نوشته ای با عنوان «اندیشه اجتماعی
مهندس بازرگان» از غلامعباس توسلی به مناسبت سالروز درگذشت مهدی یازرگان از یکی از
تارنگاشت ها برگرفته و در صفحه ی خود درج نموده است:
«امروز، سالروز درگذشت مرحوم مهندس
بازرگان است. روانشاد، مهندس مهدی بازرگان ۸۷ سال زندگی کرد که حداقل ۷۰ سال آن را
صرف فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی، علمی و سیاسی کرد. هر چند فعالیت محوری و رسمی ایشان
استادی دانشگاه و آموزش رشتههای فنی و اختصاصا ”ترمودینامیک“ بود، اما نبوغ و
جامعنگری او اجازه نمیداد که فقط به تعلیم و تعلم و آموزش تخصصی بسنده کند، بلکه
از همان آغاز زندگی، اعتقادات دینی و ایمان به خدا و یقین به آخرت، انگیزههای نیرومندی
را در وجود او زنده نگه میداشت که لحظهای از دغدغه جامعه و مردم و تعمق در آیات
الهی و جستوجو در مبانی دین اسلام و نشان دادن راه مستقیم و طریق رستگاری غافل نمیماند.
او در سراسر زندگیاش تلاش کرد که معنای ژرف زندگی انسان را در رابطه با دستورات
قرآنی به خوبی درک کند و راه را از چاه بازشناسد و آن را به همنسلها و به خصوص
نسل جوان منتقل کند.
از این رو مهندس بازرگان به عنوان یک
روشنفکر دینی برطیف وسیعی از تحصیلکردهها تاثیر گذاشت و بالاتر از آن به عنوان یک
مصلح اجتماعی یکی از پایهگذاران جنبش نوگرای اسلامی در ایران و حتی در جهان اسلام
معاصر شناخته شد که با مصلحینی همچون سیدجمالالدین، اقبال لاهوری، برابری میکند
و قابل مقایسه است و در زمان خود نقش برجستهای در روند تحولات فکری، اجتماعی و سیاسی
معاصر باقی گذاشته است که قابل انکار نیست. اکنون او نه فقط برای نسل خود و نسلهای
بعد از خود به لحاظ مشی و منش و اخلاق و رفتار اسوه حساب میشود، بلکه نوشتهها و
گفتهها و بهطور کل مجموعه آثارش در برگیرنده و نشاندهنده تلاشهای او برای ”بازیابی
ارزشها“ و ”بازگشت به قرآن“ و ورود به چالشهایی است که تحولات عصر جدید آن را ایجاب
کرده است.
شادروان مهندس بازرگان همگام با آیتالله
طالقانی و شهید مطهری و دیگر پیشگامان نهضت اسلامی معاصر، دورانی را رقم زدند که
در تاریخ اندیشه اسلامی معاصر ایران همواره روشن و زنده باقی خواهد ماند. بیمورد
نیست در اینجا به مجموعه آثار ایشان که در حدود ۳۰ جلد را شامل میشود و تاکنون بیش
از ۲۰ جلد آن منتشر شده است، اشاره داشته باشیم. این مجموعه آثار که هنوز در حال
جمعآوری و انتشار است، شامل مطالعات قرآنی، مطالب اعتقادی، مسایل اجتماعی، مباحث
علمی و فنی و مسایل مربوط به تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی است که به مناسبت در هر
دوره، به صورت سخنرانی، مقاله و کتاب طی ۷۰ سال عمر پر برکت ایشان به تدریج منتشر
شد و اکنون با نظم خاص در یک مجموعه آثار جمعآوری و منتشر میشود. به عنوان مثال
چند جلد از این آثار که به مسایل اجتماعی و اعتقادی اختصاص یافته ازجمله مجلد
چهارم، هشتم و شانزدهم عناوینی به شرح زیر را شامل میشود: در وصف صنعت، ارمغان
فرهنگ، آتیه صنعت در ایران چگونه باشیم؟ اول به فکر ایران، دوم به فکر ایران، سوم
به فکر ایران!!! قیمتیتر از نفت، بازی جوانان با سیاست، ترمودینامیک در زندگی،
سازگاری ایرانی…. بعضی عناوین جلد هشتم: مذهب در اروپا، کار در اسلام، سرچشمه
استقلال، از خداپرستی تا خودپرستی، جنگ میان دیروز و فردا، احتیاج روز، سر عقبافتادگی
ملل مسلمان. اندیشههای بازرگان در طول زمان، نوسانات اندکی داشته به طوری که از
اولین سخنرانی در فرانسه، زیر عنوان مقلد نباشیم (دوره دانشجویی) تا بحثهای آخری
زیر عنوان آخرت و خدا هدف بعثت انبیا به عنوان تحولات و فردگرایی وی میتوان
ملاحظه کرد.
بازرگان علاوه بر مقالات و کتب و آثار
فکری مانند: عشق و پرستش یا ترمودینامیک انسان، یا انقلاب ایران در دو حرکت که در
مجموعه مذکور جمع شد. در تحلیلها و انتقادات سیاسی و پیشنویس قطعنامه کنگرهها
و نهضت و اظهارنظرهای سیاسی مشارکت فعال داشته هر چند نام ایشان روی این کارهای
گروهی حک نشده است. آثار و اندیشههای بازرگان در کلیت خود منعکسکننده جهتگیریهایی
است که اجزای آن مقوم یکدیگر بوده و مبتنی بر جهانبینی، هویتبخشی با تکیه بر آیات
قرآنی و مبانی اسلام نوشته شده است و طیف وسیعی از موضوعات اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی
مهمترین است که میتواند مورد استفاده همگان قرار گیرد. روانش شاد.» (از «گوگل پلاس»)
می نویسم:
ببخشید! ناچارم رک و پوست کنده بنویسم:
این آقای مهندس بازرگان از نظر اجتماعی،
آدمی کودن، وامانده و واپسگرا بود. در خاطرات یکی از زندانیان دوره ی شاه به نکته ی
جالبی درباره ی وی به شوخی اشاره شده است که بهتر بود عمامه ی آقای طالقانی را روی
سر وی گذاشت.
از کوتاه بودن جمله سوء تفاهم نشود.
منظور آن زندانی سیاسی این بود که آقای طالقانی بسیار بهتر و ژرف تر از مسایل سیاسی
و اجتماعی سر در می آورد. کارکرد آقای بازرگان نیز این ها را بخوبی نشان می داد؛
شخصیت و دریافت وی از انقلاب بزرگ بهمن در جمله ی معروف وی بخوبی دریافتنی است:
ما نم نم باران می خواستیم؛ ولی سیل
آمد.
این آدم کودن و رویهمرفته تیره اندیش از
همان ابتدای نخست وزیری اش به همه کاری دست زد تا جلوی جریان سیل راه افتاده را سد
یا آن را منحرف کند؛ اگر به عملکرد وی بیش تر باریک شوید، او از نظر جایگاه طبقاتی
کم و بیش در همان جایی قرار داشت که "مرغ توفان" در آن بود. بدبختی
"مرغ توفان" در آن بود که کمی پایش را آنورتر نهاد و زودتر چهره ی راستین
خود را به نمایش گذاشت و توده ی مردم در خیابان ها به درستی شعار می دادند:
«بختیار، بختیار، نوکر بی اختیار!» ولی
این یکی که مانند بیش تر آدم های وامانده، آبزیرکاه تر بود، شکیبایی پیشه نمود و
در حاشیه ی جریان انقلابی خود را حفظ کرد.
با این همه، اگر از من بپرسند: از نظر
شخصیتی (و تنها از این نظر منظورم هست!) کدامیک از این دو را باصداقت تر می دانی،
بیگمان "مرغ توفان" را برخواهم گزید!
دادن عنوان هایی چون «روشنفکر دینی» و «مصلح
اجتماعی» به چنان آدمی جز گزافه گویی (باید یاوه گویی می نوشتم!) بیش نیست.
در نبود مدیریت درست انقلابی از همان
نخست، بورژوازی لیبرال ضربه خورده از انقلاب در کالبد چنین آدم هایی به بالاترین
پایگاه ها و جایگاه ها در رژیم جمهوری اسلامی دست یافت و بزرگ ترین ضربه ها را به
پیشرفت جریان انقلابی زد؛ همزمان راه را برای مغازله با «شیطان بزرگ» و ورود عناصر
فرصت طلب به درون حکومت گشود.
ب. الف. بزرگمهر ٣٠ دی ماه ١٣٩١
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر