«اشارهای به قضایای اخیر و انتخابات
سال ٨٨ داستان کهریزک میکنم. من از سال ۷٩ ـ ۷٤ نماینده رییسجمهور در ستاد
مبارزه با مواد مخدر بودم. دهها کهریزک در سراسر کشور دیدم و واقعاً خون دل خوردم
و مکتوب گزارش کردم. یکبار برای بازرسی به کرمان رفتم. بازداشتگاهی را دیدم که
روباز بود و در واقع افراد را زیر آفتاب نگه میداشتند. وقتی ما آمدیم متهمان شروع
کردند به فریاد زدن که:
«بگویید به ما آب بدهند»!
من خیلی متاثر شدم. گفتم:
«اینها کی هستند؟»
گفتند: «کسانی هستند که ما از خیابانها
جمع میکنیم»؛ چه بسا بیگناه باشند. حالا مثلاً طرف رنگ پریده بوده و اینها فکر میکنند
که معتاد است. دو سه روز در چنین وضعیت ناگواری اینجا باید بماند تا رسیدگی کرده،
تکلیفی برایش روشن شود!
گفتم: چرا به اینها آب نمیدهید؟
گفتند:
«نمیتوانیم به آنها آب بدهیم»
گفتم: «چرا؟»
گفتند: «دستشویی نداریم!»
۷٠٠ نفر را در بازداشتگاه روباز در گرمای
کرمان نگه داشته و آب هم به آنها نمیدادند!
از گفتگوی «قانون» با محمود علیزاده
طباطبایی، حقوقدان و وکیل دادگستری
از «گوگل پلاس» ترنم ایزدی
این نوشتار از سوی اینجانب اندکی ویرایش شده
است. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر