آورده اند که در مجلس خرقانی سخن از
کرامت می رفت و هر یک از حاضران چیزی می گفت. شیخ گفت:
کرامت چیزی جز خدمت خلق نیست. چنان که
دو برادر بودند و مادر پیری داشتند. یکی از آن دو پیوسته خدمت مادر می کرد و آن دیگر
به عبادت خدا مشغول می بود.
یک شب برادر عابد را در سجده، خواب
ربود. آوازی شنید که برادر تو را بیامرزیدند و تو را هم به او بخشیدند. گفت:
من سالها پرستش خدا کرده ام و برادرم همیشه
به خدمت مادر مشغول بوده است؛ روا نیست که او را بر من رجحان نهند و مرا به او
بخشند.
ندا آمد، آنچه تو کرده ای خدا از آن بی
نیاز است و آنچه برادرت می کند، مادر بدان محتاج.
از «گوگل پلاس» بت خانه
عنوان از اینجانب است. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر