ویدئوی کوتاه زیر را ببینید. حراجی است برای
تاوان دادن به پدر بمب گذار انتحاری آینده که در آغاز سال ٢٠١٢ ترسایی در تالار
سخنرانی مهمانسرایی در جدّه (عربستان سعودی) انجام پذیرفته است.
جمعیت گرد آمده:
الله اکبر! الله اکبر! (خدا بزرگ است!)
ـ تکفیر (مرگ بر کافران!)
ـ پیروزی با خداست!
ابوصالح (پدر قربانی):
سلام علیکم! من، فرآورده ی کمرم (منظور
پسرش خالد است!) را به عنوان قربانی وقف شده می بخشم!
جمعیت گرد آمده:
ابوصالح، خدا نگهدارت باد!
ـ گرداننده ی حراج:
اجازه بدهید حراج را
با ٢٠٠٠٠٠ ریال (ریال سعودی) آغاز کنیم ... چه کسی بیش تر می پردازد؟ ٣٠٠٠٠٠، ٤٠٠٠٠٠،
٤٠٠٠٠٠! این خالد است ... مردم! ما نیاز به قربانی داریم ... آن
ها جان خود را فدا می کنند. ما به شما نیازمندیم که پول خود را فدا کنید. گران
کیسه (خسیس) نباشید! [پس از آن بهای قربانی افزایش می یابد.]
ـ ۵٠٠٠٠٠ ریال! ... ٦٠٠٠٠٠ ریال! مردم! بهای
بیش تری پیشنهاد کنید! ... این نعمتی است که هر روز رخ نمی دهد [داده نمی شود] ...
[کسی یک میلیون ریال پیشنهاد می کند. فریاد جمعیت و کف زدن پدر قربانی!]
ـ این، آن فداکاری است که از شما انتظار
داریم. چه کسی بیش تر می پردازد؟ [کسی یک میلیون و نیم پیشنهاد می کند. بازهم فریاد
جمعیت و کف زدن پدر قربانی؛ خود قربانی هم کف می زند!]
ـ کسی بیش تر پیشنهاد نمی کند؟ باید
ببندم؟ یک میلیون و نیم برای بار نخست! ... یک میلیون و نیم برای بار دوم ...
شادباش [به واپسین پیشنهاد دهنده پرداخت تاوان کمر پدر قربانی!]
برگردان: ب. الف. بزرگمهر
افزوده های درون [ ] از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر