تصویری از بشار اسد است و برگرفته ای از
سخن وی که زمان و مکان و مناسبت آن روشن نیست («گوگل پلاس»).
با اینکه سخن وی درباره ی سیاست اهریمنی
باخترزمین (کشورهای امپریالیستی) درست است، درباره ی خودش درست نمی گوید. وی رییس
جمهوری موروثی در آن کشور است که کم و بیش با پنجه ی آهنین فرمانروایی نموده است. یکی
از دلیل های پیچیدگی اوضاع در سوریه نیز همین بوده و هست. وی باید در روندی دمکراتیک
که نیروهای دمکرات آن کشور دست بالاتری در سرنوشت کشورشان بیابند، کنار گذاشته
شود. منظور از نیروهای دمکرات، نیروها و سازمان ها و حزب های توده ای سوریه است و
نه آنچه کشورهای امپریالیستی زیر این عنوان ساخته و پرداخته اند.
به هر رو، هرچه بشار اسد زودتر از قدرت
کنار رود یا از سوی نیروهای مردمی کنار گذاشته شود به سود خلق های سوریه خواهد بود
و از پیچیدگی اوضاع درون و پیرامون این کشور خواهد کاست.
اگر کمی به جُستار بیش تر باریک شویم،
همین اوضاع را در ایران نیز می بینیم که با آنکه هنوز در مرحله ی جنینی خود است در
شرایط بدتر شدن اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی یا چنگ اندازی نیروهای امپریالیستی و اسراییل
با شتابی به مراتب بیش تر از سوریه پیش خواهد رفت و فروپاشی و تکه تکه شدن سرزمین
ایران را در پی خواهد داشت. منظورم بگونه ای مشخص، حاکمیتی سراپا وامانده است که
تنها و تنها در پی دستیابی به پایوری (تضمین) بقای خود از امپریالیست ها و در راس
آن ها «شیطان بزرگ» است؛ حاکمیتی که از نظر درنوردیدن مرزهای خیانت و نابکاری نسبت
به توده های تیره روز ایران، کارگران و زحمتکشان، زنان، جوانان و از همه مهم تر
خلق های ایران زمین، رژیم بشار اسد را هم اکنون نیز پشت سر نهاده و شرایط بس بیمناک
تری در سنجش با آنچه در سوریه می گذرد، برای آینده ی ایران رقم زده و خواهد زد.
ب. الف. بزرگمهر ٢٣ آذر ماه ١٣٩١
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر