شما یک زن چهل ساله و جراح توراکس هستید.
زندگی خودتان و پدر و مادر پیرتان را میچرخانید. پدرتان بدون مشورت شما یک استامینوفن
ساده هم نمیخورد. حالا با مصوبه جدید کمیسیون فلان مجلس که به زودی قرار است در
صحن عمومی به رای گذاشته و لابد تصویب شود، هربار که بخواهید فرضا برای یک کنگرهی
پزشکی از کشور خارج شوید، باید اجازهی همان پدر را داشته باشید. تازه اگر شانس بیاورید
و پدر زندهی حاضری در کار باشد و ماجرا به پدربزرگ و عمو و احیانا دادگاه نکشد.
چرا؟ چون زن هستید و حتی اگر روزانه زندگی دهها نفر در دستان شما باشد، سادهترین
تصمیمات روزمرهی خودتان در صلاحیتتان نیست.
حضرات! آقایان! خانمها! قوانینی که شما
وضع میکنید، فقط غیر انسانی نیست. فکاهی هم هست. مرغ پخته به مصوبات شما میخندد
و امثال من شرم داریم بگوییم، شما نمایندهی ما هستید.
* موردی که در بالا مثال زدهام، وجود خارجی دارد.
از «گوگل پلاس» علی آقا
این نوشتار از سوی اینجانب اندکی در نشانه گذاری ها
ویرایش شده است. عنوان را نیز از متن آن برگزیده ام. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر