«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ آبان ۵, جمعه

درود بر نماد وجدان دوران ما: فیدل کاسترو!

زنده باد کوبا و مردمانش!


۲ نظر:

ناشناس گفت...

ba salam har chand fidel castro ra besyar doost midaram vali hanooz ellate defaae coba ra azjomhoori eslami dar sazmane melal ranafahmidam aya anha raham farib dade and agar dalilash ra midanid sepasgozar mishavam be manham befarmaeid movaffagh bashid

ب. الف. بزرگمهر گفت...

دوست گرامی!

با سپاس از اینکه به تارنگاشت من سر زده اید، درپاسخ به پرسش شما، پیش از هر چیز باید بگویم که آگاهی من در این زمینه جندان نیست که بتوانم پاسخ شما را همه جانبه بدهم. این نکته است که باید پیشاپیش درنظر گرفت!

با این همه، موردهایی هست که می توانم روی آن هاانگشت بگذارم. به آن ها تنها اشاره می کنم:

الف. پشتیبانی از هر ملتی (که به ناچار دولت آن را نیز دربرمی گیرد) که در برابر امپریالیست ها حتا در چارچوب سخن (و نه کردار!) می ایستد، وظیفه ی همه ی کمونیست ها در سراسر جهان است. می پندارم که پشتیبانی کشور کوبا و برخی دیگر کشورها، آنهم در زمینه های مشخصی، از این چارچوب فراتر نرفته و نمی رود؛


ب. در این زمینه، بگونه ای دانسته و آگاهانه برای همردیف و همراستا ارزیابی نمودن کشور پرافتخاری چون کوبا و در ردیف های پس از آن ونزوئلا و ... با رژیم تبهکار جمهوری اسلامی از سوی رسانه های امپریالیستی هیاهو شده و می شود؛ همچنین، برخی رسانه های دولتی ایران، بویژه وابسته به جناح احمدی نژاد و نیز تارنگاشت هایی چون «عدالت» به این هیاهو دامن زده اند؛ شاید باور نکنید؛ ولی سطحی ترین برخوردها در این باره، تنها برپایه ی چند عکس یادگاری آن مردک دروغگو و فریبکار که مانند جناح های دیگر جمهوری اسلامی برای نوکری و چاکری «شیطان بزرگ» دست به هر کاری زده و می زند با فیدل کاسترو، چاوز و مورالس بوده است و بس. شوربختانه در کشور ما و حتا در میان برخی چپ های آن، شیوه ی برخورد با جُستارهایی که نیازمند تحلیل همه جانبه ی علمی هستند از این فراتر نمی رود؛

پ. با توجه به آنکه حاکمیت رژیم ایران میوه چین و میراث خوار انقلابی بزرگ و پرژرفش بوده و ناهمتایی (تضاد) میان درونمایه (مضمون) و برونزد (شکل) انقلاب از همان نخست، بگونه ای چشمگیر و نمایان هستی داشته، امکان اشتباه در ارزیابی این یا آن پدیده در لحظه های ویژه ای از تاریخ که ماهیت آن پدیده در حال دگردیسگی است، از سوی همه وجود دارد. ما گواه اشتباهات گاه بسیار بزرگ نیروهای چپ در ایران بوده ایم؛ از آن ها که آنسوی اقیانوس هستند، نمی توان از برخی جنبه ها انتظار بهتری داشت؛ به این دلیل می گویم از برخی جنبه ها، چون از برخی جنبه های دیگر و درست به دلیل آنکه "در میان جنگل" قرار نداشته و از دور به آن می نگرند، ممکن است برخی ارزیابی های آن ها بویژه از نظر تاریخی و در طول زمان درست تر از کسانی که "در میان جنگل" قرار دارند از آب درآید؛ و

ت. جُستار مهم دیگر که شاید از سایر موردها مهم تر نیز باشد، مناسبات اقتصادی است. ایران کشوری نفت خیز و ثروتمند است و از نظر تاریخی نیز در برخی رشته های اقتصادی با همه ی تبهکاری هایی که در «ولایت امام زمان» در این سی و چند ساله صورت پذیرفته می تواند به دیگران کمک کند. هنگامی که همه ی دولت های امپریالیستی همراه با چین کشور ما را براستی می چاپند و اندوخته هایش را می ربایند، اگر کشوری چون کوبا که به دلیل جزیره ای بودن خود دچار محدودیت جغرافیایی ـ اقتصادی است و نفت نیز ندارد و نیز سال ها در محاصره ی اقتصادی امپریالیست های یانکی بسبرده و می برد، آیا حق ندارد در چارچوب نیازمندی های خود و تنها بر پایه ی روابط تعریف شده ی حقوقی میان کشورها به برخی سازش ها تن در دهد؟ سازش هایی که به هیچ رو به آرش زیرپا نهادن اصول کمونیستی نیست.

از همه ی این ها گذشته باید درباره ی هر موردی بگونه ای مشخص جُستار را در میان نهاد و پس از آن به نقد آن نشست! کوبا چه چیزی را زیر پا نهاده است؟

امیدوارم برخی از جنبه های جُستار و پرسش شما را تا اندازه ای روشن کرده باشم؛ گرچه می دانم که این پاسخی بسنده نیست.

شاد باشید.

ب. الف. بزرگمهر دهم آبان ماه ١٣٩١

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!