تارنگاشتی
چپ نما، پرسش و پاسخی از کسی به نام بهروز خلیق درج نموده که از جنبه های گوناگونی
که به هیچکدام آنها نخواهم پرداخت، چشمگیر است. برخی جاها را برجسته نمایش داده ام
و می پندارم به اندازه ای بسنده گویا هستند.
این
«پرسش و پاسخ» را می توان دنباله ی گند و گه کاری رشته نشست هایی با مدیریت
«اداره ی ویژه ایران» در وزارت امور خارجه ی ایالات متحد و سرویس های امنیتی ـ
جاسوسی برخی کشورهای اروپای باختری به شمار آورد که تاکنون با همکاری و همدستی گروه
های طرفدار پادشاهی در ایران، آلترناتیو سازان (آن ها را «چلبی
ساز» هم می توان نامید!)، مزدوران ایرانی تبار رنگارنگ امپریالیست های اروپایی و
امریکایی در جامه های "چپ"، راست و «پا در هوا» (بجای «میانه»!)،
پیشکاران یکی دو "شخصیت" لیبرال ـ دمکرات زندانی در ایران و نیز برخی
گیج و گول های جویای نام باشگاه سیاسی «بیا سوته دلان گرد هم آییم» چند پرده از آن
به نمایش در آمده است.
نامبرده
کوشش نومیدانه ای بکار برده تا باشگاه یاد شده را که نه هم اکنون یا حتا دو سه سال
گذشته که از گذشته ای دورتر در چنین نشست هایی (البته بیش تر در نهان و دور از چشم
"بیگانه") و از آن میان با «نیم پهلوی» شرکت مستقیم داشته، تا اندازه ای
که شده از زیر ضربه بیرون آورد. گرچه، سخن، تنها بر سر نشست با این و آن نیست که
بویژه پیشبرد سیاست های سازشکارانه و پر از نیرنگ و ریایی زیر پوشش چپ است که سال
ها از سوی آن «باشگاه سیاسی» پی گرفته شده و زمینه ی چنین نشست ها و آبروریزی های
پیامد آن ها را فراهم نموده است؛ آبروریزی هایی که آن «باشگاه سیاسی» شاید بیش از
هر حزب و سازمان و گروه سیاسی دیگری در آنها نقش داشته و نه آدم نامبرده و نه آنها
که پیش تر میداندار پیشبرد چنین سیاستی بوده اند، نمی توانند با آوردن «عذر بدتر
از گناه» یا بهانه هایی از این دست که «... دعوت از فعالین سیاسی صورت گرفته
بود و نه از احزاب و سازمان های سیاسی» یا «... تعدادی از دعوت شدگان تعلق
حزبی و سازمانی داشتند و نه نمایندگی»! بر روی آن ها ماله بکشند.
گفتار
و کردار وی تا اندازه ای مانند داستان آن آدمی است که در حضور ملانصرالدین، تیزی
در می کند و همزمان كفش خود را روی تخته کف اتاق می كشد تا صدای آن را بپوشاند.
ملانصرالدین نیز بی درنگ حسابش را چنین می رسد که:
صدای
آن را از میان بردی؛ بويش را چكار مي كنی؟!
برای
آنکه اندازه ی گند و گه پدید آمده را که بویش همه جا را فرا گرفته، دریابید، به تاکید
«... برای انتشار ارسال شده است» در چکیده یا پیشگفتار همان گاهنامه ی چپ
نما در زیر کمی باریک شوید که به نوبه ی خود گویاست!
از
پرسش های در میان نهاده شده، تنها پرسش نخست دارای اهمیت نسبی است؛ سایر پرسش ها از
دید من بیش تر برای ایز گم کردن و منحرف کردن توجه خوانندگان از پرسش نخست و نیز
کاهش ضربه ی وارد در میان نهاده شده و بیش تر پاسخ های آدم نامبرده درباره ی موضع
گیری های آن «باشگاه سیاسی»، دربرگیرنده ی ادعاهایی پوچ و بی پشتوانه است که در
کردار تاریخی با واقعیت همخوانی ندارند.
ب.
الف. بزرگمهر سوم اردی بهشت ماه ١٣٩١
||||||||||||||||
از کنفرانس واشنگتن تا درخواست کمک رضا پهلوی از اسرائیل
اخبار
روز: در این گفتگو که توسط سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) برای انتشار
ارسال شده است، آقای بهروز خلیق مسئول هیات سیاسی - اجرایی این سازمان،
پیرامون طرح حضور پررنگ سازمان فدائیان (اکثریت) در کنفرانس واشنگتن (مهرداد
مشایخی)، درخواست رضا پهلوی از دولت اسرائیل برای کمک به اپوزیسیون به جای حمله
نظامی به ایران، افشاگری سیمور هیرش در مورد آموزش مجاهدین در صحرای نوادا توسط
پنتاگون و همکاری با موساد و استفاده از اطلاعات آمریکا برای عملیات تروریستی در
ایران و مذاکرات ایران و کشورهای ١+ ۵ در ترکیه، به پرسش ها، پاسخ گفته است:
پرسش: گفته آقای شهریار آهی در برنامه افق صدای امریکا، این شبهه را در بین فعالین سیاسی به وجود آورد که گویا سازمان در کنفرانس واشنگتن (مهرداد مشایخی) شرکت دارد. آیا سازمان در این کنفرانس شرکت داشت؟
پاسخ: در کنفرانس واشنگتن (مهرداد مشایخی) دعوت از فعالین سیاسی صورت گرفته بود
و نه از احزاب و سازمان های سیاسی. تعدادی از دعوت شدگان تعلق حزبی و
سازمانی داشتند و نه نمایندگی. به گفته برگزارکنندگان کنفرانس، برخی از
آنان حامل پروژه معین از جانب حزب و سازمانشان بودند. مراجعه ای به سازمان ما
صورت نگرفته بود، لذا نماینده ای از جانب سازمان در آن کنفرانس شرکت نداشت و
سازمان هم کسی را برای شرکت در آن نفرستاده بود. مشارکت در کنفرانس به صفت فردی
بوده است. متاسفانه آقای شهریار آهی در برنامه افق صدای امریکا از حضور
پررنگ سازمان در کنفرانس صحبت کرد که نادرست بود. از جانب دبیرخانه شورای مرکزی
در همین رابطه، نامه زیر به برنامه افق ارسال شد و از اقای سیامک دهقان پور خواسته
شد که این نامه به اطلاع بینندگان رسانده شود.
خدمت آقای سیامک دهقان پور!
اختصاص برنامه افق به نیروهای اپوزیسیون کار مثبت و ارزنده ای است که امید است تداوم پیدا کند.
خدمت آقای سیامک دهقان پور!
اختصاص برنامه افق به نیروهای اپوزیسیون کار مثبت و ارزنده ای است که امید است تداوم پیدا کند.
در برنامه ای که شما پیرامون کنفرانس واشنگتن در روز پنجشنبه ٥ آوریل برگزار کردید، مطالبی توسط آقای شهریار آهی در مورد سازمان ما بیان گردید که شبهه آفرین بود:
١. آقای آهی از حضور پررنگ سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در کنفرانس واشنگتن سخن به میان آورد. در حالی که نماینده ای از سازمان ما در کنفرانس مشارکت ندارد و سازمان هم کسی را برای شرکت در آن نفرستاده است.
٢. طرح اینکه گویا سازمان های سیاسی از جمله سازمان ما در انتخاب نماینده برای شرکت در کنفرانس ها با مشکلات درونی روبرو هستند، غیر واقعی است.
٣. به گفته برگزارکنندگان کنفرانس، اعتماد آفرینی در بین نیروهای اپوزیسیون، یکی از اهداف برگزاری کنفرانس است. اما ایجاد شبهه و طرح غیرواقعی مسائل، به اعتمادآفرینی و نزدیکی نیروهای اپوزیسیون کمک نمی کند.
از شما درخواست می شود که این اطلاع را در برنامه روز دوشنبه افق اعلام کنید.
دبیرخانه شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
٨ آوریل ٢٠١٢
این متن در برنامه بعدی افق قرائت نشد و مسئله بگونه ای بیان گردید که گویا ما نسبت به عدم دعوت از سازمان معترض هستیم. در حالی که اعتراض ما نه به عدم دعوت، بلکه نسبت به طرح حضور پررنگ سازمان در کنفرانس بود.
پرسش: پیرامون دخالت دولت ها در تحولات سیاسی کشور بحث هائی در بین نیروهای اپوزیسیون جریان دارد. اخیرا آقای رضا پهلوی در مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی اسرائیلی مخالفت خود را با حمله نظامی به ایران اعلام کرده ولی از دولت اسرائیل خواسته است که به جای بمباران ایران به اپوزیسیون کمک کند. نظر سازمان در این مورد چیست؟
پاسخ: مخالفت آقای رضا پهلوی با حمله نظامی به ایران، موضعی است مثبت و همسو با بخش اعظم نیروهای اپوزیسیون. اما درخواست کمک او از دولت اسرائیل به اپوزیسیون، اقدامی است ناپسند و مغایر با نگاه و سیاست اکثریت نیروهای اپوزیسیون. آقای رضا پهلوی نه نماینده اپوزیسیون است و نه بخش اعظم نیروهای اپوزیسیون چنین درخواستی از دولت های خارجی از جمله دولت اسرائیل دارند. او طبعا از جانب خودش می تواند چنین سخنانی بر زبان راند ولی نباید آن را به حساب اپوزیسیون ایران جا بزند.
سازمان
ما به عنوان یکی از نیروهای اپوزیسیون، مخالف سرسخت گرایشی است که می خواهد تحولات
سیاسی در کشور با تکیه به دولت های خارجی رقم خورد. وارد کردن دولت های خارجی در
معادلات سیاسی کشور، اعتماد در بین نیروهای سیاسی را می شکند، به روند دمکراتیک
زیان می زند و می تواند پیامدهای فاجعه بار برای کشور ما داشته باشد. ما با این
گرایش که حامیانی در بین نیروهای سلطنت طلب و جمهوریخواه دارد، مرز داریم.
تحولات
سیاسی در طرد استبداد و استقرار دمکراسی در کشور ما اساسا باید با تکیه به
جنبش های اجتماعی، نیروهای سیاسی و طبقات و گروه های اجتماعی داخل کشور صورت گیرد.
پرسش: اخیرا سیمور هرش در مقاله ای که روز ششم آوریل در نیویورکر منتشر شده، نوشته است که علیرغم آن که مجاهدین خلق در لیست گروه های تروریستی دولت آمریکا قرار دارند، اما در صحرای نوادا آموزش دیده و با همکاری موساد و استفاده از اطلاعات آمریکا در عملیات تروریستی در ایران مشارکت داشته اند. شما اطلاعی از آن دارید و نظر سازمان نسبت به مسائل مطروحه چیست؟
پرسش: اخیرا سیمور هرش در مقاله ای که روز ششم آوریل در نیویورکر منتشر شده، نوشته است که علیرغم آن که مجاهدین خلق در لیست گروه های تروریستی دولت آمریکا قرار دارند، اما در صحرای نوادا آموزش دیده و با همکاری موساد و استفاده از اطلاعات آمریکا در عملیات تروریستی در ایران مشارکت داشته اند. شما اطلاعی از آن دارید و نظر سازمان نسبت به مسائل مطروحه چیست؟
پاسخ: ما اطلاع مشخصی در این مورد نداریم و نمی توانیم آن را تائید و یا
تکذیب کنیم. در این مطلب سیمور هیرش به موضوع مهم دیگری هم اشاره کرده است. آنهم
در مورد افشاگری سازمان مجاهدین در سال ۲۰۰۲ در رابطه با پروژه هسته ای رژیم
ایران. سیمور هرش نوشته است محمد البرادعی که در آن زمان مدیرعامل سازمان انرژی
اتمی بود، "بعدها به او اطلاع داده بودند که موساد منبع تامین این اطلاعات بوده
است".
سازمان مجاهدین از سال ٢٠٠١ و بعداز خلع سلاح شدن پایگاه اشرف، مدعی است که عملیات نظامی را کنار گذاشته و در سال های گذشته نیروی خود را برای خارج کردن نام خود از لیست گروه های تروریستی متمرکز کرده است.
اما نوشته سیمور هیرش حاکی از آن است که:
ـ بین سازمان مجاهدین و موساد رابطه نزدیکی وجود دارد و موساد اطلاعات و اسناد مربوط به پروژه هسته ای ایران را در اختیار مجاهدین می گذارد تا از کانال آن ها انتشار پیدا کند. مجاهدین هم پذیرای چنین اقدامی هستند.
ـ همکاری نزدیکی بین سازمان مجاهدین و پنتاگون وجود دارد و پنتاگون هم برای پیشبرد برنامه هایش در ایران از مجاهدین بهره می گیرد و مجاهدین هم تن به برنامه های پنتاگون می دهند.
ـ مجاهدین عملیات نظامی در داخل کشور را رها نکرده اند.
ـ مجاهدین با همکاری موساد در عملیات تروریستی در داخل کشور مشارکت دارند.
افشاگری سیمور هیرش، ادعای سازمان مجاهدین مبنی بر کنار گذاشتن عملیات نظامی در داخل کشور را زیر سئوال برده و مسائل جدیدی که در بالا به آن اشاره شد، به میان آورده است. سازمان مجاهدین لازم است رسما در مورد میزان اعتبار ادعاهای سیمور هیرش نظر دهد و صحت و سقم آن ها را مشخص کند.
سازمان مجاهدین از سال ٢٠٠١ و بعداز خلع سلاح شدن پایگاه اشرف، مدعی است که عملیات نظامی را کنار گذاشته و در سال های گذشته نیروی خود را برای خارج کردن نام خود از لیست گروه های تروریستی متمرکز کرده است.
اما نوشته سیمور هیرش حاکی از آن است که:
ـ بین سازمان مجاهدین و موساد رابطه نزدیکی وجود دارد و موساد اطلاعات و اسناد مربوط به پروژه هسته ای ایران را در اختیار مجاهدین می گذارد تا از کانال آن ها انتشار پیدا کند. مجاهدین هم پذیرای چنین اقدامی هستند.
ـ همکاری نزدیکی بین سازمان مجاهدین و پنتاگون وجود دارد و پنتاگون هم برای پیشبرد برنامه هایش در ایران از مجاهدین بهره می گیرد و مجاهدین هم تن به برنامه های پنتاگون می دهند.
ـ مجاهدین عملیات نظامی در داخل کشور را رها نکرده اند.
ـ مجاهدین با همکاری موساد در عملیات تروریستی در داخل کشور مشارکت دارند.
افشاگری سیمور هیرش، ادعای سازمان مجاهدین مبنی بر کنار گذاشتن عملیات نظامی در داخل کشور را زیر سئوال برده و مسائل جدیدی که در بالا به آن اشاره شد، به میان آورده است. سازمان مجاهدین لازم است رسما در مورد میزان اعتبار ادعاهای سیمور هیرش نظر دهد و صحت و سقم آن ها را مشخص کند.
پرسش: مذاکرات ایران و کشورهای ٥+١ در ترکیه در فضای مناسبی برگزار شد. سازمان
چه ارزیابی و موضعی نسبت به این مذاکره دارد؟
پاسخ: این بار برخلاف نوبت قبل، به گفته طرفین مذاکرات "سازنده" و "مثبت" بوده است. دبیر شورایعالی امنیت ملی جمهوری اسلامی گفته است که با "پیشنهادهای سازنده" در این اجلاس شرکت کرده بود. علیاکبر صالحی، وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی نیز پیشتر اعلام کرده بود که ایران خواهان گفتوگو و حل مسالمتآمیز مناقشه هستهای است. اینکه "پیشنهادهای سازنده" ایران چه بودهاند، هنوز روشن نیست. اما به هر روی این پیشنهادها چنان بودهاند که زمینههای ادامه گفتوگوها را فراهم آوردهاند.
در فاصله حدود پانزده ماه از مذاکره قبلی در ترکیه، خطر حمله نظامی به ایران افزایش یافته و تحریم های بین المللی ابعاد بی سابقه ای پیدا کرده است. تحریم ها نفت و گاز و نظام بانکی را در برگرفته و بر اقتصاد کشور تاثیرات مخربی گذاشته است. این امر نگرانی جدی در میان مردم کشور ما و نیروهای صلح طلب در سطح جهان به وجود آورده است.
این بار هیئت جمهوری اسلامی در مذاکرات از موضع طلبکارانه و تهاجمی فاصله گرفته و
پذیرفته است که مذاکران حول مسائل معین تمرکز پیدا کند. تغییر رفتار جمهوری اسلامی
در درجه اول به افزایش خطر حمله نطامی و تاثیرات فاجعه بار تحریم های بین المللی
بر اقتصاد کشور بر می گردد.
نشستن هیئت گروه شش کشور قدرتمند جهان و ایران پشت میز مذاکره، سخن گفتن از
"گفتگوی سازنده" و تداوم مذاکرات، نشان از گشایش فضای جدید دارد. لازم
است از آن استقبال کرد و امیدوار بود که بحران هسته ای از کانال گفتگو حل شود، خطر
حمله نظامی منتفی گردد و به تحریم اقتصادی کشور ما پایان داده شود.
حکومت ایران، اتحادیه اروپا و دولت اوباما نسبت به آغاز مذاکره و پیشرفت آن ابراز
خرسندی کرده اند و تنها بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، از این که دور بعدی
مذاکرات گروه ١+٥ با ایران به بیش از یک ماه دیگر موکول شده، ابراز ناخرسندی کرده
و گفته است: "نخستین احساس من اینست که به ایرانیها هدیه دادهاند، چرا که
بدین ترتیب ایران پنج هفته ی دیگر وقت به دست آورده تا غنیسازی اورانیوم را بدون
هیچ محدودیتی ادامه دهد". دانی آیالون، معاون نخست وزیر اسرائیل هم گفته است
که "نباید در دام فضای مثبت مذاکرات افتاد."
«اخبار
روز» ۲ ارديبهشت ۱٣۹۱
|||||||||||||||||||||||
پی نوشت:
برای آنچه «حُسن ختام» یا پایانی خوش
فرجام می نامندش، داستان « گردن کج گلابی» را که نمی دانم تا چه اندازه برابر اصل
آن است، ویژه ی آقای خلیق از یکی از تارنگاشت ها برگرفته ام که امیدوارم کمی به
این داستان کودکانه باریک شوند!
ب. الف. بزرگمهر سوم اردی بهشت ماه ١٣٩١
گردن کج گلابی
«یک پادشاه بود که وزیری داشت. پادشاه
به وزیرش گفت: در داخل یخچال چه داریم.
وزیر گفت: هیچی سرورم.
پادشاه به وزیرش گفت: برو روی یک کاغذ
بنویس که هر که غذاهای خوب و خوش مزه دارد بیاورد.
فردا غذاهای خوش مزه ای آوردند.
وزیر به مردم گفت: همه ی غذاهای خوب و
خوش مزه را به پادشاه بدهید.
پادشاه به مردم گفت: بروید به خانه هایتان.
اما یکی نرفت خانه اش ...
آن مرد که از هندوستان آمده بود به
پادشاه گقت: من یک چیز خوش مزه دارم که اگر به غذاها اضافه کنید، خیلی خوش مزه می
شود.
پادشاه به مرد گفت: می شود آن را بو
کرد؟
آن مرد گفت: بله می شود.
پادشاه به وزیر گفت: آن را بده به من بو
کنم.
آن گاه پادشاه آن را بو کرد و با یک
سرفه گردنش کج شد.
دکترها نتوانستند گردن کج پادشاه را
درست کنند.
بچه ها پشت پنجره می گفتند: گردن کج
گلابی، گردن کج گلابی
وزیر به پادشاه گفت: بیایید آن را
دوباره بو کنید، شاید گردنتان صاف شد.
پادشاه آن را بو کرد و سرفه کرد و گردنش
صاف شد.
آن چیز که بو کرده بود، فلفل بود ...»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر