نقشه لو رفت!
نوشته، انتخابات آینده فقط دوقطبی است. دوقطبی
اش هم اینطور است که رقابت تنها میان گفتمان است و نه افراد! و این رقابت، روزهای
آخر شکل می گیرد (یعنی مثلا پس از اعلام صلاحیت ها و رد شدن برخی ها).
نوشته، رقابت میان مقاومت و سازش است؛ قالیباف را به عنوان یکی از گزینه های گفتمان سازش قالب کرده است! یعنی رقابت میان قالیباف باشد و مثلا حداد!
مثلا دارند بازی می چینند؛ آن هم «بازی
برد ـ برد»!
برگرفته از «گوگل پلاس» عماد جزایری
این یادداشت کوتاه و به اندازه ای بسنده گویا، بویژه در نشانه گذاری ها اندکی از سوی اینجانب ویرایش شده است. عنوان نیز از آنِ من است! ب. الف. بزرگمهر
دیگری با اشاره به گفتگوی وزیر کشور دوره ی ریاست جمهوری خاتمی، چنین نوشته است:
«بازیهای سیاسی که قدیمی شده، فضا شده همان فضای انتخابات ٨٤
برخی می خواهند به همان فضای قبلی! همه در کنار هم خوش و خرم و بازیهای سیاسی در رسانه ها [بازگردند].» مهدی حیدری («گوگل پلاس»)
با خود می اندیشم:
«گروه های گسترده تری از مردم با این سیاه بازی ها بخوبی آشنا شده اند!»
ب. الف. بزرگمهر ١٢
دی ماه ١٣٩١
***
دوقطبی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم
برخلاف بسیاری از گمانه زنی های کنونی،
انتخابات ریاست جمهوری یازدهم انتخاباتی سه قطبی و چهار قطبی نخواهد بود و تعابیری
چون "جریان سوم" چیزی جز لفاظی های ژورنالیستی و فرار از برچسبهای هویتی
کنونی نیست. انتخابات ریاست جمهوری یازدهم قطعا دوقطبی است، اما این به معنای حضور
تنها دو نامزد مطرح در انتخابات یا تک مرحله ای شدن آن نیست. ممکن و بسیار محتمل
است که انتخابات با حضور کاندیداهای نزدیک به هم، دو مرحله ای گردد. پس معنای
دوقطبی بودن آن چیست؟
باید گفت طرفین این دوقطبی اشخاص نامدار
و پنجه در پنجه امروز سیاست کشور نیستند. اساسا در شرایط کنونی نمی توان آرایش
مصداقی رقبای نهایی را تعیین و بر روی آن اصرار نمود. به عبارت دیگر دوقطبی ٢٤
خرداد ٩٢ در ابتدا بین دو نامزد شکل نمی گیرد، بلکه دوقطبی خرداد ٩٢ گفتمانی است و
مصادیق هماوردی نهایی در آن در آخرین روزها معین خواهد شد. خلاصه این دوقطبی
گفتمانی، «مقاومت ـ سازش» خواهد بود.
هم اکنون در سپهر سیاسی ایران، ٤ جریان
سیاسی فعالند که تقریبا متمایز از یکدیگر شناخته می شوند و سایرین هم اگرچه ادعای
مستقل بودن دارند، عملا ذیل یکی از آنها تعریف می شوند:
١.
فراکسیون اصولگرایان: این جریان شامل جبهه پایداری و اصولگرایان تحولخواه
(ایثارگران و رهپویان) است که به جهت ظهور و بروز فعلی و غالب آن در قامت فراکسیون
اصولگرایان مجلس نهم به این نام خوانده شده است.
٢.
فراکسیون رهروان ولایت: شامل تمام گروههای جبهه پیروان و احزاب سنتی
اصولگراست که به جهت ظهور و بروز سیاسی فعلی اش در قالب فراکسیون رهروان ولایت
مجلس نهم اینگونه نامگذاری شده است؛ سه گانه "لاریجانی، قالیباف و رضایی"
هم عملا ذیل این جریان تعریف می شوند.
٣.
حلقه انحرافی و حاشیه ساز: شامل عناصری معدود در جریان سیاسی چسبیده به
دولت است که البته از قدرت بالا و امکانات فراوان خصوصا مالی برخوردارند و لذا بسیار
قابل اعتنا و تعیین کننده اند.
٤.
جریان بازمانده فتنه: شامل تمام گروههای دوم خردادی، کارگزاران سازندگی و
حامیان آنهاست.
از میان جریانهای چهارگانه فوق، دسته
اول در طرف "گفتمان مقاومت" و سه دسته بعدی در طرف "گفتمان
سازش" دوقطبی گفتمانی پیش گفته قرار می گیرند که وزن کشی و تقابل اصلی در
انتخابات ٩٢ نیز در طرفین این دوقطبی گفتمانی رقم خواهد خورد.
از منظر سیاست خارجی
نقطه انفصال و مرز اساسی میان طرفین این
دوقطبی در سیاست خارجی نهفته است. طرف اول این دوقطبی گفتمانی تنها راه رسیدن به
قله های پیشرفت را مقاومت مدبرانه در مقابل زورگویی های نظام استکبار و تقویت و پیشرفت
درونی دانسته و آن را مستند به تجربه ٣٤ ساله مقاومت انقلاب اسلامی در برابر
مستکبران می داند. در حالیکه طرف دوم به دنبال کنار آمدن با قدرتهای جهانی (بخوانید
سازش با نظام سلطه) یا معامله امتیاز برای ایجاد توسعه و رفع مشکلات کشور خصوصا در
بعد اقتصادی است. البته باید اذعان داشت برخی افراد سیاسی و رسانه ای متعلق به دسته
دوم از این قاعده مستثنا هستند اما وزن سیاسی موثری در جریان خود ندارند و لذا در
این معرکه عملا به حساب نمی آیند.
از منظر سیاست داخلی
در سیاست داخلی نیز طرف نخست به دنبال
زمینه سازی شکل گیری جامعه اسلامی پیشرفته مبتنی بر نیروهای کارآمد انقلاب و زدودن
چهره نظام از هرگونه فتنه، انحراف و فساد بدون هرگونه مماشات است. در طرف دوم اما
اتفاقات دیگری در جریان است.
جریان فتنه به دنبال استفاده از فرصت
انتخابات برای بازگشت به رقابتهای سیاسی درون چهارچوب نظام با کمترین هزینه است و
لذا با طرح "دولت وحدت ملی" از زبان آقای هاشمی در صدد همراه کردن
"رهروانی ها" با خود است که تا حدودی نیز موفق به آن شده است. پیامهای
نهان و آشکار اخیر بزرگان جبهه پیروان به موثرین دوم خردادی شاهدی بر این مدعاست.
حلقه انحرافی نیز به دنبال تداوم خط سیاسی
کنونی دولت است تا بتواند به زندگی طفیلی خود ادامه دهد؛ چراکه اگر از دولت آینده
و مواهب آن دور شوند، به دلیل قلت عددی به یکباره فروخواهند ریخت و حیات سیاسی شان
پایان خواهد پذیرفت. لذا ممکن است برای بقایی هرچند متزلزل، هرگونه مشیی را در پیش
بگیرند و هرگونه هزینه ای را هم به نظام و مردم تحمیل کنند و حتی محتمل است به
استراتژی "بد بودن" در هرگونه انتخاب بین بد و بدتر متوسل شوند.
١٢ دی ماه ١٣٩١
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر