به پرسش و پاسخ زیر کمی باریک شوید و آن را با روز و روزگار توده های مردم ایران بسنجید! آنگاه، بخوبی دست تان می آید که تا چه اندازه نادان، واپسگرا، وامانده در گشایش دشواری های مردم و از همه چشمگیرتر فریبکارند.
پرسشی از آخوندی به نام «وحید خراسانی»
شده که نیمی از پاسخ را در آن چپانده و به خورد وی داده اند؛ پرسش، بگونه ای است
که از دو حالت دستِ بالا یا دستِ پایین (و نه میانگین!) بیرون نیست؛ یا نادانیِ
تمام عیاری در آن نهفته یا تردستیِ بسیار باریک که اگر پاسخ دهنده نیز، آدمی نادان
یا فریبکار باشد١، در و تخته پیشاپیش با هم جفت شده و نتیجه یکی
است؛ زیرا پاسخ دهنده همان را پی می گیرد که برایش آماده نموده اند؛ چنانکه گویی،
پیشاپیش همدستی در کار بوده است:
«من این را می پرسم و تو آن را بگو!»
پرسش چنین است:
«آیا توسّل به اهل بیت و حاجت خواستن از
ایشان با اینکه همهی امور در دست خداست، منافات ندارد؟» و نکته ی محوری و
کژدیسه شده در این پرسش، همان است که آن را برجسته نمایش داده ام. آرش آن نیز ساده
و روشن این است که هیچ پدیده و رویدادی بدون خواست (مشیّت)، اراده و دستور (اذن)
خداوندی روی نمی دهد و به انجام نمی رسد. بنیاد چنین شیوه ی نگرشی نیز که برخی
اندیشمندان دینی کوشش نموده اند، آن را به اراده ی آدمی پیوند داده و راه میانبری
یابند، برخی آیه های قرآن است که به روشنی خواست و اراده ی آدمی را هیچ شمرده و
همه چیز را پیشاپیش از سوی خداوند تعیین شده می داند. یکی از این آیه ها چنین است:
«ما قطعتم من لینه او ترکتموها قائمه علی
اصولها فباذن الله و لیخزی الفاسقین» (آیه ی پنجم از سوره حشر)
«هر درخت نخل با ارزشی را که قطع کردید یا
آن را به حال خود واگذاشتید، همه به اذن خدا بوده و برای آن بود که فاسقان را رسوا
کند».٢
بر پایه ی این شیوه نگرش واپسگرایانه و
توجیه کننده ی تیره روزی و بدبختی شمار میلیونی مردم در کنار "خوشبختی"
و سروری انگل های اجتماعی، توده ی مردم هیچ نقشی در سرنوشت خود ندارند و آنچه هست،
همان است که خداوند رحمان و رحیم خواسته و اراده نموده است؛ حداوندی که بی اجازه ی
او برگ از درخت نمی ریزد! بر بنیاد این شیوه ی نگرش که زیر پوشش دین و مذهب، بهره
ها و سودهای کلان بهره کشان در هر دوره ای از تاریخ را پاس می دارد، انقلاب بهمن ١٣۵۷
ایران نیز کار توده های مردم نبوده و خواست خداوند و امام زمان، سبب سوار شدن مشتی
دوالپای انگل و مفتخوار بر گرده ی آنها بوده است.٣
از صغرا و کبرای سخنان آخوند نادان و
فریبکار که بگذریم، فشرده ی آنچه در تایید آن نکته ی کژدیسه شده در پاسخ وی می
یابیم، جمله ی زیر است:
«انبیاء بزرگ الهی نیز به اذن خدای تعالی
به روا نمودن حاجات مردم اقدام نموده و به اذن خدای تعالی اموری را که از عهدهی
انسانها خارج است، انجام میدادند ...»
به این ترتیب، فشرده ای از پرسش و پاسخ،
چنین از آب در می آید:
چون «همهی امور در دست خدا ...» و «...
از عهدهی انسانها خارج است »، «شیعه به ائمه متوسل میشوند و از ایشان چیزی طلب
مینمایند؛ از این جهت ... که ائمه حجّت خدا بوده و وسیله و واسطه بین خلق و خدای
تعالی میباشند و هر عطایی که از ایشان برسد به اذن خدای تعالی و فضل اوست ...»
این سخنان آرش دیگری نیز در خود می پرورد که چنانچه «حاجت»
های شما پذیرفته نشد، به هر آنچه بر سرتان آمده و می آید، خرسند باشید و دست
به نافرمانی نزنید؛ زیرا خواست و اراده ی خداوند چنین بوده است.
نکته ی دیگر که به نوبه ی خود مهم است،
کاربرد واژه ی «حاجت» بجای «ضروریات»
در پرسش و پاسخ است. اگر بینگاریم که پرسشگر، آرش واژه ی «حاجت»٤ را درست نمی داند، آخوند وحید خراسانی باید آن
را نیک بداند! بنابراین، به گمان بسیار خود را به نادانی می زند که خواست ها و نیازهای توده های
مردمی که گاه به نان شب خود نیز نیازمندند و بچه هایشان گرسنه سر بر بالین می
گذارند را حاجات می نامد.
ب. الف. بزرگمهر چهارم امرداد ماه ١٣٩١
پانوشت:
١ ـ در موردهایی اینچنین، بیشتر آمیخته ای از هر دو بوده و نمونه ی مشخص آن
آخوندی به نام هاشمی رفسنجانی است!
٢ ـ فشرده ای از «تفسیر المیزان»:
«ما قطعتم من لینه او ترکتموها قائمه علی اصولها فباذن الله و لیخزی الفاسقین»:
«شما هیچ درخت نخلی را قطع نمی کنید و هیچ یک را سرپا نمی گذارید، مگر به
اذن خدا و همه اینها برای آنست که خدا فاسقان را خوار وذلیل کند» روایت شده که
رسول خدا ص دستور دادند که نخلستان بنی نضیر را قطع کنند، همینکه چند نخل را قطع
کردند، یهود فریاد برآوردند:
ای محمد تو همواره مردم را از فساد در زمین نهی می کردی؟ حال این درختان
خرما چه گناهی دارندکه آنها را قطع می کنی؟ در جواب آنها این آیه نازل شد و فرمود:
«شما مسلمین هیچ نخلی را قطع نمی کنید وبه جا نمی گذارید، مگر به اذن خدا،
چون اراده کرده که مصالحی را به ظهور برساند و از جمله این مصالح این است که
فاسقان بنی نضیر را خوار و ذلیل کند.»
(http://tadabbor.org/?page=tadabbor&SOID=59&AYID=5&TPIV=T2)
برخلاف سخنانی که از سوی برخی از به اصطلاح دانشمندان دینی گفته شده و می
شود، کتاب قرآن که مدت ها پس از مرگ محمد پیامبر اسلام گردآوری و نوشته شده، نیز مانند
سایر کتاب های دینی، به درازای تاریخ بارها بازنویسی و درونمایه ی آن مورد دستبرد
قرار گرفته است. اینِ، یکی از نمونه های آن است که خداوند به میانجیگری محمد، آیه
را برای جلوگیری از زد و خورد میان مسلمین که به کار ناشایستی دست زده بودند و سوزاندن
دل یهودیان درون دژ که آن نخل ها کاشته ی دست و از آنِ آنها بوده، فرو فرستاده (نازل نموده) است! به گمان بسیار، صورت نخستین آیه، چنین بوده است. ب. الف. بزرگمهر
٣ ـ به گفته ی گستاخانه و
بیشرمانه ی آن آخوند دلقک کاشی سال ها پیش از این!
٤ ـ در مجمع
السلوک آمده است : ضرورت مقداری را گویند که آدمی بی آن بقا نیابد و آن را
حقوق نفس نیز گویند و حاجت، مقداری را گویند که آدمی بی آن بقا یابد؛ معهذا
بدان محتاج شود، چون جامه ی دوم بالای پیراهن و نعلین در پای. (واژه نامه ی دهخدا)
|||||||||
چرا مردم از امامان حاجت میخواهند؟
حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی در
پاسخ به این پرسش که آیا توسّل به اهل بیت و حاجت خواستن از ایشان با اینکه همهی
امور در دست خداست، منافات ندارد؟ پس چرا مردم از ائمه حاجت میخواهند؟ ،بیان
داشت:
مسألهی توسل یکی از مباحث بسیار عمیق
در فرهنگ اسلام است و توضیح آن نیاز به بحث فراوانی دارد؛ ولی مختصراً به نکاتی
اشاره مینمائیم اگر شیعه به ائمه متوسل میشوند و از ایشان چیزی طلب مینمایند،
از این جهت است که ائمه حجّت خدا بوده و وسیله و واسطه بین خلق و خدای تعالی میباشند
و هر عطایی که از ایشان برسد به اذن خدای تعالی و فضل اوست خدای تعالی در سورهی
مائده آیهی ٣۵ میفرماید «وابتغوا الیه الوسیلة» برای تقرب به خدا وسیلهای بجویید.
و از ما خواسته است که در مقام در خواست
از او وسیله و واسطهای قرار دهیم و بهترین واسطه و وسیله همان کسانی هستند که خدای
تعالی ایشان را حجت قرار داده و در بالاترین درجات قرب قرار داشته و مقرب ترین و
نزدیک ترین مخلوقات به خدای تعالی میباشند؛ لذا در دعای توسل اهل بیت را شفیع خود
در درگاه خدا قرار داده و به واسطهی ایشان به خدای تعالی رو مینماییم.
آنچه از آیات قرآن کریم استفاده میشود
این است که انبیاء بزرگ الهی نیز به اذن خدای تعالی به روا نمودن حاجات مردم
اقدام نموده و به اذن خدای تعالی اموری را که از عهدهی انسانها خارج است، انجام
میدادند؛ و این مطلب نه تنها شرک نیست که عین توحید است؛ چرا که تمام این
افعال به اذن الهی و دستور او صورت میگیرد. لذا در قرآن کریم، سورهی آل عمران آیهی
٤٩ آمده است که حضرت عیسی فرمودند:
«انی اخلق لکم من الطین کهیئة الطیر
فانفخ فیه فیکون طیرا باذن الله و ابرئ الاکمه و الابرص و احی الموتی باذن الله» آیا
میتوان حضرت عیسی را به شرک متهم نمود؟
از آنجا که به نصّ قرآن حضرت عیسی،
مردگان را به اذن خدای تعالی زنده مینماید و این مطلب شرک نمیباشد، انجام این
امور از اوصیاء پیامبران و اولیاء الهی نیز شرک نبوده و عین توحید میباشد.
خاستگاه: تارنگاشت آخوند وحید خراسانی
این پرسش و پاسخ، تنها اندکی در نشانه گذاری ها از
سوی اینجانب ویرایش شده است. برجسته نمایی های متن نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر