مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود
|
نبود دندان، لابل چراغ تابان بود
|
سپید سیمرده بود و دُرّ و مرجان بود
|
ستاره ی سحری بود و قطره باران بود
|
یکی نماند کنون زان همه، بسود و بریخت
|
چه نحس بود! همانا که نحس کیوان بود ...
|
این مصرعها از قصیده ی ابوعبدالله رودکی
که در پایان عمر پرفراز و نشیبش نوشته بود، پس از هزار سال یکی از سر نخ های
دانشمندان تاجیک و روس برای پیدا کردن آرامگاه «آدمالشعرا» شد. «میخائیل گِراسیمف»
(١٩٠۷ - ١٩۷٠)، مردمشناس، باستانشناس و پیکرتراش نامدار روس، پیش از این که در
سال ١٩۵٦ به منظور شناسایی پیکر رودکی عازم روستای پنجرود در منطقه ی کوهستانی
زرافشان تاجیکستان شود، آثار رودکی را نیز پژوهید تا بتواند نشانههایی از ظاهر
شاعر را در آن پیدا کند. از سوی دیگر، صدرالدین عینی، نویسنده و پدر ادبیات نوی تاجیک، نیز نشانه
هایی درباره ی موقعیت جغرافیایی زادگاه و آرامگاه رودکی گردآوری کرده و در اختیار
گراسیمف نهاده بود.
در همه ی خاستگاه های ادبی و تاریخی کهن
پارسی، زادگاه رودکی را روستای «پَنـُج» یا «بنجرودک» در نزدیکی شهرهای نخشب و سمرقند
یاد نموده اند. صدرالدین عینی پس از کند و کاو گسترده و مسافرت به روستاهای دور و
بر این دو شهر، گذارش به روستای «پنجرود» در ناحیه ی پنجکنت تاجیکستان میافتد و
درمییابد که «بنجرودک» همان «پنجرود» پارسی است با مزار بزرگواری گمنام. عینی
در سال ١٩٣٩ با انتشار پژوهش خود ادعا میکند که روستای زادگاه رودکی را یافته است.
در سال ١٩۵٦ در آستانه ی ١١٠٠ سالگی رودکی، حکومت تاجیکستان دستور
بازگشایی گوری را میدهد که گمان میرفت آرامگاه رودکی باشد. «میخائیل گِراسیمف» و
گروه پژوهشی دانشمندان روس و تاجیک با گشودن گور مورد نظر «عینی» و بررسی بازمانده
های جسد به خاک سپرده شده، همه ی نشانههایی را که برای شناسایی پیکر رودکی مشخص
کرده بودند، مییابند:
پیکر به خاک سپرده شده در آن مزار از نژاد
سپید بود؛ دندانهایش، همانگونه که در بیت های بالا توصیف شده، فرو ریخته بود؛
کاسه ی چشمانش، حالت حدقه ی چشمان یک نابینا را داشت و شکل استخوان گردنش هم نشانه
ای بر نابینا بودن او بود. پژوهش های بیشتر آشکار نمود که رودکی نابینای مادرزاد
نبوده و در دهه ی ششم زندگی، چشمانش را میل کشیده و چند دندهاش را شکستهاند. اشیائی
هم که دور و بر این گور یافت شد، از آن میان پیراهن و قبای پشمیای که به تن و
دستاری که بر سر داشت، از آنِ دوران زندگی ابوعبدالله رودکی بود.
بازماندههای جسد را به آزمایشگاههای
مسکو بردند و به مدت دو سال آن را پژوهیدند تا به نتیجه ی پژوهش ها اطمینان همه
جانبه پیدا کنند. روز ١٦ اکتبر سال ١٩۵٨ استخوانها را به روستای «پنجرود» در
شمال تاجیکستان برگرداندند و در همانجا دوباره به خاک سپردند. تصویری که «میخاییل
گراسیمف» پس از انجام پژوهش ها به عنوان چهره ی رودکی منتشر کرد، تصویر چهره ی
همان پیکری بود که دانشمندان شوروی در رودکی بودنش دیگر کم ترین گمانی نداشتند.
مزار رودکی در سال ١٩۵٨ به مناسبت هزار
و صدمین زادروزش آباد شد. سال ١٩٩٩ در آستانه ی بزرگداشت از هزار و صدمین سالگرد بنیادگزاری
دولت سامانیان به کمک دولت ایران، آرامگاه «آدمالشعرا» بازسازی شد و برای سومین
بار آرامگاه در سال ٢٠٠۷ بازسازی شد.
قمر احرار ٩ تیر ماه ١٣٩٠
برگرفته از:
نماهنگ زیر را نیز ببینید:
این نوشتار از سوی اینجانب ویرایش و پارسی نویسی شده
است. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر