«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ خرداد ۱۱, پنجشنبه

به قدر ذره یی ببر؛ لکن به دست آدم مده!

باورهای توده

آدم علیه السلام به خداوند عرض کرد جهت طبخ اغذیه آتش لازم دارم. حق تعالی فرمود:
«ای جبرئیل، از مالک (مَلِکِ دوزخ) به قدر ضرورت آتش برای آدم ببر.»

مالک گفت:
ـ چه قدر می خواهی؟

گفت:
ـ به قدر سرانگشتی.

گفت:
ـ زمین و آسمان بسوزد.

گفت:
ـ نیم سرانگشتی.

گفت:
ـ دیگر از زمین گیاه نروید، مگر آنکه زمینی دیگر خلق کند.

حق تعالی فرمود:
ـ مالک راست می گوید. به قدر ذره یی ببر لکن به دست آدم مده.

هفتاد مرتبه به آب فرو برد، بر سر کوه گذاشت، کوه را گداخت به مکان خود رفت.

آتشی که در دنیا هست از خودِ آتش جهنم است. چیزی نیست که آن را چاره کند.

از کتاب: «جنّت و نار»، حاج ملا اسماعیل سبزواری (نقل به معنی)

«کتاب کوچه»، «حرف آ»، دفتر سوم، احمد شاملو، چاپ دوم، تابستان ١٩٩۵

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!