«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ مهر ۲۱, جمعه

هُشداری به باراک حسین اوباما و همه ی تبهکاران دست اندرکار حاکمیت یانکی!

هواپیماهای جنگی بی سرنشین یانکی روزانه جان بسیاری از شهروندان افغانی و پاکستانی را می گیرند!

گزارش زیر یکی از گزارش های نه چندان اندکی است که درباره ی یورش هواپیماهای جنگی «یانکی» ها به فلان یا بهمان گروهِ از دیدِ «ششلول بندهای جامعه ی جهانی»، تروریست انجام گرفته و شماری از آن ها را نابود کرده است.

در پیِ برخی از این یورش ها روشن شده که غیرنظامیان و از آن میان زنان و کودکان خردسال نیز جان خود را از دست داده اند. چنین به نظر می رسد ـ و اینجانب در آن باره کم ترین گمانی ندارم ـ که اینگونه یورش ها از سوی هواپیماهای جنگی بی سرنشین، بیش تر آزمایش ها و تمرین هایی برای بررسی بازیافتِ کارِ این جنگ ابزارهای مرگبار و بهبود هرچه بیش تر کارآیی آنهاست؛ و نه یورش به این یا آن گروه طالبان یا گروه های همانند! روشن ترین دلیل آن نیز این است که در بسیاری موردها، آماج هایی هدفگیری شده اند که کاملا غیرنظامی بوده اند؛ به عنوان نمونه، گروهی زن در حال شستشوی رخت و جامه در کنار رودخانه.

در همینجا نکته ای را به باراک حسین اوباما و همه ی تبهکاران دست اندرکار حاکمیت یانکی و دیگرانی چون تونی بلر یادآور می شوم تا شاید کمی در آن باره بیندیشند یا بهتر بگویم: اندیشناک شوند!

اگر سیاستمداران تبهکار نسل های گذشته در این کشورها، آن ها که به عنوان نمونه دستور بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی را صادر کردند به مرگ طبیعی از جهان گورشان را گم کردند، نسل تبهکاران بلندپایه ی امروزی، چنانچه جهانی برجای بماند، بی گمان سرنوشت دیگری خواهد داشت.

بزرگ ترین چالش کنونی و آینده ی جهان، دستیابی به سوسیالیسم و ساختمان جهانی برپایه ی آدمیّت یا نابودی کره ی زمین با همه ی جاندارانش است. این چالش در آینده، شتاب بازهم بیش تری خواهد یافت. سخن حتا بر سرِ یک سده نیست؛ آنچنانکه آن پروفسور گِردمغز چینی درباره ی درازای نخستین مرحله ی رشد سوسیالیستی در کشورش پیش بینی نموده بود. روند پرشتاب فن آوری چنین امکان و اجازه ای را نخواهد داد. سخن بر سر دستِ بالا چند دهه است؛ و نه بیش تر!

اگر جهانی برجای بماند که بیگمان سوسیالیستی خواهد بود، همه ی شما به دادگاه رسیدگی به تبهکاری های جنگی سپرده خواهید شد؛ دادگاهی مانند دادگاه نورنبرگ؛ ولی نه برای تبهکاران یک کشور؛ برای همه ی تبهکاران و آدمکشان از هر ملیت و تباری! و هر که بامش بیش، برفش بیش تر. برای شما از کوچکی یا بزرگی وجدان سخن نمی گویم. گناه شما هم اکنون نیز سنگین است و آنچه در لیبی به انجام رسانده اید، برای این جهان و آن جهان تان بس است.

امیدوارم در این باره نیک بیندیشید.

بهزاد انصاری (ب. الف. بزرگمهر)    ٢٠ مهر ماه ١٣٩١

از دوستان و رفیقانی که به زبان انگلیسی چیرگی دارند، خواهشمندم متن بالا را (احتمالا با ویرایش درخور و بهتر) به این زبان برگردانده، برایم بفرستند.  ب. الف. بزرگمهر


|||||||||||||||||||||||

حمله هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی در پاکستان ۱۱ کشته بر جای گذاشت

مقامات پاکستانی گفته اند که در اثر حمله یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی به یک پایگاه شبه نظامیان تندرو در آن کشور یازده نفر کشته شده اند.
این پایگاه در منطقه قبایلی پاکستان در نزدیکی مرز افغانستان قرار داشته و به گفته مقامات پاکستانی، اکثر کشته شدگان از اتباع افغانستان بوده اند.

آمریکا در طول دو روز گذشته دو بار به پایگاههای طالبان در شمال غرب پاکستان حمله کرده است.

هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی در حمله اخیر چهار موشک به سوی پایگاه طالبان شلیک کرد.
شش نفر در این حمله مجروح شده اند اما پاکستان می گوید ممکن است تعداد کشته شدگان بیشتر شود.
یک مقام امنیتی پاکستانی گفته است که طالبان اکنون منطقه را بسته‌اند و در حال جمع کردن اجساد هستند.

پایگاه تخریب شده به نیروهای حافظ گل بهادر تعلق داشت که او خود به گروهی از تندروهای پاکستانی موسوم به شبکه حقانی نزدیک است.

آمریکا می گوید شبکه حقانی مسئول تعداد زیادی از حملاتی است که در سال‌های اخیر در افغانستان انجام شده اند.

دیروز (چهارشنبه)، حمله یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی به یک پایگاه دیگر طالبان در شمال پاکستان پنج کشته بر جای گذاشت.
دولت پاکستان مخالف حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در آن کشور است و می گوید که آمریکا با این حملات حاکمیت پاکستان را نقض می کند.


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!