بی هیچ گفتگو، اگر نیروی انقلابی و میهن پرست، دربرگیرنده ی بدنه ی نیروهای نظامی و سپاهی ایران، نتوانند از اندک بخت برجای مانده برای رهایی میهن مان از دست حاکمیتی ناتوان، به هنگام سود برند و از تکه پاره شدن سرزمین ایران و به جان هم افتادن خلق های آن جلوگیری نمایند، امپریالیست ها و نوکرانشان، میهن مان را به آتش خواهند کشید. راه دیگری برجای نمانده است. شاید زودتر از آنچه به پندار آید، در برابر این دو گزینه قرار خواهیم گرفت:
یا ماندن در کنار توده های مردم و بسیج همه ی خلق های میهن مان برای آمادگی هرچه بیش تر و رویارویی با دشمنان اهریمنی که دست اندازی به ایران را عملا آغاز نموده اند؛ یا همراهی با چپاولگران اجتماعی، سرخم نمودن و پیوستن به جبهه ی دشمن برای نگهداشت جان و شاید لقمه نانی آلوده در دامن اربابان آینده! اربابانی که در صورت برتری و پیروزی، کارِ رژیم پوسیده ی جمهوری اسلامی را در به باد دادن هست و نیست ایران به فرجام رسانده، سنگ روی سنگ برجای نخواهند گذاشت. اکنون، هنوز بختی اندک برجاست؛ چنانچه از جای نجنبید، سرتان برباد خواهد رفت. همه ی نیروی اهریمنی دشمن، همدستان و مزدورانش برای نابودی واپسین امکانات پایداری و رزم مسلحانه در کشورمان سمتگیری شده و می شود. هنگامی که نخستین ضربه فرود آید، دیگر کمی دیر بوده و کار با دشواری های بازهم بزرگ تری همراه خواهد شد؛ بویژه چنانچه ابتکار عمل به دست دشمن بیفتد. تجربه ی لیبی پیش روی ماست: تجربه ای تلخ؛ ولی ارزنده. از آن باید آموخت!
در صورت کامیابی چنین اقدام میهن پرستانه ای که هر لحظه دیرتر انجام گیرد، پیامدهای زیانبار سترگ تری برای همبستگی خلق ها و یکپارچگی میهن مان دارد، انجام بی درنگ اقدامات زیر بسیار ضروری است:
ـ سازماندهی شورای موقت فرماندهی و اداره ی کشور با همیاری و همکاری نمایندگان کارگران و زحمتکشان و نیز نمایندگان همه ی خلق های ایران؛
ـ شناسایی «خودمختاری اداری ـ فرهنگی» برای همه ی خلق های کم شمارتر ایران و زمینه سازی اجرای آن با همیاری و همکاری نمایندگان شان؛
ـ شناسایی حقوق صنفی ـ سیاسی کارگران؛
ـ بسیج کارگران و زحمتکشان در کالبد شوراهای شهر وروستا و دیگر نهادهای صنفی ـ سیاسی توده ای و سپردن اختیارات گسترده در زمینه های گوناگون سیاسی و اقتصادی ـ اجتماعی به آنها، بویژه دیده بانی و بازرسی تولید و توزیع کالا (بازرگانی درون کشور)؛
ـ دستگیری همه ی همدستان شناخته شده امپریالیست ها در ایران از دارندگان «کارت سبز» و «تازی تخمگان» ایرانی نما گرفته که به مجلس شورا، «شورای امنیت ملی» و دیگر نهادهای اداری و قضایی کشور راه یافته اند تا جاسوسان شناخته شده امپریالیست ها در همه جا؛
ـ دستگیری همه ی دزدان کوچک و بزرگ، شناخته شده یا در پشت پرده حاکمیت جمهوری اسلامی و پیرامون آن؛
ـ جلوگیری از فرار گسترده ی سرمایه که با حجمی انبوه و به شکل های گوناگون و از آن میان قاچاق گسترده ی آثار تاریخی ایران پی گرفته می شود؛
ـ سرکوب بورژوازی بزرگ بازرگان پیشه و لیبرال و همه ی نمایندگان آن در ایران به عنوان «ستون پنجم» دشمن در کشورمان؛
ـ در دست گرفتن بازرگانی خارجی کشور از سوی شورای موقت فرماندهی و اداره ی کشور؛
ـ آزادی همه ی زندانیان سیاسی که در سوی خلق و زحمتکشان میهن مان ایستاده اند؛
ـ آزادی همه ی کوشندگان صنفی ـ سیاسی کارگری؛ ...»*
ب. الف. بزرگمهر ٢۷ دی ماه ١٣٩٠
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر