نمونه ای از پیاده نمودن قوانین اسلام ناب محمدی
با مهریه هایی سنگین به عقد این و آن
درمی آیند تا سپس طلاق گرفته، با طلای بدست آمده، زندگی شان را سر و سامانی بدهند.
نه عشقی در کار است و نه تعهدی اخلاقی یا وجدانی! همه چیز را از میان برده اند و
تا آنجا که من آگاهی دارم، حتا تا ژرفای روستاهای دوردست نیز پیش رفته است: نمونه
ای دیگر از پیاده نمودن قوانین اسلام ناب محمدی در میهن مان و نتایجی که می بینیم.
در شهر بزرگی چون تهران،چنین کار ناجوانمردانه ای برای برخی یک ناندانی از آب در
می آید که هربار با هالویی دیگر آزمایش کنند! همه چیز را هم که می شود، الحمدلله خرید؛
از «پرده ی بکارت چینی» و مدرک دکترای "هوایی" گرفته تا شناسنامه ای
تازه که هیچ نشانه ای از گذشته در آن نیست: «کُنتور»ی (شمارشگر) "تازه"،
آماده ی بهره برداری آقای هالو که می پندارد به «هلویی نوبر و دست نخورده»، دست
یافته است!
بازهم خدا را شکر که بجای شتر، طلا می
توان پرداخت؛ وگرنه، روشن نبود چه اوضاعی پیش می آمد! شاید می بایست کاروانسراهای
شاه عباسی هم برای نگهداری آن حیوان مُقدّس که خداوند کریم وی را همردیف آدم نهاده
است نیز اینجا و آنجا ساخته می شد؟!
ب. الف. بزرگمهر یکم تیر ماه ١٣٩١
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر