«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ دی ۶, چهارشنبه

دشوار است؛ ولی شدنی است!


نوشته است:
«یک شاه حدیث از خودم میگم، این قدر با خودتون تکرارش کنید که ملکه ذهنتون بشه:
«عزیزان من! عشق کُ. شر [شعر] است ... » از «گوگل پلاس» احمد شریفی

نقطه چین ها و افزوده ی  درون [ ] از ب. الف. بزرگمهر

برایش می نویسم:
آقای شریفی!

با شما همداستان نیستم. آفرینش عشق یا هر پیوند و هماوندی بستگی به اندازه ی درستکاری، پاک بازی و استوار بودن آن دارد. من عشق و دوستی ژرف را حتا با کسانی که به شدت مخالف فکری هم بوده ایم، بارها تجربه کرده ام و البته، جریانی دوسویه است؛ یکباره پا نمی گیرد و همانگونه که بدرستی گفته شده، مانند بوته یا گلی است که باید همواره آبیاری شود؛ تنها در یک نکته شاید با شما همداستان باشم؛ آنهم از زاویه ی اجتماعی آن است.

در جهان و سامانه ای که سرمایه تار و پود آن را به هم بافته و می بافد و هماوندی (رابطه) های آن در هرگونه پیوند آدمیان با یکدیگر نیز بازتاب می یابد، عشق و پیوند ژرف دوستی نیز از این تاثیر ویرانگر برکنار نیست؛ تاثیر ویرانگری که هر پیوند و هماوندی را از خود بیگانه می کند و به ضد آن فرامی رویاند (از خودبیگانگی = alienation)؛ ولی به هر رو آدمی به نسبت آگاهی و خودآگاهی خود می تواند تا آن اندازه که می تواند از تاثیرها و پیامدهای آن در زندگی خود و پیرامون خود بکاهد. بنابراین دشوار است؛ ولی شدنی است!

ب. الف. بزرگمهر   ششم دی ماه ١٣٩١

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!