نوشته است:
حال که مرا کشتی
جسمم را چرا جا گذاشتی؟
یا جانم را بده
یا جسمم را بگیر!
و تصویری از دخترکی تنها نشسته در میان
راهی روستایی نیز درج کرده است!
یاد این سروده می افتم:
گفتم چگونه می کشی و زنده می کنی؟ با یک نگاه کشت و نگاه دگر نکرد!
و برایش می نویسم:
از یکی از سرایندگان یکی دو سده پیش ایران
که نامش را از یاد برده ام!
البته گرسنه ات که شد، بلند می شوی حرکت
می کنی! ولی می اندیشم از آن ها باشی که یخچال پر و پیمانی همیشه در دسترس داری و
می توانی از اینگونه، ببخشید که می گویم: چُسناله ها سر بدهی!
اشتباه می کنم؟
ب. الف. بزرگمهر ١٢ آذر ماه ١٣٩١
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر