«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ خرداد ۲۴, چهارشنبه

خوش نشینی در کلانشهرهای ایران

سرگردانی در آلونک‌های میلیونی پایتخت!

حکایت غریبانه ای است؛ حکایت تنهایی بی خانمان‌ها و کسانیکه در کلانشهرها به دنبال سقفی برای گذران زندگی شان هستند. آنهایی که از زندگی، تنها زنده بودن را آموخته اند و از خانه، تنها یک چاردیواری را مي‌شناسند که در آن روز و شب را سپری کنند و بس. این آواره‌هاي همیشگی، اینک به خوش نشین‌ها شهرت یافته اند. خوش نشین هایی که برای این نامگذاری بی هویت، باید همه هست و نیست خود را بپردازند و تن به هر خفت و خواری بدهند!

سه دهه پیش مسعود کیمیایی در فیلم سینمایی گوزن‌ها، برشی از این مردم تنها و غریب را در حالیکه هر یک سرنوشت تیره و تاریکی دارند در یک خانه با اتاقک‌های زیاد به تصویر کشید؛ خانه ای مانند «خانه ی قمر خانم»! اینک پس از گذشت سال‌ها از ساخت این اثر ماندگار در تاریخ سینمای ایران، خوش نشین‌های این فیلم در برشی بزرگتر و گسترده تر به نام تهران بزرگ در یک نقطه تاریک و تلخ به نام اجاره نشینی با یکدیگر مشترک شده اند و اینک شاهد انزوای کامل این بی خانمان‌ها و آواره‌ها در بنگاه‌های املاک برای یافتن سقفی کوچک هستیم. سقفی که گاهی بهای آن از دست دادن کرامت انسان‌ها و یا شاید هم تن فروشی زنان تنها و بی پناه است. راستی آیا اشک کسی هم برای این نمایش فرو پاشی رایگان ارزش‌ها جاری می‌شود؟!

برداشت اول: شعارهای مسکنی!
همه مسوولان ریز و درشت کشور از تعادل و ثبات بهای‌ مسکن و نظارت بر نرخ اجاره بهای مسکن در تهران بزرگ می‌گویند. از وزیر مسکن و راه گرفته تا رئیس اتحادیه مشاوران املاک در تهران تا تشکیلات نظارتی رنگارنگ کوچک و بزرگ. همه از برخورد با متخلفان سخن به میان می‌آورند. آمارهای ریز و درشت و رنگارنگ و دلچسب مسکن مهر از همه طرف سرازیر می‌شود. در واقع قرار است کرای در مسکن کشور روی دهد ... مسکن مهر در پرند ساخته شد.... مسکن مهر در پردیس لواسان ساخته می‌شود ... مسکن مهر در رودهن و بومهن ساخته می‌شود ... مسکن مهر در فردیس و اندیشه کرج ساخته خواهد شد. مسکن مهر ساخته می‌شود، ساخته شده است، ساخته خواهد شد و ... اینها همه تبلیغات وزارت مسکن و راهسازی و مسوولان این وزارتخانه است.

خسروی، رئیس اتحادیه مشاوران املاک تهران بزرگ، باور دارد که هیچ مرجعی نمی تواند برای بحران مسکن در کشور تصمیم گیری کند و اتفاقا واقعیت امر نیز گویای همین دشواری است! به باور خسروی، جُستار مسکن، تابع عرضه و تقاضا است و نرخ اجاره بهای مسکن نیز از دستورات مقام‌های حکومتی پیروی نمی کند. با بخشنامه‌های دولتی نمی توان مردم را وادار به پیروی از نرخ‌های دولتی در بخش رهن و اجاره مسکن کرد.

برداشت دوم: بگرد تا بگردیم!
بنگاه املاک پارک در خیابان آبشار حوالی خیابان ۱۷ شهریور تهران واقع شده است. در این خیابان، به فاصله چند متر از یکدیگر مانند قارچ، بنگاه‌های املاک که اکنون «مشاوران املاک» مامیده می شوند، قرار دارند. بیشتر بنگاه‌های املاک عضو «اتحادیه مشاوران املاک تهران» شده اند. حالا بیشتر آنها کد رهگیری دارند! به رایانه ساز و برگ یافته ااند و برخی دیگر هم از جاذبه‌های دیگری مانند دختران و زنان جوان بهره می‌برند؛ ولی در بیشتر این بنگاه‌های املاک، دلال هایی مشغول کارند که به مرور زمان، کارشناسانی ویژه کار (متخصص) و با تجربه در امر املاک شده اند.

اینک آنها می‌توانند برای سلیقه‌های مختلف، خانه هایی به پایه ی یک آلونک ۴۰ متری یا آپارتمانی به اندازه ی نصف دفتر رییس جمهور در خیابان پاستور تهران بجویند؛ ولی پیداست که هر کدام بهای خود را دارد ...

کارگری که دریافتی معادل ۴۰۰ هزار تومان در ماه دارد، چگونه می‌تواند و قادر خواهد بود تا خانه ای ۴۲ متری با نرخ ۱۰ میلیون سپرده با ۳۰۰ هزار تومان در ماه کرایه کند؟!

پارک‌های «۱۷ شهریور» و «زیبا» متر مربعی ۱۷ تا ۲۳ میلیون ریال است. اینجا نیز همه چیز در دست مالکان ساختمان‌هاست و نباید به دنبال منطق و مسائلی مانند بهای کارشناسی زمین و ملک و ساخت و ساز گشت. وقتی برای خرید یک باب آپارتمان ۴۲ متری واقع در خیابان ... به بنگاه املاک پارک مراجعه می‌کنم با بهای ۷۳ میلیون و ۵٠٠ هزار تومان روبرو می‌شوم. محمد شاهی، مشاور شاغل در این بنگاه، نرخ رهن این آپارتمان را ۲۰ میلیون تومان عنوان می‌کند! وی بهای خرید آپارتمان‌های نوساز در این منطقه را میان ۲۳ تا ۲۵ میلیون ریال برای هر متر مربع اعلام می‌کند و می‌گوید:
«متاسفانه بهای بهای اجاره و رهن خانه‌ها در این منطقه مانند بسیاری دیگر از مناطق تهران تابع هیچ منطق و اصولی نیست. البته ما به مالکان در باره نرخ‌های کاذب آنها اخطارهای لازم را می‌دهیم ؛ اما در نهایت این آنها هستند که تعیین می‌کنند ملک شان را به چه بهایی می‌خواهند بفروشند یا اجاره دهند.»

برداشت سوم: یاس و سرخوردگی!
در خیابان شهید بهرام سماواتی در حوالی پارک زیبا، در کوچه جعفر قلی، آپارتمان هایی فشرده در کنار یکدیگر قرار دارند. بهای فروش و اجاره و رهن این خانه‌ها دود از سر مستاجران و خریداران مسکن بلند می‌کند. نرخ فروش مسکن در کوچه جعفر قلی از ۱۸ تا ۲۰ میلیون ریال برای هر متر مربع است. نرخ اجاره مسکن هم برای واحدهای آپارتمانی در این محدوده کمتر از ۳۰۰هزار تومان با ۲۰ میلیون تومان پول پیش نیست. در خیابان شکوفه تهران در حوالی چهارراه شمس که در قدیم به آن دروازه دولاب می‌گفتند، از اینجا هم بیشتر است. نرخ یک باب آپارتمان ۴۲ متری نوساز در خیابان درودیان در حوالی خیابان شکوفه در طبقه اول ۲۳ میلیون ریال برای هر متر مربع است. در خیابان صفای غربی در حوالی میدان امام حسین، نرخ اجاره یک واحد ۴۶ متری ۴۸۰ هزار تومان کرایه با پیش پرداخت ۹ میلیون تومان است. همچنین در منطقه ۱۴ شهرداری تهران نیز شاهد این آشفته بازار نرخ‌ها هستیم. نرخ اجاره یک باب واحد مسکونی ۵۶ متری در طبقه سوم یک آپارتمان در خیابان نبرد شمالی، ۴۵۰ هزار تومان با پیش پرداخت ۱۵ میلیون تومان است. رهن کامل طبقه اول یک آپارتمان ۴۸ متری در خیابان نبرد شمالی در حوالی خیابان پیروزی ۲۶ میلیون تومان است و ... مرور این قیمت ‌ها و چین و چروک ابروهای مراجعه کنندگان بی پناه به دفاتر املاک و پاسخ‌های سرد و تند دلالان بنگاه دار، موجی از یاس و سرخوردگی در میان تهیدستان و آواره‌های جامعه میلیونی ایران ایجاد کرده است.

این تنها بخشی از سکانس کلیشه ای و پازل تکراری بحران مسکن در ایران زمین است. پازلی که انگار هیچ مسوولی در کشور، گرایشی برای گشودن نداشته و ندارد. کارگری که دریافتی معادل ۴۰۰ هزار تومان در ماه دارد، چگونه می‌تواند و قادر خواهد بود تا خانه ای ۴۲ متری با نرخ ۱۰ میلیون سپرده با ۳۰۰ هزار تومان در ماه کرایه کند؟! افزایش بی رویه و مهارنشدنی بهای اجاره‌ها در بیشتر کلانشهرها و بویژه تهران بزرگ که آلونک هایی کوچک و فشرده دارد، زنگ خطری جدی و چالشی غیر قابل کتمان برای دولت دهم بشمار می رود. زنگ خطری که از مدت‌ها پیش، صدای دهشتناک و زشت آن بلند شده است و همه ارزش‌های انسانی و اخلاقی را به تباهی کشانده است. یاد حرف‌های لیلا، زن سرپرست خانوار افتادم که با دو دختر جوانش در خیابان پیروزی تهران زندگی می‌کند. او برای راضی نگه داشتن صاحبخانه همه کاری می‌کند تا بتواند با همان کرایه پارسال، سالی دیگر را سپری کند. لیلا، حتی صاحبخانه اش را هم راضی کرده است! لیلا اکنون ۳۹ ساله است و شاید سال‌های هم بعد برای تهیه پول اجاره مسکن از دختران جوانش مایه بگذارد. شاید هم پایان زندگی تلخ و غمبار این خوش نشینی، خودکشی دسته جمعی آنها باشد. این گزارش اینجا به پایان می رسد، اما حکایت زشت و تلخ خوش نشینان تهیدست در یافتن آلونک‌های میلیونی تهران پایانی ندارد.

«آزادنگار»

این گزارش از سوی اینجانب ویرایش، پاکیزه و پارسی نویسی شده است. عنوان آن را نیز از متن گزارش برگزیده ام.      ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!