مردک خودفروخته، نوشته ی بی ارزش خود را
چنین آغاز نموده و کسی آن را در تارنگاشت خود درج کرده است:
«اسلامگرایان و مارکسیستها برای انتقاد
از لیبرال دمکراسیها فساد اخلاقی و فحشا را در نظام سیاسی لیبرال گسترده و ذاتی
معرفی می کنند (می گویند زن در این نظامها کالاست) و در میان پیروان خود نیز گوشهایی
برای این تبلیغات یافتهاند، گرچه در نظامهای مارکسیستی و اسلامگرا فحشا و فساد
اخلاقی (به همان معنایی که اراده کرده اند) نه تنها از میان نرفته بلکه شیوع داشته
و زن شیئیت بیشتری یافته است. ببینیم آیا لیبرال دمکراسی طرفدار تن فروشی و کالا
شدگی زنان است و آیا کدام یک از این رژیمها در مدعیات خود در این قلمرو سازگار تر
و در کاهش آلام و رنجهای انسانی موفق تر عمل کردهاند یا می کنند.»*
هنوز به نام نویسنده ی آن باریک نشده
ام؛ برایش می نویسم:
«در کدام نظام مارکسیستی، زن به عنوان
کالا نگریسته شده و از وی برای روسپیگری بهره برداری شده است؟! این دروغ محض است.
نظام مارکسیستی در کالبد اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی برای نخستین بار در
تاریخ نه تنها زنان را از بردگی و جنس دوم بودن در آن اتحاد بزرگ خلق های از یوغ
رسته، رهانید که تاثیر بسزایی بر پیکار جنبش برابری خواهی زنان در همه ی کشورهای
جهان و از آن میان کشورهای به اصطلاح پیشرفته ی سرمایه داری باختر نهاد. چنین تاثیری
را در کشور خودمان ایران، بسیاری از زنان آگاه و پیکارگر از نزدیک لمس کرده و با
آن آشنا هستند.
نخست پنداشته بودم که کسی کم وبیش
گمنام، شاید دانشجویی تازه دست به قلم گرفته، یاوه هایی چون ”... در نظامهای
مارکسیستی و اسلامگرا فحشا و فساد اخلاقی ... نه تنها از میان نرفته بلکه شیوع
داشته و زن شیئیت بیشتری یافته است.“** را
نوشته و دوغ و دوشاب را ناآگاهانه به هم آمیخته است؛ نگاهم که به نام آن مزدور
فرومایه ی بیگانه در زیر نوشته افتاد، همه چیز روشن شد. ولی اگر چنان مزدوری در
شرایطی که جوانان میهن مان نیازمند و تشنه ی آگاهی و دانش بیش تر هستند، دانسته و
آگاهانه خاک به چشم حقیقت می پاشد و برای آن در سایه ی «چراغ آزادی» مزد از ارباب می
ستاند، بر آن کسی یا کسانی که چنین دروغ هایی را می پراکنند، چه نامی باید نهاد؟!»
ب. الف. بزرگمهر ٣٠ آبان ماه ١٣٩١
* لیبرال دمکراسی و بازار تجارت جنسی، مجید محمدی، «چراغ آزادی»
** همانجا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر