«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ دی ۲۷, سه‌شنبه

آیا خودی های راستین یکدیگر را بازخواهند یافت؟


تارنگاشت «بی بی سی» نوشتاری با عنوان «آیا حسین علایی از انتقادات خود به رهبر ایران عقب نشسته؟» درج نموده که دربرگیرنده ی نکته هایی درخور درنگ در پیوند با رویدادهای پیرامون و پیامد یادداشت انتقاد آمیز حسین علایی از فرماندهان پیشین «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» است. با این همه، این نوشته یادآوری زیر را نیز فراموش نکرده که:
«... مشابه دانستن زاویه اعتراض افرادی چون حسین علایی یا سایر نیروهای منتقد سپاه پاسداران با دیدگاه های مخالفان ساختاری حکومت در داخل یا خارج کشور، به دور از واقع بینی خواهد بود.»

در این باره، بی گفتگو نویسنده ی خدمتگزار «بی بی سی» درست می گوید؛ ولی آیا این جُستار از آنچنان اهمیتی برخوردار است که آن را برجسته نمود؟ از دید اینجانب، نه! انتقاد (و شاید چیزی بیش از انتقاد) این فرمانده ی ناآلوده ی پیشین «سپاه پاسداران»، در شرایط نبود نیروهای سازماندهی شده ی انقلابی چپ در میهن مان، نوید خوب و امید اندکی است به آینده و به هنگامی که نیروهای انقلابی با باورهای دینی و مذهبی، دشمنان راستین خود و توده های مردم ایران را در هر جامه ای که هستند، بهتر شناخته و دستِ دوستی به سوی نیروهای انقلابی، میهن پرستان و انقلابیون راستین دراز کنند؛ جُستاری که خواه ناخواه، چه شرایط اجتماعی بسامان شود یا اوضاعی ناگوارتر از این پدید آید، در چشم انداز است و بی هیچ گفتگو در آینده ای نه چندان دور، پدید خواهد آمد. درست از همین روست که یکی از واپسگراترین و تاریک اندیش ترین آخوندهای تاریخ ایران: «مصباح یزدی»*، در دیدار با گروهی از «فعالان سیاسی استان اصفهان» [بخوان: سرکوبگران مزدور رژیم جمهوری اسلامی] با اشاره به یادداشت هشدارآمیز و پاسخگویانه ی آن فرمانده پیشین و کافر نامیدن وی، مرگش را آرزو یا شاید فرمان داده است:
«این مقاله در شرایطی نوشته شده که کار هیچ دشمن آمریکایی و کافر نمی‌توانست این قدر اثر داشته باشد، اما یک سردار جبهه این کار را انجام داد و دشمنان را خوشحال نمود.» (قُدس آنلاین)

ب. الف. بزرگمهر      ٢۷ دی ماه ١٣٩٠

* نکته ی چشمگیر و درخور درنگ درباره ی این آخوند که شعارهای بی پشتوانه ی ضد امریکایی سر می دهد، اینجاست که به بهانه های گوناگون (آموزش طلبه های انگلیسی و امریکایی، فلان عمل جراحی بواسیر یا زایمان بهمان "ضعیفه" در بیمارستان های «ینگه دنیا» و ...) همواره یک پایش در انگلیس و ایالات متحد است!

||||||||||||||||||||||||

آیا حسین علایی از انتقادات خود به رهبر ایران عقب نشسته؟

برخی رسانه های محافظه کار ایران، به تازگی خبر از توضیحات حسین علایی رئیس سابق ستاد مشترک سپاه پاسداران در مورد مقاله خبرساز هفته پیش وی در روزنامه اطلاعات داده اند.

این مقاله مواردی مشخص از اقدامات شاه سابق ایران را زمینه ساز سقوط وی معرف می کرد و ذکر این موارد، از سوی موافقان و مخالفان حکومت ایران، انتقادی غیر مستقیم به سیاست های آیت الله خامنه ای تلقی شده بود.

«خبرگزاری مهر» امروز نوشته، حسین علایی که سابقه فرماندهی نیروی دریایی سپاه را هم دارد، در پی دیدار جمعی از فرماندهان قبلی این نیرو با وی نسبت به «برداشت های غلط» از مقاله خود اظهار تأسف کرده و گفته است که قصد نداشته جمهوری اسلامی را با رژیم سابق ایران مقایسه کند. پیش از آن هم «سایت تابناک»، نزدیک به محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران، اظهارات مشابهی را از قول آقای علایی منتشر کرده بود.

آیا باید از این نقل قول ها نتیجه گرفت که برداشت های انتقاد آمیز از اظهارات فرمانده سابق ستاد مشترک سپاه نادرست بوده یا وی از اظهارات خود عقب نشسته است؟

بر مبنای آنچه تا کنون در نشریات محافظه کار به عنوان توضیحات حسین علایی بر مقاله هفته پیش منتشر شده، به سختی می توان پاسخ این سوال را مثبت دانست.

مدیرمسئول روزنامه کیهان حسین شریعتمداری که منصوب مستقیم آیت الله خامنه ای است، در سرمقاله امروز این روزنامه به رئیس سابق ستاد مشترک سپاه انتقاد کرده که انقلاب ایران، جمهوری اسلامی و بنیانگذار آن را زیر سوال برده است.

در صورت صحت گزاره فوق، توضیحات منتشر شده از جانب حسین علایی را که تاکید اصلی آنها بر حمایت از انقلاب و نظام است، می شد به معنی پس گرفتن انتقادات وی در روزنامه اطلاعات تلقی کرد؛ اما واقعیت آن است که در مقاله خبرساز آقای علایی، نکته ای وجود ندارد که بتوان آن را انتقاد به انقلاب ایران، جمهوری اسلامی یا بنیانگذار آن تلقی کرد و تنها کسی که می تواند مخاطب این انتقاد تلقی شود، شخص آیت الله خامنه ای است.

اشاراتی چون انتقاد از متهم کردن معترضان حکومت به «اردو کشی و زورآزمایی خیابانی» (که عین عبارتی است که آقای خامنه ای در نخستین نماز جمعه بعد از انتخابات خرداد ١٣٨٨ و در انتقاد از تظاهرات ضد دولتی به کار برده بود) کمتر تردیدی در مورد مخاطب این مقاله باقی می گذارد.
حسین علایی را باید جزئی از یک جریان فکری شناخته شده در داخل ایران دانست که مدافع انقلاب ایران و جمهوری اسلامی هستند و زاویه انتقادشان به حاکمان فعلی کشور، عمدتا آن است که انقلاب و نظام را به انحراف کشانده اند.

این مشخصا همان دیدگاهی است که میرحسین موسوی که حسین علایی در زمان انتخابات ریاست جمهوری دهم به حمایت از او پرداخت با تکیه بر آن پا به عرصه رقابت های انتخاباتی گذاشت.

بسیاری از پیروان این دیدگاه که به نظر می رسد در میان مدیران قدیمی و کارکنان فعلی نهادهای حکومتی ایران هم طرفدارانی پرشمار دارد، حتی با وجود انتقاد از عملکرد آیت الله خامنه ای، از اصل ولایت فقیه دفاع می کنند. اگرچه ممکن است این دفاع را محدود به چهارچوب هایی مانند اختیارات ذکر شده برای رهبر در اصل ١١٠ قانون اساسی (فارغ از تفسیر «شورای نگهبان» برای این اصل)، برگزاری انتخابات آزاد و مصون از «نظارت استصوابی» برای مجلس خبرگان رهبری و عمل این شورا به وظایف نظارتی خود بدانند.

بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی، با دیدگاه فوق موافق نیستند و ایرادات وارد بر حکومت ایران را متوجه ساختار آن و فراتر از عملکرد رهبر و نهادهای حکومتی می دانند. اما مشابه دانستن زاویه اعتراض افرادی چون حسین علایی یا سایر نیروهای منتقد سپاه پاسداران با دیدگاه های مخالفان ساختاری حکومت در داخل یا خارج کشور، به دور از واقع بینی خواهد بود.

البته در مطالبی که رسانه های محافظه کار در مقام «تصحیح» اظهارات آقای علایی منتشر کرده اند، اشاراتی هم به جایگاه ولایت فقیه وجود دارد که قاعدتا، با هدف رفع تاثیر دیدگاه های انتقادی این فرمانده سابق سپاه در مورد سیاست های آیت الله خامنه ای بوده است.

در همین ارتباط، «سایت تابناک» از حسین علایی نقل کرده که «پشتبانی از ولایت فقیه موجب می‌شود تا مملکت ما آسیبی نبیند»، و «خبرگزاری مهر» از قول وی آورده است:
«من هم در ارادت و هم در اطاعت، همان ارادت و اطاعت قبلی را که [به آیت الله خامنه ای] داشته ام دارم و هیچ تغییری در من حاصل نشده است.»؛ اما نکته مهم این است که در نقل قول اول، اشاره ای به مصداق موجود ولایت فقیه در زمان حاضر (رهبر فعلی ایران) به چشم نمی خورد و از نقل قول دوم هم، هیچ چیز در مورد نوع قضاوت وی در مورد عملکرد آقای خامنه ای نمی توان فهمید.

مهم تر آنکه حتی همین حد از اظهار نظر فرمانده سابق ستاد مشترک سپاه هم، در شرایطی کاملا معنی دار بیان شده: پس از آنکه، همزمان با حملات شدید رسانه های حامی رهبر ایران علیه حسین علایی، عده ای از لباس شخصی های موسوم به «حامیان ولایت» به منزل مسکونی وی حمله ور شده و امنیت خانواده اش را مستقیما تهدید کرده اند.

مطابق عکس هایی که خبرگزاری فارس نزدیک به سپاه پاسداران منتشر کرده، این مهاجمان که پلاکاردهایی با آرم سپاه پاسداران را حمل می کرده اند، خواستار «مرگ» حسین علایی شده اند. آنان حتی بر لزوم اخراج سریع آقای علایی و خانواده اش از منزل شان تاکید کرده اند که در یک شهرک مسکونی سپاه پاسداران قرار دارد.

احتمالا همین که حسین علایی حتی زیر فشارهایی در این حد علیه خود و خانواده اش، نخواسته در جلسه فرماندهان سابق سپاه با وی، بیش از آنچه «خبرگزاری مهر» از او نقل کرده بگوید، نشان دهنده میزان زیادی از ایستادگی بر مواضع است. به ویژه آنکه وی به نوشته مهر، درخواست همکاران سابق برای بیان مستقیم این مطالب را نیز برآورده نکرده و آنان را واداشته که همین مقدار را نیز، خود نقل کنند.

به نظر می رسد حسین علایی که امروز محمدتقی مصباح یزدی نظریه پرداز حامی رهبر ایران تاثیر سخنانش را از اقدامات هر «کافری» بیشتر دانسته، باید منتظر هزینه های بیشتری باشد.

حسین باستانی    ٢٦ دی ١٣٩٠
برگرفته از «بی بی سی»


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!