تصویری از دریا درج کرده، خدا را هم در
آسمان ابری آن به پرواز درآورده و زیرش نوشته است:
«هیچ وقت در خوشی ها خدا را فراموش نکن
تا در ناخوشی روی پناه آوردن به درگاهش را داشته باشی» از «گوگل پلاس»
یاد بچگی هایم می افتم که هر وقت آدم
هایی را می دیدم که دست هایشان برای نیایش پروردگار به سوی آسمان بلند می شد، من
هم بی اختیار چشمانم در راستای همان دست ها به آسمان یا سقف دوخته می شد تا شاید
آنچه را که آن ها دنبالش هستند، بیابم؛ ولی دریغ که هیچگاه به دیدنش کامیاب نشدم. اکنون،
اگر برای این ها بگویی، پاسخ خواهند داد: چشم بصیرت نداشته ای تا ببینی! این هم
بماند که چرا خدا به یکی چشم بصیرت می دهد و به آن یکی نمی دهد؛ حالا از کجا باید
چشم بصیرت گیر آورد یا شاید باید پول داد آن را از ملاها یا کشیش ها خرید؟! نمی
دانم. به هر رو، خوب یا بد، این ها را نوشتم:
من از همان بچگی سر در نیاوردم، چرا همه
خدا را توی آسمان می جویند؟ هنگام نیایش هم همه ی خداپرستان دست هایشان را رو به
آسمان بلند می کنند! مگر نمی گویند، خدا همه جا هست؟ پس چرا همه او را در آسمان می
جویند؟!
تازه! از این ها گذشته، می گویند توی
مستراح که نشسته ای نباید خدا و پیامبران و امامان را یاد کنی؛ گناه دارد! برای
چه؟! باز هم سر در نمی آورم! چون درست همانجا، جایی است که بیش تر وقت ها نیازمند
کمک خدا و پیامبر و امامان هستی!
ب. الف. بزرگمهر یکم
دی ماه ١٣٩١
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر