نوشته است:
«آیا قرآن خوانده ای؟ - امام سجاد علیه
السلام
حرف اول با خودم و برخ دوستان که بدانیم
هر کسی حرف مخالف زد یا حتی توهین کرد رو نباید تکفیر کرد ... چه بسا حرف حق بهش
نرسیده باشه و یا غلط رسیده باشه ... ما که ادعا داریم از حق خبر دارم رفتارمون
چطوره ...
حرف دوم با برخی عزیزان مخالف ... لطفاً
روایت زیر با بخوایند ....
بعد از حادثه کربلا حرم پیامبر خدا(ص)
را از دروازهاى که «تَوما» نامیده مىشد، وارد شهر دمشق کردند، پیرمردى جلو آمد و
به آنان نزدیک شد و گفت: ستایش ویژه خدایى است که شما را کُشت و هلاکتان ساخت و
مردان را از آزار شما آسوده کرد و شما را در اختیار امیرمؤمنان نهاد!
امام زینالعابدین(ع) به او فرمود: «اى
پیرمرد! آیا قرآن خواندهاى؟»، گفت: آرى، آن را خواندهام، فرمود: «پس این آیه را
مىدانى «بگو : بر آن (رسالت)، اجرى از شما نمىطلبم، جز مهروَرزى با نزدیکانم»،
پیرمرد گفت: آن را خواندهام.
امام سجاد(ع) فرمود: «اى پیرمرد! آن نزدیکان،
ما هستیم، آیا در سوره بنىاسرائیل خواندهای: «و حقّ نزدیکان را به آنها بده»؟»،
پیرمرد گفت: آن را خواندهام.
حضرت زینالعابدین(ع) فرمود: «اى پیرمرد!
آن نزدیکان، ما هستیم، آیا این آیه را خواندهاى «و بدانید که یکْ پنجمِ آنچه به
دست مىآورید، براى خداوند و پیامبر و نزدیکان است»؟».
پیرمرد گفت: آن را خواندهام، امام(ع)
فرمود: اى پیرمرد! آن نزدیکان، ما هستیم، آیا این آیه را خواندهاى: «خداوند، اراده
آن دارد که آلودگى را تنها از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند»؟،
پیرمرد گفت: آن را خواندهام.
فرمود : «ما آن اهل بیتیم و خداوند، آیه
طهارت را مخصوص ما کرده است»، پیرمرد، لحظهای خاموش و از گفته خویش پشیمان شد،
سپس سرش را به سوى آسمان، بالا برد و گفت: خدایا! من از آنچه گفتم و از دشمنى با این
اهلبیت، توبه مىکنم، خدایا! من از دشمن محمّد و خاندان محمّد ـ جن باشد یا انسان
ـ به درگاه تو بیزارى مىجویم.
سپس گفت: آیا مىتوانم توبه کنم؟ حضرت زینالعابدین(ع)
به او فرمود: «آرى، اگر به سوى خدا باز گردى، خدا هم به سوى تو باز مىگردد و تو
با ما خواهى بود»، پیرمرد گفت: من توبهکارم!
ماجراى پیرمرد به گوش یزید بن معاویه رسید
و او فرمان داد پیرمرد را بکُشند.»
از «گوگل پلاس» حمیدرضا صالحی
برایش می نویسم:
با سخن نخست شما همداستانم! زیرا این
دشمنان مردم ایران و بهره کشان درون و برون کشورمان هستند که از ترس از میان رفتن
بهره کشی شان، دوست دارند مردم و بویژه جوان ها را به جان هم بیندازند و همچنان صف
خودی، ناخودی، بیخودی و نخودی را نگه دارند. این کار به سود آنهاست.
می بینید که درست از درون همان صف خودی،
به زبان شماری از آن ها که روشن نیست خودشان را چه نامی باید نهاد و برچه پایه ای
خود را استوانه ی جهان می دانند، «اصحاب فتنه» و «بی بصیرت» و «گروه انحرافی» و
گونه های گوناگون به اصطلاح اصلاح طلب و اصولگرای خوش بو و بدبو و هواسنج های حزب
بادی و ببخشید: خوش چُس های دم خزینه نشین بیرون زده و بازهم بیرون خواهد زد.
دشمنان بیرونی میهن مان از یانکی ها و
انگلیسی ها گرفته تا حکومت مافیایی ترکیه و شیخک ها و خرسک های شاخابه ی پارس هم
از این وضع به بهترین صورتی بهره برداری می کنند.
صف های راستین به نظرم اینگونه است:
ـ همه ی کسانی که با نادیده گرفتن باور
مذهبی یا غیرمذهبی شان خواستار برگشت اوضاع به سود توده های مردم زحمتکش وکسانی
هستند که از دسترنج خود نان می خورند و بگونه ای جدی بر ضد بهره کشان درون و بیرون
ایران که می خواهند کشورمان را تکه پاره کنند، پیکار می کنند یا دستِ کم با آن ها
مخالفند؛ و
ـ همه ی زالوهای اجتماعی، دلال ها و
بهره کشانی که از دسترنج و نیروی کار دیگران بهره می برند؛ بی آنکه هستی شان سودی
برای اجتماع داشته باشد و همینگونه همه ی عمله اکره شان از هر صنفی، از آخوند و
ملا گرفته تا بازاری کله گنده که در جهت تحمیق مردم برای نگهداشتن وضعیت موجود
کوشش می کنند؛ همه ی آن هایی که خون مردم را توی شیشه کرده اند!
این کار هم شوربختانه با حاکمیت تبهکار
کنونی شدنی نیست؛ زیرا این حاکمیت از آنِ گروه نخست که در بالا گفتم، نیست؛ از آنِ
همه ی زالوها و انگل های اجتماعی است و از مدتی پیش هم همه ی کوششش تنها «نجات بیضه
اسلام» و تعامل با «شیطان بزرگ» است که البته این ها هیچ هماوندی (ارتباطی) با
اسلام و باورهای از روی راستیِ توده های مردم و زحمتکشان کشورمان ندارد.
ب. الف. بزرگمهر ٢۵ آذر ماه ١٣٩١
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر