به این تصویر نگاه کنید. مزدور نابکار آماده
ی چکاندن ماشه است. اینجا لیبی است؛ کشوری که «ششلول بندهای جامعه ی جهانی» آن را بسوی
تکه تکه شدن بازهم بیش تر هُل می دهند تا نفتش را آسوده تر بربایند؛ نه! بهتر است
بگویم: برداشت کنند! در کشور ناکجاآباد دیگر نیازی به بستن پیمانی ظاهری و
فریبکارانه با فلان شیخ شکم گنده اسلام پناه نیست؛ جایی آزاد است چون قاره ی
جنوبگان و هر که زورش بیش، سهمش بیشتر!
همین آش را برای سوریه و ایران نیز بار
گذاشته اند و شگفتا که آن رهبر نادان مانند سگی که در سایه ی گاری ره می سپارد*، پشتیبانی اندک مردمی که رای خود را به صندوق های
گزینشی فرمایشی ریختند به حساب خود و جمهوری اسلامی اش واریز می کند؛ سخنان صورتک
امپریالیست های ینگه دنیا را به ریش می گیرد و درنمی یابد که هشدار بهنگام چین و
بویژه روسیه، جنگی ویرانگر را که می رفت تا آغاز شود، جلو گرفته است؛ و شاید تنها
اندک زمانی تا جا افتادن آش!
ب. الف. بزرگمهر ٢٠ اسپند ماه ١٣٩٠
* سگ در سایه گاری راه می رود و می پندارد که گاری را می کِشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر