«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ خرداد ۱۹, جمعه

سگ را از بند رها نموده اند!


نماینده ی سخنران حزب فراراست یونان: «سپیده دم طلایی» را ببینید که چگونه در یک برنامه سیاسی زنده صبحگاهی مهار خویش از دست داده، به روی نماینده ای از حزبی چپگرا (سیریزا) آب لیوانش را می پاشد و به دیگر نماینده ی شرکت کننده در برنامه از حزب پرافتخار کمونیست یونان یورش یرده، دست درازی می کند!

دوست فرستنده ای که نمی خواهد نامش را ببرم، جمله ای را در ای ـ میلش نوشته یا از جایی برگرفته که می گوید:
هنگامی که اوضاع اقتصادی بد می شود و توده ی مردم آغاز به دریافتن دلیل پیدایش آن می کنند، طبقات فرمانروا سگ خود: «فاشیسم» را از بند رها می کنند.

ب. الف. بزرگمهر   ١٩ خرداد ماه ١٣٩١


با سپاس فراوان از فرستنده

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!