پیش بینی رویدادهای شوم آینده و چیره شدن تازیان بر ایران
پادشاهی یزدگرد، شاهنامه ی فردوسی، جلد نهم، چاپ مسکو
همانا که آمد شما را خبر
|
که ما را چه آمد ز اختر به سر
|
ازین مارخوار اهرمن چهرگان
|
ز دانایی و شرم بیبهرگان
|
نه گنج و نه نام و نه تخت و نژاد
|
همیداد خواهند گیتی به باد
|
بسی گنج و گوهر پراگنده شد
|
بسی سر به خاک اندر آگنده شد
|
چنین گشت پرگار چرخ بلند
|
که آید بدین پادشاهی گزند
|
ازین زاغ ساران بیآب و رنگ
|
نه هوش و نه دانش نه نام و نه ننگ
|
که نوشین روان* دیده بود این بخواب
|
کزین تخت بپراگند رنگ و آب
|
چنان دید کز تازیان صد هزار
|
هیونان مست و گسسته مهار
|
گذر یافتندی به اروند رود
|
نماندی برین بوم بر تار و پود
|
به ایران و بابل نه کشت و درود
|
به چرخ زحل برشدی تیره دود
|
هم آتش بمردی به آتشکده
|
شدی تیره نوروز و جشن سده
|
از ایوان شاه جهان کنگره
|
فتادی به میدان او یکسره
|
کنون خواب را پاسخ آمد پدید
|
ز ما بخت گردن بخواهد کشید
|
شود خوار هر کس که هست ارجمند
|
فرومایه را بخت گردد بلند
|
پراگنده گردد بدی در جهان
|
گزند آشکارا و خوبی نهان
|
بهر کشوری در ستمگارهیی
|
پدید آید و زشت پتیارهیی
|
نشان شب تیره آمد پدید
|
رگ روشنایی بخواهد برید
|
* کسری انوشیروان ساسانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر