«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ آذر ۲۷, دوشنبه

دُم خروس ماجرا از همان نخست بیرون زده بود!


به گزارش تحلیلی زیر کمی باریک شوید! با نادیده گرفتن جانبداری نسبی از مهدی هاشمی، از دید من تحلیل کم و بیش درستی از برخی جنبه های عمده ی ماجرای دستگیری، شیوه برخورد به آقازاده و نتیجه ی تا اندازه ای بدست آمده تاکنون به دست داده است؛ ولی مهم تر از همه، دو نکته ی زیر است که ساختگی بودن ماجرا را از ابتدا تاکنون بیش تر روشن می کند:
الف ـ  «... مجموع بازجویی های مهدی هاشمی در طول حدود هشتاد روز گذشته به ٤٠ ساعت نمی رسد. یعنی به طور متوسط تنها نیم ساعت در طول ٢٤ ساعت وی بازجویی گردیده است.»
ب ـ «... ثمره تلاشهای این برادران  رسانه ای این بود که جایگاه مهدی هاشمی که به دلیل سوابق قبلی خود و همچنین اقازادگی چهره ای نامحبوب در افکار عمومی داشت، ترمیم شود و در میان طیفی از افکار عمومی، محبوب و حتی قهرمان جلوه کند!»

چکیده ی سخن اینکه:
از همان نخست، چنین قراری در بلندپایه ترین سطح رهبری جمهوری اسلامی میان رهبر و «عالیجناب بوقلمون»* گذاشته شده بود و این تنها بخشی از سناریوی ساخته و پرداخته شده ای است که در پی آن «عالیجناب» آبروباخته را با رنگ و لعابی تازه و با چهره ای وجیه المله به میدان گفتگو و بازاندیشی (به گفته ی آن ها: تعامل!) با «شیطان بزرگ» برای گشودن گره دشواری های برجای مانده روانه نمایند.**

ب. الف. بزرگمهر    ٢۷ آذر ماه ١٣٩١

* اکبر هاشمی رفسنجانی
** «به شاخ سرو قُمری داستان زن ...»، ب. الف. بزرگمهر، نهم مهرماه ١٣٩١
http://www.behzadbozorgmehr.com/2012/09/blog-post_30.html

||||||||||||

مهدی هاشمی، تصویری که برادران ساختند و اکنون درمانده اند!

با گذشت حدود سه ماه از بازداشت مهدی هاشمی در زندان اوین، اخبار ضدونقیضی در رسانه های وابسته به مراکز خاض در مورد وی منتشر شد؛ اما آزادی وی در شب گذشته، بی اعتباری این اخبار را نشان داد.

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، از زمان برگزاری انتخابات سال ١٣٨٨ تا سوم مهر ماه گذشته که مهدی هاشمی برای رسیدگی به پرونده اش به تهران بازگشت، هزاران گزارش، خبر و تحلیل در رسانه های مکتوب و مجازی وابسته به مراکز خاص در مورد نقش مهدی هاشمی در حوادث پس از انتخابات منتشر گردید که از طراحی کل اعتراضات پس از انتخابات تا ارتباط با دولتهای غربی و حتی طراحی تحریم ها علیه ایران را به وی نسبت دادند.

بزرگ کردن مهدی هاشمی در حد آلکاپون فتنه، موجب شد تا همه نگاه ها به وی تمرکز یابد و به ویژه حضور مهدی هاشمی در خارج از کشور و عدم امکان ناممکن بودن محاکمه او در کنار حصر موسوی و کروبی و عدم امکان ناممکن بودن اقدامی از سوی آنان در دو سال اخیر، مجموعا موجب تشدید تمرکز تبلیغات رسانه های برادران بر مهدی هاشمی گردید و هر نوع داستان سرایی شگفت انگیزی از برنامه ریزی ها، ارتباطها و لابی های وی منتشر می گردید.

انگاره ی این عزیزان آن بود که این حجم از تبلیغات موجب می شود تا مهدی هاشمی به ایران بازنگردد؛ اما تصمیم وی و موافقت آیت الله هاشمی رفسنجانی موجب شد تا با وجود همه هشدارها و علائم منفی برادران، مهدی هاشمی به کشور بازگردد و صبح روز سوم مهر خود را به اوین معرفی کند.

با آغاز مرحله تحقیقات از وی، برادران در موقعیتی دشوار قرار گرفتند؛ یا باید برای نقش مهدی هاشمی در فتنه، مدارک مستندی به قوه قضاییه ارائه می شد و یا از جریان تبلیغاتی خود عقب نشینی  می کردند که به منزله بی اعتباری آنها در نظام و پاسخگویی شان نسبت به عملکرد سه سال اخیر بود.

برادران به جای برگزیدن یکی از این دو راه، راه سومی را در پیش گرفتند و آن فرافکنی رسانه ای و ادامه دادن فعالیتهای تبلیغاتی بود.

در شرایطی که حتی اگر ده درصد اتهامات مطرح شده علیه مهدی هاشمی در رسانه های خاص مستند بود، وی باید صدها ساعت وقت صرف پاسخگویی به آنها می کرد، ظاهرا مجموع بازجویی های مهدی هاشمی در طول حدود هشتاد روز گذشته به ٤٠ ساعت نمی رسد. یعنی به طور متوسط تنها نیم ساعت در طول ٢٤ ساعت وی بازجویی گردیده است.

عدم ارائه ارائه نکردن مدارک مستند به دستگاه قضایی، موجب شد تا ادامه بازداشت موقت مهدی هاشمی و نگهداری وی در زندان انفرادی برای بیشتر از سه ماه معقول نباشد [چگونه برای دیگران معقول است؟!]. در این شرایط باز هم اصرار برادران برای ادامه کار تبلیغاتی، منجر به انتشار نوارهایی گردید تا به عنوان آخرین حربه فضای رسانه ای کشور را تحت تاثیر قرار دهد؛ اما واقعیت آن است که مهدی هاشمی تصویرشده توسط رسانه های برادران، ارتباط چندانی با مهدی هاشمی واقعی ندارد؛ وی نه تنها مغز متفکر و نظریه پرداز و برنامه ریز جریان گسترده حوادث پس از انتخابات نیست که سطح وی در میان ده چهره نخست معترضین نیز جای ندارد.

البته ثمره تلاشهای این برادران  رسانه ای این بود که جایگاه مهدی هاشمی که به دلیل پیشینه ی خود و همچنین آقازادگی، چهره ای نامحبوب در افکار عمومی داشت، ترمیم شود و در میان طیفی از افکار عمومی، محبوب و حتی قهرمان جلوه کند!

بزرگنمایی توانایی ها و اقدامات مهدی هاشمی که منجر به مهم تلقی شدن و برجسته شدن وی گردید، اگرچه ممکن است از سوی خود وی نیز همانند هر فرد دیگری که به شهرت و مورد توجه قرار گرفتن علاقه داشته، دامن زده شده باشد، اما در عمل نشانی نادرست دادن به افکار عمومی است و حتی لحن و ادبیات ویژه ی وی در دو، سه نوار اخیر هم بر این امر صحه می گذارد.

نتیجه ی این بزرگنمایی، بن بستی است که امروز برادران در آن گرفتار شده و پس از سه ماه زندان انفرادی و تحقیق از متهم اول فتنه، حتی پناه بردن به نوارپراکنی و فعالیت های رسانه ای برای اعمال فشار بر دستگاه قضایی هم فایده نکرد و وی آزاد شد.

شاید اگر از ابتدا رویه برادران بر صداقت و واقع نمایی بود، این قدر مهدی هاشمی بزرگ نمی گردید که اکنون آنها در این بن بست گرفتار آیند و طبیعی است که در این میان دستگاه قضایی بر پایه ی مستندات و نه سناریوسازی های تبلیغاتی و رسانه ای به پرونده ها رسیدگی خواهد کرد و از این رو برادران و رسانه هایشان به شدت نگران شده اند.

البته مهدی هاشمی نیز باید در ادامه مسیر فعالیتهای خود تجدید نظر جدی بکند، شهرت طلبی، مبالغه، جلب توجه و عدم صداقت می تواند هر انسانی را دچار لغزش کند. اما در مورد مهدی هاشمی، هزینه این لغزش به دلیل انتساب وی به آیت الله هاشمی رفسنجانی بیشتر خواهد بود و به همه جامعه خواهد رسید.

٢۷ آذر ماه ١٣٩١

برگرفته از «بازتاب امروز»

این گزارش از سوی اینجانب ویرایش و تا اندازه ای پارسی نویسی شده است. برجسته نمایی ها و افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!