«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ خرداد ۷, یکشنبه

پیروزی بزرگ تاریخی خرمشهر کار خدا نبود!

فرزندان توده های زحمتکش و انقلابی مردم ایران و فرماندهان هوشمند، کارآزموده و دلاور توده ای در آن نقشی ارزنده و قطعی داشتند!

در سالروز بازپس گیری خرمشهر و پیروزی تاریخی نیروهای نظامی ایران که فرماندهان هوشمند، کارآزموده و دلاور توده ای در آن نقشی ارزنده و قطعی داشتند از زبان فرماندهان ناکارآمد، دروغگو و چابلوس پیشین و کنونی جمهوری اسلامی که با ناکارآمدی خود بسیاری از نیروهای بسیج و سپاه را در جبهه ها به کشتن دادند، در روزهای گذشته همه گونه دلیلی درباره ی این پیروزی بزرگ تاریخی ـ بی هیچ اشاره ای به آن زنده یادان ـ بر زبان رانده شد. در "صادقانه" ترین این اظهارنظرها و سخنرانی با استفاده ی ابزاری از خداوند رحمان و رحیم شان که جنگ را برایشان به ارمغان آورد*، گفته شد که آن پیروزی یزرگ، کار خدا بوده است!

ویدئوی زیر، صرف نظر از بخشی از سخنان ابوالحسن بنی صدر که همه چیز را از دریچه ی تنگ کودتا برعلیه خویش نگریسته و ناکارآمدی اش در آن دوران را لاپوشانی می کند، بر حقیقت آن پیروزی تاریخی پرتو می افکند. سخنان حمید احمدی از فرماندهان پیشین ارتش و یکی از اعضای حزب توده ایران، گوشه هایی از ندانمکاری سران جمهوری اسلامی و شاید تا اندازه ای نابکاری های پس پرده ی کسانی چون هاشمی رفسنجانی در پیگیری سیاست ضدملی «جنگ، جنگ تا پیروزی» را از پرده بیرون افکنده، سخنان امروز همه ی کسانی را که در این سیاست نقش داشته و اکنون آن را به گردن مردگان می اندازند، رسوا می کند.

به شیوه ی برخورد از پیش حساب شده ی گرداننده ی آن رسانه ی امپریالیستی نیز باید خوب باریک شد که چگونه جُستار «تجدید قوا نمودن نیروهای عراقی» را دقیقا برای کاهش ضربه به رژیم جمهوری اسلامی پیش می کشد. اگر جای آقای احمدی بودم در پاسخ به پرسشی کژدیسه در این باره، ساده و روشن پاسخ می دادم:
پیروزی نظامی تاریخی ایران و شکست نیروهای «صددام» و پشتیبانان امپریالیستی وی در آن هنگام، همچنین پیروزی سترگ سیاسی بود که در پی آن بختی به مراتب بزرگ تر برای ایران در همه ی زمینه ها و از آن میان بویژه سمتگیری اقتصادی ـ اجتماعی به سود توده های مردم انقلابی میهن مان فراهم می نمود و کوچک ترین امکانی برای آغاز دوباره ی جنگ نزد افکار عمومی مردم عراق نیز برجای نمی گذاشت. امکان آفرینش جنگی دوباره در چنان صورتی، دستکم در دوره ای تاریخی کم و بیش نزدیک به صفر بود.

برای آنکه پربیراه نگفته باشم، نمونه ی پیروزی بزرگ تاریخی اتحاد جمهوری های شوروی و شکست دیو فاشیسم و امپریالیسم را نمونه می آورم. همه می دانند که ایالات متحد اتازونی (مانند انگلیس) چشم دیدن آن پیروزی بزرگ به سود نیروهای سوسیالیسم و صلح و در تارک همه ی آنها نخستین کشور سوسیالیستی جهان را نداشت. سردمداران دستگاه دیپلماسی و حاکمیت ایالات متحد اتازونی که اندکی پس از پایان جنگ به بمب اتمی دست یافته و نقشه هایی برای بمباران اتحاد شوروی تازه از خاکستر جنگ برخاسته در سر می پروراندند در چنان شرایطی که توده های مردم جهان، بویژه در اروپای باختری و ایالات متحد، روحیه ای به شدت ضد جنگ داشتند، از توان راه اندازی جنگی دیگر حتا با داشتن نیروی اتمی و توان مالی و نظامی بالا، دستکم در دوره ی تاریخی کوتاه مدتی، برخوردار نبودند. اشاره ی پیش تر بر زبان آمده از سوی ابوالحسن بنی صدر درباره ی سیاست فرسایشی نمودن جنگ از سوی امپریالیست های انگلیس و ایالات متحد در این گفتگو، بخودی خود نشان می دهد که جُستار پیش کشیده شده از سوی گرداننده برنامه درباره ی امکان تجدید قوا نمودن نیروهای عراقی و یورش دوباره ی آنها تا چه اندازه غیرمنطقی و نادرست بوده و دانسته و آگاهانه برای کژدیسه نمودن گفتگو و نیز کاهش ضربه به دوستان نزدیک خود در بالاترین اندام ها و نهادهای رهبری جمهوری اسلامی در میان نهاده شده است. به این مورد، می بایستی اشاره و بر آن پافشاری می شد.

ب. الف. بزرگمهر       هفتم خرداد ماه ١٣٩١  

* اشاره به گفته ی خمینی در آغاز جنگ




هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!