«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ آذر ۲۲, چهارشنبه

یک حرف و دو حرف بر زبانم، الفاظ نهاد و گفتن آموخت


تصویری از به گفته ی روی آن «ولی امر مسلمین» و پیوند «متن بیانات، صوت، عکس و محصولات جانبی از دیدار اساتید دانشگاه های جهان اسلام» وی را درج کرده است. این هم شاید یکی از آن «محصولات جانبی» باشد:
«دو راهکار برای جلوگیری از سردرگمی انقلاب های منطقه»!

از «گوگل پلاس» منصوره مُرگان  (برجسته نمایی از ب. الف. بزرگمهر)

با خود می اندیشم:
در کشوری که همه گُه گیجه گرفته اند و مسوولینش از بالا تا پایین، سرشان با کون شان بازی می کند، این دیگر رو می خواهد که آدم برای جاهای دیگر راهکار نسخه پیچی کند!

ناگهان به یاد می آورم:
از این پررو تر هم هست! نوچه ی پستانِ مادر گازگرفته اش را می گویم که برای جهان راهکارهای مدیریتی می نویسد! و بازهم یاد سخنان رهبر «انجمن حجتیه» می افتم که گویا به آن رهبر از کره ی ماه به زمین فرود آمده، گفته بود:
ما سی هزار نیروی سازمانی زبده در ایران داریم و همه را در خدمت شما قرار می دهیم (نقل به مضمون)! و «رهبر» نیز تُرش کرده بود. حق هم داشت؛ من هم جای او بودم، از این به رخ کشیدن نیرو، تُرش می کردم.

این هم به گمانم یکی از آن فرآورده ها (یکی از آن «محصولات جانبی» در جمله ی پیش تر یاد شده در بالا!) باشد:
گویند مرا چو زاد مادر      
پستان به دهان گرفتن آموخت
...
دستم بگرفت و پا به پا برد
تا شیوه راه رفتن آموخت

یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت
...
...

با سپاس از مادر«حُجتیه» 

ب. الف. بزرگمهر    ٢٢ آذر ماه ١٣٩١

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!