تو اورژانس رفتيم بالا سر دختره، بش
گفتيم: خانوم چند ماهته؟
مادرش گفت: چى ميگى خانوم؟ دخترم ١٦ سالشه مجرده!
ماهم گفتيم باشه! و رفتيم به دکتر گفتيم
بياد بالا سر بيمار!
دکتر باهووووش برگشته ميگه: آپانديسشه! بفرستيد
اتاق عمل!
ماهم طبق «اوردر» (دستور) پزشک داشتيم،
کاراى انتقالشو انجام ميداديم که دختره رفت دستشويى؛ موقع برگشت، آبخون ازش
ميريخت!
بعد رفتيم ديديم تو سطل جفت و بچه هست! بچه
ی زنده!
بند نافو با دندونش پاره کرده بود!
مادر دختره داشت سکته ميکرد از ناراحتى!
اينجا بود که دختره گفت با صاب کارم
رابطه داشتم!
بقيه ش با خودتون!
از «گوگل پلاس»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر