«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ آبان ۲۳, سه‌شنبه

در ولایت امام زمان، اخلاق اسلامی هر روز اوج بیش تری می گیرد!


غلامعلی حداد عادل در واکنش به سخنان علی مطهری که حرفه ی پیشین وی در دوره ی شاه گوربگور شده را به وی یادآوری نموده و او را «پادو و کیف بَر مسوول دفتر فرح پهلوی» خوانده بود، با بهره وری از شیوه ای که همانندی هایی به سروده ی هجوآمیز یکی از سرایندگان درباری چندین سده پیش* دارد، گفته است:
«توصیه می‌کنم از مادر خود درباره سوابق من سوال کنند ...» و سپس می افزاید:
«... و بپرسند که نظر شهید مطهری درباره من چه بوده است.»

ب. الف. بزرگمهر   ٢٢ آبان ماه ١٣٩١

* یکی از بیت های آن، چنین است:
مادرت خوان کَرَم بود و بداد از پس و پیش         
به یتیمان زر و مال و به فقیران بُز و میش

***

شخصی مولانا عضد الدین را گفت:
«اهل خانه ی من نادیده به دعای تو مشغولند.»

گفت:
«نادیده چرا؟ شاید دیده باشند.»

عُبید زاکانی

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!