (http://www.kar-online.com/wp/?p=21260)
برجسته نمایی ها همه جا از اینجانب است. ب. الف. بزرگمهر
||||||||||||||||||||||
پرسشی کوتاه از «نخود آش»:
به نظر شما کدام مدل کم هزینه تر است؟
نخود آش:این چه سوالیه که ازم می کنی؟ فکر کردی من بچه ام حرف تو دهنم بذاری؟! به من چه که کدوم مدل کم هزینه س؟ مگه من مثل این آقا خلیق خُبره ی مسائل امنیتی و نظامی هستم که بدونم کدوم مدل بهتره؟ اگه هم می دونسم به اونا نمی گفتم که مثلا تو سوریه چطور باید عمل کنن که هزینه ش واسشون کمتر بشه بعد با بقیه پولش برن عشق و حال کنن! راستی گفتی این بابا چکاره س؟!
بزرگمهر: ایشان مسوول هیات سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان (اکثریت) هستند!
نخود آش: عجب؟! من فکر کردم شاید کارشناس نظامی فرانسه یا یکی از این کشوراس که الان سربازاشون تو لیبی هستن!
بزرگمهر: برای همین من از شما درباره ی کم هزینه ترین مدل پرسیدم! با خودم فکر کردم شاید شما که جنگ دیده هستید، در این باره نظری داشته باشید.
نخود آش: ببین داداش جان! اینجوری که آدم یهو نمیره سر اصل مطلب. با این سوالت حسابی می زنی تو ذوق آدم! اصلا تو به درد اینجور کارا نمی خوری.
راستی این بابا گفت که اونجا اینا [منظور وی کشورهای فرانسه، انگلیس و ایالات متحد هستند. بزرگمهر] نیروی نظامی پیاده نکردن. پس این همه سرباز موبور که تو تلویزیون نشون می داد مال کجا بود؟ درسته سر و صورتشونو یخورده رنگ کرده بودن و لباسای مال لیبی رو پوشیده بودن ولی موهای بورشون که از دور داد می زد! اینا حتا بلد نیسن گنجشکُ دُرُس رنگ کنن که شبیه قناری بشه. این آقا خلیق هم فکر کنم چشمش به موهاشون نیفتاده که تشخیص بده. از این حرفا که بگذریم من نمی فهمم این بابا چرا اینقده نگران هزینه های زیاد جنگ واسه ی غربه؟ اگه اشتباه نکنم واسه ی همینه اینقده خوشحال شده که دیکتاتور رفته. چون اینجور که خودش گفت این دفه واسه غرب هزینه زیادی نداشته ... اصلا داشت یادم می رفت ازت بپرسم:
پس اون ۵۰۰۰۰ هزار نفر آدمی که این وسط زیر بمبا و موشکا نفله شدن هزینه ش پای کی نوشته می شه؟
بزرگمهر: می بینی «نخود آش»! به من میگویی که مصاحبه گر خوبی نیستم و بلد نیستم چه پرسش هایی در میان بگذارم. خودت هم دست کمی از من نداری. بجای پاسخ به یک پرسش ساده، از من می پرسی! اصلا بهتره هر دومان برویم سراغ آقای خلیق!
مصاحبه گر: ب. الف. بزرگمهر (با پوزش از ویرایش نشدن سخنان نخود آش)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر