«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ آذر ۲۵, شنبه

مثل سگ دروغ می گی!


نوشته است:
«فرقی نمی کنه، همه جای دنیا یه چیزایی شبیهه، بعد از ماجرای پیرانشهر همه سعی کردن با فحش دادن به وزیر آموزش و پرورش حال بدشون رو خالی کنن، تو آمریکا هم همه دارن به طرفداران آزاد بودن حمل سلاح دارن فحش می دن. رسانه های هر دو طرف هم دارن پوشش مفصل می دن. (کاری به صدا و سیمای ایران ندارم البته). تو این فضا یه چیزایی فراموش می شه، بعدش هم که تبش می خوابه کلا دیگه کسی حرفش رو نمی زنه. تو ماجرای آموزش و پرورش، کمتر روی وضعیت خراب مدیریت میانی که خیلیا توش نقش دارن و مسئولیت اولیا و مربیان فوکوس شد. تو آمریکا هم خیلی کمتر روی ماجرای وضعیت خراب پوشش درمانی و بیمه سلامتی روان فوکوس خواهد شد. کسی نمیاد ببینه به جز اسلحه، چی می شه از دل اون جامعه همچین قاتل هایی در میاد.

 من یه هفته با بی خانمان های شهر دانشجویی ام تو آمریکا سر کردم، باهاشون دوست شدم، و خیلی هاشون رو مصاحبه کردم. به جرات می تونم بگم نود درصدشون بیماری روانی داشتن و اصلا خیلی هاشون به خاطر بیماری روانیشون بی خانمون شده بودن چون خونواده از پسشون بر نمی اومد و پول نداشت هزینه نگهداری و درمانشون رو بده و ولشون کرده بودن به امون خدا تو خیابون.

آمریکا جاییه که سرمایه داری جزو ارزش های زندگی خیلی هاست، وقتی اوباما می خواست بیمه درمانی مجانی رو اجباری کنه، یک عده از مردم آمریکا وحشت برشون داشته بود که کشورشون داره کمونیست می شه، تو جلسه های سالن شهر که در مورد بیمه گذاشته می شد مردم در حد گریه و زاری می گفتن نمی خوان بیمه اجباری شه و مجبور شن براش مالیات بدن. حالا بیش از پنج میلیون نفر فقط بیمه نشده تو فلوریدا وجود داره، که تازه بیمه هایی که وجود داره هم بیماری های روانی رو اغلب پوشش نمی ده.

حالا حساب کنین یه شهر صد هزارنفری مثل جایی که من بودم  حدود هزار تا هزار و پونصد نفر بی خانمان داره که خیلی هاشون مشکلات روانی دارن و هیچ پوشش درمانی و حمایتی ای نداشتن. همه این جنایت های عجب غریب و کشتارهای جمعی هم تو این کشور رخ می ده.»

از «گوگل پلاس» صنم دولتشاهی

برایش می نویسم:
همه ی کسانی که آنجا با بیمه درمانی رایگان مخالفت کردند، وابسته به راست ترین جناح های سرمایه داری بودند و هستند؛ کسانی که حتا رفرم های کوچک سوسیال دمکرات های آنجا (جناح چپ حزب دمکرات آن کشور!) را که خود بخشی از سامانه ی تبهکار سرمایه داری هستند، برنتابیدند. این جُستار آنچنان روشن است که کم مانده بود بنویسم:
مثل سگ دروغ می گی!*

ب. الف. بزرگمهر   ٢۵ آذر ماه ١٣٩١

* البته این زبانزد است؛ بلانسبت سگ که خوشبختانه مانند آدم ها نمی تواند دروغ بگوید!

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!