فامیل سالاری در دولت عدالت گستر
یکی از ایراداتی که دوستان مهرورز و
عدالتگستر به آقای هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی میگرفتند، این بود که چرا
نزدیکانشان را به سمتهای مهم حکومتی میگماردند.
به هرحال این ایراد، درست یا نادرست،
در افكار عمومی تأثیر بسیار منفی داشت. وقتی در یك خانواده چند آدم حسابی تحصیلكرده
بیكار وجود داشت، اعضای خانواده دیگر توجهی نمیكردند كه فرزند آقای هاشمی یا
برادر آقای خاتمی لیاقت مناصب مهم حكومتی را دارد یا ندارد. آنها این موضوع را به
حساب بیاعتنایی سران قدرت به وضعیت توده مردم، بیتقوایی و فساد اخلاقی و مالی میگذاشتند.
یخ شعارهای انقلابی دوستان مهرورز و
عدالتگستر در میان توده مردم گرفت و آنها با امید تحقق ریشهكن شدن نابرابری و
فامیلبازی و «بیلیاقت سالاری» كسانی را بر مسند امور نشاندند كه از راه نرسیده
برادر و خواهر و پدر زن فرزند و باجناق و ... را بر مصدر مهمترین امور مملكتی
نشاندند.
نمونه آخرش هم هجوم برادران «دانشجو» به
مناصب مهم علمی و دانشجویی است. من البته نمیخواهم منكر فضل و علم و دانش و
توانمندی برادران «دانشجو» شوم. حتما این برادران عزیز چیزی در چنته دارند كه بزرگترها
خوششان آمده، ولی سؤال من این است كه چرا این استعدادها به یكباره شكوفا میشود؟
بدون هیچ مقدمه و پیش زمینهای؟ من نمیگویم
احتمال این كه در یك خانواده سه برادر لایق پستهای مهم مملكتی ظهور كند، امری
محال است. خداوند قادر مطلق است و ممكن است گاهی فضل و كرمش متوجه یك خانواده خاص
شود؛ اما بالاخره ما هم باید از این خانواده خاص پیشترها چیزی دیده باشیم یا نه؟ اینكه
با قدرت گرفتن یك برادر سر و كله بقیه اعضای خانواده پیدا شود، كمی مشكوك نیست؟ یعنی
خدا پیغمبری برای اشغال پستهای برادران دانشجو، هیچ فردی لایقتر از ایشان یافت
نمیشود؟ دیگر اینكه بحث دعوی ریشهكن كردن هزارفامیل و اینها چه شد؟ مگر دیگران
متهم نبودند كه همهكس و كارشان را آوردهاند و در پستهای مهم مملكتی گماردهاند
و جا را برای دیگران تنگ كردهاند.
اگر فامیل بازی بد است، برای همه بد است؛
اگر هم خوب است، این را در یك اطلاعیه رسمی اعلام كنید تا ملت تكلیف خودشان را
بدانند. از همه اینها كه بگذریم، امام معصوم میفرماید:
«اجتنبوا من مواضع التهم.» یعنی خود را
در موضع تهمت قرار ندهید و از قرار گرفتن در چنین موضعی بپرهیزید. ما كه دعوی
مسلمانی نداریم؛ اما كسانی كه بام تا شام شعار پیروی از انبیاء و اولیای الهی سر میدهند،
بهتر نیست كمی هم خود عامل به سخنان به ظاهر خوبشان باشند.
عبدالجواد موسوی ١٨ اسپند ماه ١٣٩٠
برگرفته از «خبر آنورِ خط»:
این نوشتار از سوی اینجانب ویرایش
شده است. عنوان آن را نیز با سود بردن از جمله ای در متن برگزیده ام. ب. الف. بزرگمهر
پی نوشت:
این داداش ما انگار چشم بصیرت نداره! این برادرا که بیخودی فامیلشونو «دانشجو» نذاشتن ... بنده خداها همه شون از دم نسل
اندر نسل اهل دانشن و مصداق ز گهواره تا گور دانش بجوی توی ولایت آقا امام زمان همین
خونواده هست دیگه ... خدا نور علم و ایمانُ تو دلشون تابونده و یخورده از فضل و کرمش
به اونا بخشیده. دیگه چه جای شک و تردیده؟! مگه خدای قادر مطلق پنج تا
انگشتُ یه اندازه خلق کرده؟! به یکی بیش ترفضل و کرم میده به اون یکی کمتر به بعضی هام اصلا
هیچی نمی ده. از بس که چشم دیدن موفقیت دیگرونُ ندارن .... بعدشم خدا پیغمبری اینجوری
مردم بیشتر مطمئن می شن اینا دُرس واسه همینجور شغلا ساخته شدن. بقول گفتنی
اسماشون بامُسماس. خودشون «دانشجو»ان شبانه روزم با دانشجوها سر و کار دارن. اونا
را ارشاد می کنن و نمی ذارن خدای نکرده شیطون بره زیر جلدشون کار دس ننه باباشون
بدن. این کجاش بده؟! اگه غلط نکنم یه امام دیگه که ازون یکی هم مقامش بالاتره، هم
معصوم تره و ارج و قرب بیش تری هم پیش خدا داره فرموده بود:
«اجتنبوا من مواضع الحسد». چشم حسود کور!
«نخود آش»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر