پیشکش به «رمّال اقتصادی» جمهوری
اسلامی که پایش را هر ازگاهی از گلیم پوسیده اش به
جاهای دیگر دراز می کند!
«مولانا اکبر بوقلمون» در راه به «صادق
رمال» رسید. پرسید در «اقتصاد» کشور چیزی کاشتی که اکنون به کار دیگر پرداخته ای؟
گفت: چیزی نکاشته ام که به کار آید.
گفت: پدرت نیز چنین بود. هرگز چیزی
نکاشت که بکار آید.
با دستبرد به داستانی کوتاه از طنزپرداز
بزرگ میهن مان: عُبید زاکانی
ب. الف. بزرگمهر ١١ خرداد ماه ١٣٩١
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر