کتاب تذکره اربیل پس از چند سال که مشغول ترجمه و باز نویس آن بودم سرانجام
با همت مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی به چاپ رسید. این کتاب گردانیده متن کهنی
است که اصلا به زبان سریانی بوده و از منابع ناب برای مطالعه در تاریخ اشکانیان و
ساسانیان و مسیحیت در ایران باستان است. چکیده ای از مقدمه کتاب به همراه عکس جلد
آن برای شما فرستاده می شود
با شرم و فروتنی
م. ف. ب.
=================================
مقدمه و توضيح مترجم
عنوان کتاب حاضر «Chronicle of Arbella» را استادان تاریخ
و مترجمان فارسي «وقايع نامه آربِلا» ثبت کردهاند. اما این مترجم پس از حدود پنج
سالی که صرف برگرداندن آن به فارسي؛ بازنویسی، ویراستاری و تهيه زير نويسها و
توضيحات کرد به اقتضاي سنت فارسي تذکرهنويسي و پس از صلاحديد برخي صاحب نظران
بهتر ديد که عنوان «تذکره اربيل» را براي کتاب برگزيند.[١]
وقايع نامه آربِلا يا تذکره اربيل اصلا متني است اصلا به زبان سرياني، و از
منابع بکري است که در شناخت دوره متاخر اشکانيان و اوايل سلسله ساساني حایز ويژگيهايي
است. اين متن زاويه تازهاي براي نگاه به آن دوران در اختيار پژوهنده قرار ميدهد. بدين معني که دوره ياد شده از تاريخ ايران را از چشم مسيحياني ديده و به ديد
خواننده ميآورد که غالبا در معرض تعقيبها و آزارها از سوي دستگاه حکومت مرکزي و
يا نمايندگان محلي حکومت ايران قرار داشتهاند. اين يکي از همان ويژگيهاست که
بدان اشاره کردم. ويژگي ديگر کتاب حاضر آشناتر کردن خواننده با سلسله مراتب مسيحي
و آگاه تر کردن او از چند و چون زندگي و روزگار مسيحيان ايراني آن عصر است. ديگر ويژگي اين متن روايت دست اولي است که از
نگاه مسيحيان به مغان و موبدان و نيز نگاه اينان به مسيحيان، و روابط اين دو گروه
از رهبران ديني مردم با همديگر دارد. تذکره اربيل روايت مسيحيان از اوضاع ايران از
اواخر اشکانيان تا سدههاي آغازين ساسانيان است. مترجم حاضر افتخار دارد که گزارشي
از متن انگليسي را در کتاب حاضر به خواننده فارسي زبان تقديم بدارد. اما از نقل
اجمالي از ادبيات سرياني و پيشينه اين وقايع نامه هم ناگزير است.
ادبيات کلاسيک سرياني شايد بيش از ديگر نحلههاي فرهنگ مکتوب مسيحي داراي
سابقه دراز و غني در وقايع نگاريهاي تاريخي است. در زمره اين ادبيات، آثاري چون
«وقايع نامه اِدِسا» متعلق به قرن ششم قرار دارد که در آن برخي سوانح پايتخت
مسيحيت سرياني در فاصله سالهاي ١٣٢ پيش از ميلاد تا ۵٤٠ ميلادي ثبت است، و يا
«وقايع نامه يوشِع» که جزيي است از «وقايع نامه ديونيزيوس» يا همان «وقايع نامه
زوقنين».
يکي از راز آلودترين وناشناخته ترین اين وقايع نامههاي سرياني همانا کتاب
حاضر، «وقايع نامه آربِلا» ميباشد که من آن را به اقتضاي سنت ايراني تذکره نويسي
و براي تقريب به ذهن، «تذکره اربيل» عنوان دادم. مولف اين اثر شناخته نيست و مطالب
آن مربوط به حوزه جغرافيايي مشرق فرهنگ سرياني است و اخباری از سوانح دين مسيح را
در اربيل، از سالهاي آغازين مسيحيت تا ميانههاي قرن ششم، می گزارد.
اين تذکره مشتمل است بر فصلهاي بيست گانه کوتاه و بلند در احوال نخستين
اسقفهاي اربيل. متن با شرحي از احوال اسقف پِقيدا آغاز ميشود که در سال ١٠٤ م. عهدهدار سمت اسقفي گرديد و به شرح حال حَنانه، بيستمين اسقف اربيل متوفا به سال ۵٤٤
م. پايان ميپذيرد.
آربِلا يا اربيل که امروز مرکز استان کردستان عراق است در آن روزگار کرسي
مطراني آديابن (حدايب) و از اميرنشينهاي کوچک واقع در مرز غربي ايران بود.
متن وقايع نامه آربِلا نخستين بار با ترجمه و تصحيح آلفونس مينگانا در سال ١٩٠۷
ميلادي- ١٢٨٦ خورشيدي- در لايپزيگ زير
شماره يکم از سلسله متنهاي سرياني چاپ و منتشر شد.
پيتر کاوِرو، که مبادرت به تازه ترین تصحیح این اثر کرده در مقدمهاش ميگويد
که اطلاعات تاريخي معتبري که دروقايع نامه ثبت است به مراتب بيش از آن چيزي است که
تا پيش از اين گمان ميرفت.
کتاب حاضر متنی است بیناجغرافیایی و بینافرهنگی. توضیح آن که این اثر مباحثی
از تاریخ کهن سرزمینی را باز می گویدکه امروزه به کردستان عراق شناخته می شود. در
روزگاری که دو امپراتوری بزرگ ایران و روم برقرار و همسایه یکدیگر بودند این سرزمین،
بین آن دو امپراتوری دست به دست می گشت. خاستگاه کتاب حاضر همان جغرافیایی است که
ویژگی آن تغییر مدام بوده است. اما از آن جغرافیا و از اهالی آن و سرنوشت آنان به
دلیل همان دست به دست شدن های مکرر، کمتر اطلاعی برجا مانده است. امتیاز ویژه این
کتاب همین است که متنی ناب و دست اول از آن سرزمین و مردمی است که در ملتقای دو
امپراتوری به سر می برده اند و مخصوصا احوال بخشی از آن مردم را که مسیحیان آشوری
باشند، به علاوه مشاهدات و خاطرات آنان را از آن هردو امپراتوری بازمی تاباند.
اين توضيح را نيز لازم ميداند که متن انگليسي اثر احتمالا به جهت تقيد
مترجم آن به اِتباع از سبک نگارش متن اصلي که سرياني بوده متني غامض و داراي تعقيد
فراوان است. کوشش چند ساله این مترجم متوجه آن بوده که متني در زبان فارسی فراهم
آيد که تا حد امکان روان بوده خواننده را دچار تکليف نسازد. در عین حال از وفاداری
به طرز نگارش اصل انگلیسی کتاب هم، تا جایی که از بضاعت قلم و فکر و خیال و دسترسی
های این جانب ساخته است، عدول نشود. اما ناچارم متذکر گردم که تذکره اربيل کتابي
است که بيشتر براي خواننده محقق و اهل غور و استقصا در تاريخ مفيد فايدهاي خواهد
بود. باز براي آسان کردن کار همین خواننده هم پانویسهاي زياد و برخی پیوست ها
تهيه کرده به متن افزوده ام. متن انگليسي هم در بعضي موارد پانويسهايي دارد که
اکثر آنها به متن فارسي آورده شده است. مگر آن دسته پانويسها که به زبان سرياني
بوده وعمدتا به تلفظها و بيان اختلاف قرائتها يا نسخهها مخصوص بوده است.
«تذکره اربيل» متني ديني است که ايران، دولتها و پادشاهان ايراني را دشمن
ميشناسد و از آنان بالجمله به عنوان دشمن و با الفاظ و عبارات خاص ياد ميکند[٢][٢] که گاه تند است و شاید که بر دوستدار تاریخ و فرهنگ ایرانی ناگوار آید. اين
يادآوري لازم است تا خواننده فارسي زبان از قبل زمينهاي ذهني به دست آورده و از
موضع متن که در برخی موارد غير ايراني است برآشفته نشود. گمانم تاريخ را اگر
بتوانيم از نگاه ديگران هم به دست آورده و بخوانيم و بدانيم، خيلي از نکات تاريک،
روشن خواهد شد و در پرتو نگاه جامعي که حاصل اضداد باشد خود را درست تر خواهيم
شناخت. اميد که اين ترجمه گامي در اين جهت بردارد.
فراهم شدن بازپسین روایت این ترجمه چنان که گفتم با صرف چندسال وقت و بازنویس
های چندین باره سراسر متن میسر گردید. در این چند سال که درکار این ترجمه بودم
بارها با برخی از استادان تاریخ ایران باستان، تاریخ مسیحیت، تاریخ آشور، تاریخ میان
رودان و روم شرقی، وپاره ای ازمتخصصان زبان های باستانی ونیزمترجمان برجسته رای زنی
ها کرده و از راه نمایی های آنان بهره ها گرفته ام. این یادآوری ها را می کنم تا
به رسم اخلاق علمی گردن نهاده باشم. اما چون اجازه آوردن نام های آنان را نگرفته
ام به بیان سپاس و حق شناسی کلی بسنده می کنم.
به برخی از کتاب خانه ها و مراکز علمی هم بارها رفته ام و دوستانی، برایم
دسترسی به منابع و مراجع را ممکن ساخته اند. بدون همه این برخورداری ها، کارم پیشرفتی
نمی کرد. اما نیازی به گفتن نیست که هرآن چه کاستی و کژی درکار آمده از قامت ناساز
بی اندام قلم این نگارنده است. . .
محمود فاضلی بیرجندی
[١] - متن انگلیسی گردانیده تیموتی
کرول است و انتشارات دانشگاه کاتولیک امریکا آن را در سال ١٩٨۵ منتشر کرده است.
[٢] . موبد موبدان ایران هم کشیشان نصارا را جادوگر خطاب می کرد.( نفیسی.
ص ۷٢ ) .
|||||||||||||||||
با سپاس از آقای فاضلی بیرجندی به خاطر
فرستادن پیشگفتار کتابی که به پارسی برگردانده اند، گرچه آگاهی من از تاریخ رویهمرفته
چندان نیست، با این همه تا آنجا که جُستار در چارچوب ریشه های تاریخی زبان ها می
گنجد تا این اندازه می دانم که زبان های ایرانی خاوری و باختری، بویژه شاخه ی
باختری آن و نیز فرهنگ ها و خرده فرهنگ های ایرانی، سرچشمه های بسیاری در زبان و
فرهنگ سُریانی دارند؛ فرهنگی درخشان، مه آلود و پر رمز و راز که شوربختانه بوسیله
ی تبارهای آریایی و دیگر تبارهای نیرومند آن دوران یکسره گواریده شده و از میان
رفته است؛ گرچه بسیاری آخشیج های زبانی و فرهنگی آن در کالبد زبان ها و فرهنگ های
دیگر و از آن میان زبان ها و فرهنگ های ایرانی، هستی خود را پی گرفته اند.
به نوبه ی خود، کار کوشمندانه ی آقای
فاضلی بیرجندی را ارج می گذارم و برایشان در آستانه ی سال نو کامیابی های بیش تر
در کار و زندگی و آفرینشی که پی گرفته اند، آرزومندم.
ب. الف. بزرگمهر ٢٢ اسپند ماه ١٣٩٠
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر