«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ دی ۲, شنبه

راهکاری برای جداسری و پراکندگی جنبش مردمی در مصر


نوشته است:
«مردم مصر به پا خاستند تا رژیم دیکتاتور مبارک راکنار زده، آزادی و دموکراسی برای کشور خود به ارمغان آورند. ولی شوربختانه مصر درمانده و دیکتاتور زده از دهان گرگ به در آمد و طعمه کفتارهای اسلامی شد ...»
از «گوگل پلاس»

بختی برای خواندن همه ی آن گزارش روزنامه ای ندارم و ناچارم به همین یادداشت کوتاه بسنده نمایم:
این برنامه ی برهنه شدن از همان نخست توطئه ای بود که با همکاری نیروهای امپریالیستی در مصر به اجرا درآمد تا جنبش نیرومند و یگانه ای را که برای بهبود اوضاع اجتماعی به سود مردم زحمتکش آن کشور پدید آمده بود به مسیر دیگری بیندازد و غول خفته ی واپسگرایی و تاریک اندیشی مذهبی را در برابر سایر نیروهای جنبش مردمی قرار دهد.

در این یادداشت کوتاه نمی توانم به همه ی گوشه ها و جوانب آن بپردازم؛ ولی بنیاد چالش پیش آمده، از دید من همین است که گفته ام. 

ب. الف. بزرگمهر   دوم دی ماه ١٣٩١

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!