چندی پیش تئاتر «رقص مُهره سرخ» در
کالیفرنیای آمریکا روی صحنه رفت. این تئاتر بر اساس «مُهره سرخ»، سروده شاعر
نامدار، سیاوش کسرایی ساخته شده است. اینکار با پیشنهاد بیبی کسرایی، دختر سیاوش
کسرایی به شاهرخ یادگاری، کارگردان و شاهرخ مشکین قلم، رقصنده و طراح رقص اجرا
شده. بیبی کسرایی در اینباره میگوید:
درست بعد از وقایع ٢٢ خرداد بود که
گفتند پیام این شعر کاملاً برای ایران کنونی و حتی جهان خوب است و تصمیم گرفتند که
روی این شعر کار کنند.
بسیاری از ما سیاوش کسرایی را با شعر
آرش کمانگیر برگرفته از حماسه آرش که در اوستا آمده و در شاهنامه هم به آن اشاره
شده است، میشناسیم:
کودکانم، داستان ما ز آرش بود
او به جان خدمتگذار باغ آتش بود
روزگاری بود، روزگار تلخ و تاری بود
بخت ما چون روی بدخواهان ما تیره
دشمنان بر جان ما چیره
شهر سیلیخورده هذیان داشت
بر زبان بس داستانهای پریشان داشت.
این تنها شعر حماسی سیاوش کسرایی نیست. او سالها بعد بر اساس حماسه «رستم و سهراب» شعر «مُهره سرخ» را سرود:
[صدای گردآفرید در اجرای مهره سرخ]
در از بلا به خویش گشوده و در نخست
باید چراغ فاجعه در سنگ سرخ جست
سهراب آنچه زیور بازوی و دست توست
آن مهره آی
مهر جهان پهلوانی است
مردی بدان برآمده راه ناچار
حتی
در مرز و بوم خویش
نقشی جهانی است
در نمایش «رقص مُهره سرخ» که ترکیبیست
از رقص، تئاتر، نقالی، موسیقی و طرحهایی از شاهنامه، بهجز شاهرخ مشکینقلم بهعنوان
رقصنده نقش سهراب و گردآفرید نقال در نقش فردوسی، افشین مفید در نقش رستم، آیدا
ساکی در نقش گردآفرید و میریام پرتس در نقش تهمینه روی صحنه رفتند.
«مُهره سرخ» به عنوان توشه تمام زندگی
و تجربیات سیاوش کسرایی
«مُهره سرخ» بر اساس داستان رستم و
سهراب نوشته شده است. در گفتوگویی بیبی کسرایی از پدرش و «مهُره سرخ» میگوید.
ـ خانم کسرایی منظومه «آرش» قبل از
انقلاب خیلی سر زبانها افتاده بود. بعضی از اساتید ادبیات کهن ایران هم با این
متن موافق نبودند. میگفتند که آرش، سروده سیاوش کسرایی با اسطوره آرش کمانگیر
فرق دارد. در «مهره سرخ»، سیاوش کسرایی به سراغ حماسه رستم و سهراب رفتهاست. علت
علاقه آقای کسرایی به حماسهها چیست؟
بیبی کسرایی: سیاوش کسرایی روی دو
حماسه کار کرده است و خودش در پیشگفتار «مهره سرخ» میگوید که «آرش میوه جوانی من
بود». واقعاً خیلی جوان بود که آرش کمانگیر را سرود و به صورت شعر نو و به قول
خودش به سفینه فردوسی میرود و آرش را پیدا میکند. «مهره سرخ»، توشه تمام زندگی
و تجربیاتش است و دوباره به سفینه فردوسی برمیگردد. کسرایی در «مهره سرخ» هم میگوید
که شاهنامه «شناسنامه و نسبنامه شماست.» یعنی برای ما ایرانیها و ایرانیتبارها،
فردوسی نگهدارنده و پاسدارنده زبان فارسی بوده و هست. کسرایی برمیگردد به فردوسی
و نگاه میکند و مُهرهای پیدا میکند. «مُهره سرخ» را مینویسد که پرده در پرده
در پرده است. هر کسی برای خودش میتواند یک پرده را باز کند و ببیند پشتش چیست. خود من سالهاست که اینکار را خواندهام و دارم اینکار را میکنم و واقعاً هربار
یک چیز جدید در آن میبینم. من فکر میکنم کسرایی به این دلیل دوباره به سراغ کار
حماسی رفته است.
ـ خانم کسرایی شما اشاره کردید که کار
آرش در دوران جوانی سیاوش کسرایی پرداخته شده و مهره سرخ در دوران پیری یا در
دوران پختگی ایشان. این را در شعرشان و در نوعی که به داستان پرداختند چه جوری میشود
دید؟
بیبی کسرایی: داستان «مهره سرخ» در
واقع توشه تمام سالهای زندگی، شعر، مبارزه و تجربیات کسراییست. وقتی شعر را میخوانید،
به نظر من، به آیندگان میگوید که هر راهی که میخواهید بروید، چه راه من، چه راه
خودتان و چه راه دیگری. بروید، ولی اشتباه نکنید و اشتباهتان این نباشد که شیفتگی
را جای خرد بگذارید؛ و من فکر میکنم که او بازبرمیگردد به فردوسی و نقش خرد
در کار فردوسی. بنابراین تمام این کارها و تمام این پیامها با هم دوباره در این
شط بزرگ ادبیات فارسی به هم پیوند میخورند.
ـ سیاوش کسرایی در چه شرایطی روحی ـ
روانی بود که خواست از خودش چنین چیزی را باقی بگذارد؟ چنین پیامی یا توشه تجربیات
خودش را تقسیم کند؟
بیبی کسرایی: شخصاً در موقعیت خیلی بدی
قرار داشت. یعنی از لحاظ روحی ـ روانی در موقعیت خیلی خوبی نبود. کسرایی بهعنوان
شاعر امید، شاعر امیدهای مردم ایران معروف بود و هنوز هم هست و هر وقت مردم ایران
در موقعیت بدی هستند و میخواهند باز امید داشته باشند، به سوی کسرایی میروند.
برای همین الان به نوعی رنسانس کسرایی بهوجود آمدهاست. همانطور که آرش کمانگیر
زمانی سروده شد و انتشار یافت که واقعاً مردم ایران ناامید بودند، بعد از کودتای بیست
و هشت مرداد که همه در تاریکی به سر میبردند، این شعر امیدی را در آنها زنده کرد؛
من فکر میکنم «مُهره سرخ» در حالت خیلی نامیدی و یأس شخصی کسرایی پدید آمد، ولی
البته بازهم در آن امید را میبینید. در مهره سرخ بازهم امید به آیندگان، امید به
اینکه مردم تحولگرا هستند و خلاصه اینکه نو همیشه جای کهنه را خواهد گرفت و پیروز
خواهد شد، دیده میشود.
سیاوش کسرایی خودش را جهانی میدید
بیبی کسرایی به اتفاقات منطقه خاورمیانه
و دنیای عرب اشاره میکند و به ارتباط مهره سرخ با دنیای امروز.
بیبی کسرایی: سیاوش کسرایی خودش را
جهانی میدانست. یعنی وقتی که برای «چه گوارا» شعر میگوید، برای «ناظم حکمت» شعر
میگوید یا وقتی که برای «گاگالین» شعر میگوید، خودش را واقعاً بر فراز و در ورای
مرز و بوم ایران میداند. خودش را شاعر جهانی محسوب میکند و درد مشترک دنیا درد
اوست. مُهره سرخ هم در واقع همین است. وقتی سهراب به فردوسی میگوید آخر چرا من! تو که با هر قلمی که میزنی شاهنامه به دست تو نوشته میشود، چرا باید پدری پسرش
را بکشد؟ یکی از جوابهایی که فردوسی به او میدهد، این است که میگوید من تو را
در این سن کوچک قهرمانت کردم و تو را پهلوان شاهنامه کردم. وقتی که تو پرچم پهلوانی
را به دست میگیری، وقتی مُهره سرخ را قبول میکنی، یک مسئولیت جهانی داری، حتی
اگر در این منطقه و در جای خودت باشی. وقتی که تو پرچم پهلوانی را قبول میکنی، یک
رسالت تاریخی و یک رسالت جهانی داری.
استقبال از نمایش «رقص مُهره سرخ»
به گفته بیبی کسرایی نطفه اجرای تئاتر
«رقص مُهره سرخ» بعد از اتفاقات تابستان ١٣٨٨ و اعتراضات به نتایج انتخابات این
سال شکل گرفت. طراحی و تنظیم و تمرین این نمایش با حضور گروهی رقصنده و اجراکننده
حرفهای دو سال به طول انجامید. بیبی کسرایی درباره تأمین هزینههای این کار میگوید:
این کار بدون کمک بنیادهای فرهنگی غیرممکن
بود که اجرا شود. واقعاً بدون سانسور و کمک بنیادهای فرهنگی غیرممکن خواهد بود که
فقط با فروش بلیط اینکار انجام شود. برای اینکه از نظر تکنیکی خیلی کار در سطح
بالایی قرار دارد و از نظر تعداد هنرمندانی که در اینکار شرکت دارند و گوشه و
کنار دنیا هم هستند، انجام اینکار خیلی مشکل است. بنابراین با «گراند»هایی که از
بنیادهای فرهنگی، متأسفانه، آمریکایی گرفته شد، این کار به پایان رسید.
ـ شما گفتید متأسفانه آمریکایی! آیا امید
دیگری داشتید؟
بیبی کسرایی (با خنده): بله امیدوار
بودم تمام کسانی که از حفظ و حراست فرهنگ ایران بسیار صحبت میکنند و ادعا میکنند
که از چنین برنامههایی حمایت میکنند، از ما حمایت میکردند. ولی، خُب، این طور
نشد.
ـ فکر میکنید چرا وقتی که شاهنامه یکی
از افتخارات ایرانی هاست، از این کار حمایت مالی نمیشود؟
بیبی کسرایی: اولاً این سئوال را از من
نباید بکنید (با خنده). از بقیه کنید. ولی اگر از من سئوال کنید، میگویم ما
هنوز خیلی چیزها جلو چشممان را میگیرد و هنوز بعد از ٣٠ سال فکر میکنیم که اگر
اسم کسرایی بیاید، نشانه سیاسی بودن است و نمیخواهند یا نخواستند که فعالیتشان را
با این چیزها قاطی بکنند؛ و شاید هم فکر میکنند سیاسی بودن بد است، در صورتی که
سیاست با تمام زندگی ما آغشته است. سیاست بد، بد است، ولی سیاست خوب هم خوب است.
شاید فکر میکردند که این کار خیلی هم حرفهای از آب درنیآید. واقعاً نمیدانم
چرا؟
ـ «رقص مُهره سرخ» سه اجرا در کالیفرنیا
داشته. آیا برنامهای دارید که این کار در شهرهای دیگر آمریکا یا حتی در کشورهای
اروپایی و یا جاهای دیگر اجرا شود؟
بیبی کسرایی: بستگی دارد به آقایان یادگاری
و مشکینقلم که کارگردانان این کار هستند. واقعاً همه از کار استقبال کردند و در
تاریخ لسآنجلس اتفاق نیفتاده بود که سالن «فوروید» کاملاً پر شود، بلیط نباشد و
مردم پشت در بخواهند که بیایند تو و جا نباشد.
ـ فکر میکنید بتوانید از جایی بودجه بگیرید
برای این کار؟
بیبی کسرایی: من دختر کسرایی هستم. امیدوارم
(با خنده)؛ همیشه امیدوارم و امیدوارم که برای ایرانیها این اتفاق بیفتد. خیلیها
دلشان میخواهند در این کار، الان که موفق شده، سرمایهگذاری کنند.
سارا روشن ١٠/١٩/١٣٩٠
برگرفته از «زمانه»
این گفتگو دربرخی جاها بویژه نشانه
گذاری ها از سوی اینجانب ویرایش شده است. برجسته نمایی های متن از آنِ من است و عنوان
آن را نیز اندکی دستکاری نموده ام.
ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر